کاپل ظهورات مقدسجاکارئی/برزیل
("مارکو") - من پروردگارم عیسی مسیح را میبینم، که تمام طلا پوشیده و تاجی بزرگ طلایی بر سر دارد. (توقف کوتاه)
در راست او نیز مریم است، همه طلا پوشیده و در دستش کرهای است که نورهای روشن رنگارنگ زیادی از آن بیرون میآید. (توقف کوتاه)
اکنون در چپ یک دختر زیبا دیده میشود، تمام طلایی پوشیده، این سانتا فاوستینا است، که کتابی بزرگ و طلا رنگ نیز در دست دارد. (توقف کوتاه)
در اطراف و بالای همه آنها یک قوس بزرگی ظاهر میشود، حالا من این را میبینم که نوشته شده "خدا رحمت است"
پیام پروردگار عیسی مسیح ما
"-پسران و دختران محبوب! امروز قلب مقدسم بر شما دریا رحمت من را میریزد، که شما را پاکیزه کرده، شستشو داده و از گناه نجات بخشیده است!
امروز به همه کسانی که با وفاداری مرا دوست دارند، این بلیغت ویژهای میدهم. آنها باید رحمت من را پرستیده، بزرگترین ویژگیم را عبادت کنند و این تعظیم را گسترش دهند تا روحهای بسیاری نیز ارادهٔ من را بشناسند.
امروز هم به شما عفو کامل داده میشود که همه گناهان شماست را بخشاید؛ با اینکه در حقیقت پشیمان شده، اعتراف کرده و دیگر قصد انجام آنها را ندارید.
رحمت من هرگز از دنبال کردن کسانی که دوست دارم دست نخواهد کشید; گناهکاران را با عشق خود تعقیب میکنم؛ اگرچه اغلب مرا رد کردهاند، به آنها همه فرصتهای نجات پیدا کردن را دادهام. تنها زمانی یک گناهکار را رها میکنم که او انتخاب نهایی برای شر داشته باشد و حقیقتاً بدون من زندگی کند، دروازه قلب خود را بر روی من بسته باشد.
هر روز آتش عشق من به گناهکاران بیشتر شده و این آتش مرا سوزاند! آرام بگذارید این شعلههای رحمت من، روحها برایم آورده شوید، روحهایی که عاشق من شوند و با عشقی وسیع، سخاوتمند اما نادرستفهمیده پاسخ دهند!
قلب من را برای تو محل سکونت میگذارم، از پیش نمی喚دم تا بسیار کامل و مقدس باشی؛ تنها چیزی که خواهش دارم یک قطره کوچک عشق است: حقیقی، پاک و بی شرط، فقط این کافیست! اگر به من فقط این را بدهید، کافی خواهد بود تا همهی شما را با گنجینههای ارزشمند و متنوع خود برسمانده، پوشاندهم و زیبایی جانهایتان را افزایدم؛ تا آنها نیز در چشمهاستن و تمام فرشتگان تاب بگیرند، باعث شادی بزرگی برای آسمان شوند!
قلب مقدس من جستجوی رسولانی میکند. آیا آنها را میان شما پیدا خواهم کرد؟
قلب من پیامبرانی جستجو میکند. آیا آنها را میان شما خواهد یافت؟
قلب من جانهایی عاشقانه جستجوی میکند؛ تا او را دوست داشته باشند و زخمهای بسیاری که گناهکاران در وی ایجاد کردهاند، به دلیل "نه"های مستمرشان، رد کردن عشقی من و اتحاد با من!
با عشقتان این زخمهها باز شده در قلب من را ببندید و درمان کنید؛ برای آنهایی که عاشقم بودند اما از دیگر عشقات به سخره رفتند!
بچههای کوچک من. همانگونه که مرغ مادر جوجههایشان را زیر بالها میگرفت، وقتی طوفان نزدیک بود; همینطور ما و مادریم شما را زیر بالهایمان جمع کردهایم؛ زیرا دیدیم طوفانی بزرگ که زودتر یا دیرتر بر همهی بشریت خواهد آمد!
