پسران عزیز، دوباره شما را به صلح، دعا و ایمان دعوت میکنم. بدون دعا هیچ صلحی وجود ندارد! بدون دعا آرامش خود را با آسانی از دست میدهید و خدا از شما دور میشود. بفهمید که بدون دعا نمی喝 قادر هستید با خدا متحد بماند یا خدا نیز برکت الهیش را به روحهایتان منتقل کند، او نمی喖 توانست آنچه آرزو دارد در شما انجام دهد، او نمی喖 توانست برکتش را در شما عملی سازد اگر شما نماز نکنید.
دعا غیرقابل جایگزینی است.
هیچ چیز، هیچ چیزی جای دعا را نگرفته و با آن قابل مقایسه نیست.
دعا آب خیرخواهانهایست که گل قلبهای شما را رشد میدهد، شکوفاییده و باز میشود. تنها از طریق دعا میتوانید کلماتم، پیامهایم و آنچه خدا در این زمان به شما گفتن خواهد را بفهمید. همین دلیل است که من از شما برای چنین بسیار دعا خواستهام، از اولین ظهورهایم تا آخرین ظاهر شدنم اینجا در ژاکارئی، زیرا بدون دعا هیچکس نمی喖 توانست زندگی برکتهای تقدیسکننده داشته باشد، هیچکس نمی喖 توانست کار روحالقدس را در خود تجربه کند.
تنها در دعا فرزندانم میتوانید قوی و ثابتانه روی راه عشق واقعی رشد کنید. شما را دعوت میکنم تا عاشقی که دو کودک کوچک من، ماکسیمینو و ملانی دِ لا سالت داشتند، ایمان داشتهاند و برای من چنین بیعدالتی زیادی با این قدر صبر، سخاوت و فراموشی از خود تحمل کردند. این دو روح، این دو فرزندم به اندازهای خود را فراموش کرده بودند که حتی در صلیب بیعدالتی، آزار و شکنجههایی که بر آنان وارد شد شادمان شدند و همه چیز را به عنوان قربانی و تعزیه برای عشق من و نجات انسانها تقدیم کردند.
آنها بسیار خوب فهمیدند که تورکوآی روی صلیب سالتینو در سینهام این عشق بود، این سخاوت بود، این روح بازپسگیری، مرگبخشی و قربانی بود که من از آنها ابتدا و سپس از شما همه خواستهام. اگر آنها را تقلید کنید، اگر به دنبالشان بر روی راه خودگذاری و ارادهی خود، بیزاری از دنیا و آنچه طبیعت انسانی فاسدتان اغلب از روح تان میخواهد، پیش بروید، در مسیر اطاعت کامل، انجام وظایفم و برنامههایم رشد خواهید کرد.
هیچگاه مانند امروز پیام من از لا سالت جاری نشدهاست، ضروریتر شده و هیچگاه مثل امروز پاسخ دادن به دعوت دعا، عشق و سخاوت که در آن کوه بلند آمده بود لازم نبوده.
جهان روزبهرو بدتر میشود و خود را نابود میکند زیرا هیچ عشقی ندارد، هیچ عشقی برای خداوند، هیچ خیرخواهی حقیقی، خیرخواهی الهی. و چون این خیرخواهی الهی نداشته باشد، کسی به همسایهاش یا به همسایهٔ خودش عشق نمی�بند. همین است که همه چیز نابود میشود، خانوادهها، ملتها، جامعه، کلیسا، روحان. تنها بازگشت به عشق حقیقی میتواند این جهان را نجات دهد که روزبهرو از منشأ عشق و خوشی دورتر میشود: خداوند!
من آمدهام تا همه فرزندانشم را با قلب بیداغت خود به خداوند فراخواندم، که یک راه امن است، پناهگاهی برای کسانی که خداوند را جستجو میکنند و به او رسیدن خواهند کرد.
من آمدهام تا فرزندانشم را دعوت کنم تا گلهای گلی هستند که در سر من، بر سینه من، بر قلب من و روی پاهایم حمل میکنم: گلها از عشق، قربانی، توبه، گلهایی از سخاوت، گلهایی از انکار خودی، گلهای هدیه کامل و تمام به قلب بیداغت من.
بیشتر در دعا عمیقی و مدیتات پیامهایم جستجو کنید برای عشق حقیقی که از شما میخواهم و حتماً آن را خواهید یافت. فراموش نکنید که ظهور من بر کوه بلند لا سالت بود تا به یادتان آورد که شما در این جهان مسافران هستید، زمین پایانیاتان، بندر نهاییاتان نیست اینجا بلکه در آسمان است، پس فرزندانشم از شما میخواهم:
به هیچ چیز در این دنیا وابسته نشوید و چشمهایتان را بر آسمان ثابت کنید و آن زندگی که برایتانت منتظر است.
آنچه در سالهای اول ظهورها گفتهام دوباره میگویم: چیزی روی زمین از آرزو داشتن آسمان اهمیتتر نیست.
به همهی شما در این لحظه، به شمایتون برکت فراوان میدهم".