تصویر مادونا سیاه به کلیسای مریم ملکه صلح در گوتینگن آورده شد. او ناگهان زنده شد و پس از پایان دعا، دستش را برای ما بلند کرد تا نزدیکتر بشویم. (ما پنج نفر بودیم).
آن سخن نرم به وی میگوید: مادر مقدس عزیز، اولاً من قصد سلامت دادن به شما را دارم. همهی ما در گروهمان از تو تشکر میکنیم، زیرا آرزو تو بود که بتوانیم اینجا بیاییم. تو با استقبال محبتآمیز پدر گری (قسیس پاروکیه لهستانی) آرامش و شادی پیدا کردهای. حالا من از تو درخواست میکنم عزیزم مادر مقدس، چند کلمه دربارهی کلیسای مریم ملکه صلح بگویید.
مدونا سیاه چشتوخوا سخن میگوید: فرزندان محبوبم، گلهام کوچک و محبوب، از آمدن شما به من مادونا سیاه که در همهی جا اینگونه خوانده میشوم، تشکر میکنم. امروز روز جشن مسیح پادشاه است. شما تحت حفاظت من هستید و با عشق نگهداری میشود. دوباره و دوباره شما را نزد خود خواهم کشید. کلماتی از محبت به شما خواهم گفت. همیشه نشان دهم که همراه شماست. این تسبیح برای زندگی نازا بگویید.
بپندارید در کلیسای مریم ملکه صلح، نعمتها توسط پدر گری ریخته شدهاست. قسیس من از این پاروکیه وقتی که بهدر آمدم، سلامی بر من نکرد. همین است که بسیار غمیدهام و نمیتوانستم با پسر قسیسی این کلیسا سخن بگویم و چند کلمه محبتآمیز مانند مادر کلیسا بگویم.
اما به شما میگویم، فرزندان محبوبم، خیر است که امروز از طریق حضور شماست یک نعمت بزرگ به این کلیسای آوردهاید اما چون پسر قسیسی من در این کلیسا فرمان من را نپذیرفت و سلامی بر من نکرد، پس باید مسیح پسرم باریش بینیاز باشد. شما محبوبانم نجات خواهید یافت. ترسیدن. امروز بسیار غمیدم زیرا تنها توسط جامعه لهستانی پذیرایی شدیم که برای من کافی نبود. امروز به این کلیسای مریم ملکه صلح آمدم و میخواستم این نعمت را به بسیاری از مردم بیاورم. بینیاز است که نمیتوانستم تمام نعمتهای نیکی را آوردم.
با من کمی ماندن، زیرا شما را دوست دارم و میخواهم بسیار نعمتی را از طریق شماست به این کلیسای ریخته باشم. حالا بوی گل رز و بوی سوسن را حس کنید.
آنه گوید: آری، سپاسگزاریم مادر مقدس محبوب، ما متوجه شدهایم. شما ممکن است غمیده باشید، اما ما را دوست دارید و نمی喻تید که در این راه سختترین تنها بمانیم. حتی اگر قربانی بود که امروز به این کلیسا بیاییم، برایت آمدهایم مادر مقدس محبوب. سلام بر تو میگوییم و از تو سپاسگزاریم چون با همه چیزها به ما آمدی. شما مادری تمام مردم، مادری کل جامعه مریم ملکه صلح هستید. من از تو خواهم که به پسرت بگوئی تا این بدبختی پس نرسد. تا او از مجازات این جامعه دست برندارد.
مادونا سیاه چستوخووا گوید: آری، فرزند محبوب من، با خوشی کلماتت را به پسرم منتقل میکنم. اما تو نیز میدانی، کوچکام، که کلمات پسرم حقیقت است و او در این پریش بیسابقهای تا حداکثر زخمی شدهاست. خون پسرم در اینجا جاری شد و از طریق همین خون من هم جریان یافت چون با پسرم به قدری نزدیک هستیم که وقتی خونش جاری میشود، خودم نیز در آن شرکت دارم. حالا چند ساعت دیگر دعا برایت آرزو میکنم. با من بمان و مرا آرام کن، زیرا عشقی است که تو برام آوردهای.
مادر مقدس محبوب، سپاسگزاریم از این کلمات. سپاسگذاریم چون خواستهاید با ما باشید و سپاسگزاریم چون به کلیسا آمدید. از کلمات مهربانانهات که با ما تقسیم کردیدم سپاسگزاریم. آری، آنها در اینترنت قرار گرفتهاند. من به تو پاسخ کامل میدهم. تو میدانیدی که هیچ ترس انسانی نداریم. و پدر آسمانی و تو ما را از همه شرها محافظت خواهید کرد. چون جریانهای نعمتی و عشقی همیشه از تو جاری است. با شما وفادار بمانیم، مادر مقدس محبوب. حالا پنج بار تمام میگوییم: به تو وفادار هستیم، به تو وفادار هستیم، به تو وفادار هستیم!! آمین. جلیل باشد عیسی مسیح تا ابد و بیانتها. آمین.
مادونا سیاه گوید: سپاسگزاریم، فرزندانی کوچک.