دل من در جستجوی گناهکاران فقیر است تا آنها را به سالن بانکت پادشاهی آسمان معرفی کنم. بیشتر از پدر پسر دورافتاده، شما را دوست داشتم. منتظر شماست نبود بلکه پس از شما بیرون آمدم تا شما را نجات دهیم و به خانه ببرم. آیا کسی میتواند مانند من شما را دوست داشته باشد؟ در این زمانها، مادرم، پدرم یوسف و من، جستجوی بیوقفهی شما را دیدهایم و هرچه توانستهایم تلاش کردهایم تا شما را نجات دهیم، اما دنیا که بدون وقفه همه پیامهای ما را رد کرده است، ساعت شهادتش را میداند زیرا این نافرمانی جهان هیچ توجیهی در برابر پدر من ندارد. زودتر بیا پسرم، دوباره تمام پیامهای ما را بخوان و تسبیح مدیت شده و دعاهایی که به شما دادیم را بنویسید چون عذاب مانند دزد و مرگ بیدرنگ خواهد آمد. دوست دارم تو را و میگویم هیچگاه دل من چنان بزرگ نشده بود با این ظهورها، و آنها بزرگترین بیان عشق من برایت هستند پس از آنکه اولین بار بر زمین آمدهبودم.
سلامتی مارکوس، سلامتی پسرم".