(مریم مقدسه) بنویسید: - دنیا پیام من از لا سالت را زندگی نکرد و بنابراین شیاطین با تمام خشم و خشونت خود از جهنم آزاد شدند.
آه! پس از ظهور من، دختر کوچکم ملانی به عنوان خواهر ماریا دلا کروز تبدیل شد که یک زندگی پر رنج، دعا و قربانی گذرانده است. او در بسیاری از موارد چالشبرانگیز بود، مانند پسر کوچکم ماکسیمو ژیرود. بیشتر همه، چه اندوهی دختر کوچکم ملانی تجربه کرد وقتی مخفیگویی من دربارهٔ آخرالزمان را آشکار ساخت و هیچکس به وی اعتماد نکرد!
چندین بار برای چنین بیایمانگی، سردی و بیتوجهی که مردان پیام هشدارم و مخفیگوییم از لا سالت را دریافت کردند، گریه کردم!
آه! پسر من مارکوس. من را آرام کنید تا دنیا پیام من از لا سالت و مخفیگویی من را بشناسد! هیچکدامی برای این کار، پسرم، تلاش یا قربانی نکنید! بگریزید، سخن گوید، به همه فرزندانم خبر دهید 'خبر بزرگ' ظهور من و گریههای من بر روی دنیا در لا سالت!
میخواهم که روحهایی باشند که «بافت زنده» واقعی شوند تا اشکهایم را پاک کنند، برای یک زندگی مقدس و مطابق با آرزوهای «ما». این روحها باید گلهای معطر به دعا؛ سوسنهای سفید از پاکی؛ یاسمنهای خشنودی و وفاداری به خداوند; گولمحمدیهایی از تسلیم شدن در رنج؛ گلهای عشق باشند تا قلبهای ما را احاطه کنند، که توسط مردان بیرحماً زخمی شدهاند، خاصا در دو قرن گذشته!
فرزندان من هر روز زندگی کنید تا بیشتر از دعوتهایم به رنج و عشق ببینید، و بیشتر همه آنها را به دقیقهای که در بیاطلاعی خود نابود میشود آشکار سازید، و بدین ترتیب گناه گسترش پیدا کرده و تقریباً تمام روحها را غرق میکند. تنها منتخبان فرار میکنند، زیرا ظاهرشناسیهای فوقالعاده من نشاندهنده عشق بر روی زمین است.
پسرم، اندوهام اینست که به لا سالت در فرانسه بروید و همه چیز را ثبت کنید، و هر چیزی دیگر نیز میتوانید، و وقتی برگردیم، میخواهم شما تمام آنها را برای فرزندان من در برزیل و جهان بگوید. و تو باید لا سالت را از خرابشدن نایمانگی دنیا بیرون آورید که به درونش انداخته شده است. تو هستی که باید برزیل و جهان اشکهای رنجبارم را پاک کنید، که ۱۵۴ سال جاری بودهاند. شما لا سالت را از «قبر» خارج میکنید که توسط مردان نامناسب در آن قرار داده شد، و به همه فرزندان من آشکار سازید که مرا دوست دارند، و همچنین کسانی که هنوز مرا دوست ندارند، اما با این دانش خواهند آمد تا مرا دوست داشته باشند، آرامش دهند، اطاعت کنند و گوش بدهند، و بدین ترتیب میتوانم آنها را همگی به آسمان ببرم.
بیدان که ماکسیمینو و ملانی برای تو در آسمان دعا میکنند تا همه آزمونهایت را تحمل کنی و به من وفادار بمانی. آنها از تو و مزار ظاهرشدهام در ژاکرئی عشق دارند، زیرا تو و او ادامه لا سالتهاید. پسرم، به تمام بشریت بگو که این دعوت من را شنیدند یا اینکه 'عذاب' ترسناک که به آنان در لا سالته اعلام کردم بر شما خواهد آمد.
توبه! توبه! توبه!
اگر جهان من را گوش ندهد، 'عذاب' اعلام شده زودتر میآید. اشکهایم که بر چمن کوه لا سالته ریختهام از نابودی بسیاری از شما خبر میدهند، همانند آنکه اشکها ی پسرم عیسی از نابودی اورشلیم خبر دادند که به سرعت دنبال شد. اگر من را گوش ندهید! فرزندانم، دعا کنید! تبدیل شوید! گناههایتان را توبه کنید و مرا در نجات روحهای بیچارهٔ فرزندانم کمک کنید که بیشتر و بیشتر در گناه از دست میروند.
'امیدی آخر' من تو، مارکوس، و مزارم در ژاکرئی است زیرا به بسیاری از جانوران جهان با این دعوت سخن گفتهام اما یا فرار کردهاند یا شکست خوردهاند. شتاب بزن! به درخواست من بروید چون زمان فشار دارد و من عجله دارم!
برو، پسرم، همه آنچه که تو را فرمان دادهام انجام بده و به فرزندانم همه آنچه گفته و دیکته کردهام اعلام کن.
(گزارش مارکوس) "پس از این سوالی از مادر مقدس پرسیدم: 'آیا میخواهید ما کتابهای زندگی قدس شما را که شهر موعود خدا نامیدهمیشود، در این ماه در مزار بفروشیم؟
(مادر مقدس) "- بله، بسیار دوست دارم اما میخواهم تو یک یادداشت توضیحی دربارهٔ تاریخ تولد من بنویسید".
(مارکوس) "- آیا من پیامبر هستم که این گنجینه عظیم را به جهان آشکار کنم یعنی کتابهای شهر موعود خدا و آیا از طریق ژاکرئی است که شهر موعود خدا در سراسر دنیا تبلیغ شود؟
(مادر مقدس) "- بله، تو را برای این کار بزرگ انتخاب کردم. همین دلیل بود که این کتابها را ساختم و همه ظاهرشدهام به تو آمدند زیرا تو شخصی هستی که توسط خدا برای این ساخته شدهاید و با ویژگیهای و نعمتهایی برای این مجهز شدهاید. اینجا 'قطب روحانی' آینده زمین خواهد بود".
(مارکوس) "- آیا در ترجمه هیچ نقص یا نظری وجود دارد؟ "
(مادر مقدس) "- نه، چیزی نیست فقط تاریخ تولد من".