بیتوجه نباشید، بچهها من، آنچنان بیشتر و بدتر از سیل است که انتظارش را دارید. همین دلیل است که شما را زیر بالهایمان جمع کردهایم؛ تا با گرمای ما به شما گرما بدهیم و در برابر هر پرتوی ممکن طوفان بزرگ محافظت کنید که زودتر یا دیرتر تمام جهان را فراگرفته خواهد شد!
در پناهگاه امن قلبهایمان جمع شوید، زندگی و عشق عمیقی با ما داشته باشید.
آنچه به دخترم فوستینا گفتم زودتر یا دیرتر حقیقت خواهد شد. بازگشت من نزدیک است و بیش از ۷۰ سال پیش، دخترم فوستینا را با رحمت خود به دنیا فرستادم.
همینجا در ژاکارئی، زمانی که رحمت خود را به جهان پیشنهاد کردم، شمارش نمیتوانید!
ظاهرهای من همراه مادرم، دعوتهای عشق ما هیچگاه متوقف نشدهاست. کسی نمی�اید یا اعتراض کند از پیش در برابر عرشی!
و زودا به همراه روز ترسیبی که با علامت صلیب من پیش از آن ظاهر خواهد شد، آسمانها روشن و زمین برای مدتی نورانی میشود. سپس دستور دهم تا فرشتگانم گندم را در راست خود جمع کنند و علفهای هرز را در چپ خود! و وا ای به کسانی که میتوانستند گندم باشند اما بیرحمانه انتخاب کردند بدبختانه بذرهای خرابکننده همه کشت خوب!
با قوت بازوی من، یکی از دیگری جدا خواهم کرد؛ گندم را در آهنک خود جمع میکنم و علفهای هرز را به سگها دوزخ انداختهام!
پس فرزندانم آماده شوید، شمع ایمانتان و نگهبانیتان روشن کنید و آنرا سوزاند. مراقب باشید که بادی برود و شعله شما خاموش نشد؛ زیرا به شما میگویم اگر دوباره خوابیدهیابیدهام فرشتگانم را فرستادم تا پا و دست شما را بندند و در میان سگهای دوزخی انداختهام، و به شما میگویم ترسناک خواهد بود کشتار که این گرگها بین شماست!
قلب مقدس من همه فرصت را برایتان فراهم کرده است. مراقب باشید تا آنرا ضایع نکنید!
اکنون دخترم فوستینا نامهای تمام کسانی که حقیقتاً رحمت الهیام و من را گسترش میدهند و دوست دارند، به من ارائه خواهد کرد. و من و مادرم یک مهر بر روی این نامها قرار خواهیم داد که در آسمان یا زمین پاک نشود، و برای اینها قلب مقدس ام اکنون سیل رحمت و تصفیه را ریختهام. (وقفه)
مارکوس: قدیسه فوستینا کتاب را به عیسی ارائه میکند، که نامهای یکیک آنها را بررسی کرده و با انگشتش و مریم مقدسترین علامتی بر روی هر نام قرار دادهاند. (وقفه) اکنون سریعاً صفحات کتاب را برگردانده و این نشان را بر روی اسمها و صفحه دیگر، و دوباره یک صفحه دیگر میزنند. (وقفه) تمام شده است. (وقفه) قدیسه فوستینا کتاب را بسته و به جای خود برگشته است.
اکنون مریم مقدسترین و عیسی با هم کرهای که نورهای رنگارنگی منعکس میکند، (وقفه) آنرا در هوا آزاد کردهاند. (وقفه) اکنون کره به بسیاری از شعاعهای نور منفجر شده است، بسیار زیاد! (وقفه)
مارکوس: بله مادرم خواهند گفت تا ادامه دهند دعا کردن دعای تسبیح که راهی مطمئن برای نجات است!
ماژستهٔ شما امروز چیزی بیشتر از من میخواهد؟ آیا میتوانم کاری دیگر برای شما انجام دهم؟
به زودی دیدار کنیم!"