به نام پدر، پسر و روحالقدس آمین. در طول قداس مقدس قربانی تابوت روشن بود و من دایرهی نمایش را دیدم. در داخل دایرهی نمایش مسیح، پادشاه جهان و همه ملتها را دیدم. همچنین میز مریم نیز با نور براقی تابیده شد.
پدر آسمانی میگوید: عزیزان من کوچک، قربانیان محبوبم، کشیشان مقدس مقتولام، پیروان محبوبم، همهی شما را دوست دارم و از شماست که به مزارِ قربانیم دعوت کردهام.
عزیزانهها، تمامتان میدانید که امروز، در این روز، آخر هفتهٔ اکتبر، عید مسیح پادشاه پسرم یسوع مسیح جشن گرفته میشود. بله، او یک پادشاه است. پیش از صلیبکشیاش، وقتی با خار تاجگذاری شد گفت: "بله، من یک پادشاه هستم، اما سلطنتم از دنیا نیست! و شما، محبوبانام، فرزندان سلطنتیاید. امروز باید در این جشن بهعنوان فرزندان سلطنتیم شرکت کنید.
چقدر ارزش دارید برای من و چقدر مرا آرام میبخشد در این بحرانی بزرگ کشیشانه. چه قدر دردم، پدر آسمانی در سهگانهی مقدس، برای کشیشهایم است، چه قدر دردم برای پاستور عالیام که هنوز مسیح پادشاه را نمی�یدهاست. برعکس، او کلیسای تنها، حقیقی، مقدّس، کاتولیک و رسولانِ من را فروخته و خیانت کردهاست، این کلیسا حالا تبدیل به یک 'دین جهانی' میشود تا همهی آنها دنبالش کنند.
اما شما، محبوبانام، در چه کسی ایمان دارید؟ در من ایمان دارید، در پسرم، پادشاه جهان، پادشاه کلیسا، پادشاه تمام ملتها، پادشاه تمامی فرشتگان و همهی قدیسان. او برای شماست قربانی شد. برای شماست صلیبکشی شدهاست. برای شماست تاج خار را با خوشحالی و تودهٔ از من، پدر آسمانی پذیرفتهاست چون باید چنین بود. همه چیز پیشبینیشده بود. پسرم میخواست جهان تمام را بهدلیل قربانیاش بر روی صلیب نجات دهد. و حالا چه چیزی برایش پیشنهاد کردند؟ او امروز دوباره صلیبکشی شدهاست، خاصاً وقتی مادرم، مریم سیاه چستوخوا در این کلیسای محلهای توقف کردهاست. (او از 'اقیانوس تا اقیانوس' بهمنظور حفاظت زندگی حدود ۳۰٬۰۰۰ کیلومتر مسافرت میکند. این یک اقدام مشترک جنبشهای حقوق حیات از کشورهای مختلف و سازمان بینالمللی انسان حیات است).
این روز برای یک شب عبادت در کلیسای من برنامهریزی شده بود، که قبلاً کلیسای من، مریم ملکه صلح بود. اینجا باید تعمیر شود، زیرا هشت سال پیش از این کلیسا پیام اولم را به جهان فرستادم. توسط پسر کشیشی جلوگیری شد که در آن زمان دزدیدگی و کفر خود را در این کلیسا پخش کرد. ناگهان، وفاداران من که بسیار دوست داشتم، او را دنبال کردند. و چه چیزی از مؤمنانم خواستهام؟ تودهٔ، عشق و صبر. بالاتر از همه، باید ایمان عمیقی و اعتماد به من در عبادت قرار دهند.
در عوض، تعقیب شروع شد. آنها مرا دنبال کردند. مرا از کلیسای خود بیرون انداختند: آشکاراً توسط پسر کشیشم - کشیش علیه کشیش. آیا این ممکن است، محبوبان من؟ فرزندم، به عنوان پسر پادشاه، از کلیسا خودش بیرون رانده شده و در پیامدار آن، که توسط من منصوب شد، بیاحترامی و توهین شد، که با خضوع موافقت کرد تا ارادهٔ من را کاملاً انجام دهد و خودش را به من، پدر آسمانی در سهگانه تقدیم کند. او آمادگیاش را اعلام کرده بود تا ارادهٔ خودش را به من تحویل بدهد، ارادهٔ آزادش و برای اینکه کاملاً وارد ارادهٔ من شود. این کار از عشق به من انجام شد و امیدوار بود که پسران کشیشها آگاه شوند از تعهدشان. ناگهان، آنها متوجه نشدهاند چه چیزی به من، پدر آسمانی وعده دادهاند. در روز این تعهد، قسم خوردند تا مرا دنبال کنند اما قصد داشتند بیشاپ خود را دنبال کنند. بیشاپ توسط من منصوب شد، محبوبانم، و مهم است که ارادهٔ من را انجام دهد، تنها آنگاه او پسر پادشاه کشیش خواهد بود. اگر ارادهٔ من را انجام ندهد، به او میگویم، "من تو را نمی�یدم! دور شو از من شیطان!"
در این تابوت کلیسای سابقم فرزند پادشاه، پسر شاهزاده دیگر حاضر نیست. اما اگر شما، محبوبانم، امروز برای شب عبادت به این کلیسا وارد شده باشید چنانکه پیشبینی کرده بودم، فرزندم در این میزبان حضور پیدا کرد. خودش با گوشت و خون خود ظاهر شد زیرا یک تعمیر بودهاست. لیکن همه ارادهٔ من را دنبال نکردند.
با وجود همه چیزها امروز به این عبادت مریم بروید که از آنجا برنامهریزی شده است. شما عذرخواهی میکنید و تعهد خود را انجام دهید برای مادرم، زیرا او در آزارهای نامناسب دچار شد - مادونا سیاه از صومعه یاسنا گورا چستوخوا. مادر آسمانی من از اقیانوس به اقیانوس حرکت میکند. در سراسر جهان مادرم خودش را تقدیم کرده تا شما را نجات دهد، محبوبان فرزندانم. او میخواهد برای همه مادری باشد و این کلیسا جدید را همراهی کند. آن هماکنون تأسیس شدهاست، اما کشیشگاری من هنوز باید تحمل شود.
به شخصیتهای مرا در اینترنت توجه کنید. شما آنها را خواهید دید. ولی بستگی به ارادهٔ پسران کشیشم دارد که آیا میخواهند کاملاً با ارادهٔ من مطابقت داشته باشند، زیرا ارادهٔ آنان با ارادهٔ من مطابق نیست - ناگهان نه. اما میتوانم وارد قلبشان شوم تا آنها را آزمایم و ببینم آیا قلبشان به مرا تعلق خواهد داشت یا خیر و اینکه آیا خواهند کاملاً با ارادهٔ من مطابقت داشته باشند.
در این روز، روز پادشاهی پسرم، در کوچکترین فرزندم بیش از همه رنج میکشم. قصد نداشتند که این غذا مقدس قربانی را در کلیسای خانهام جشن بگیرند. او باید آن را از تخت بیماریش تماشا کند. و برایش بسیار سخت بود. اما به خاطر عشق تحمل کرد و متشکر است که اکنون بتواند کلماتم را در همین لحظه تکرار کند. کاملاً او من هستیم و شما هم تماماً منید، محبوبانام، که در این غذا قربانی شرکت کردهاید - گروه کوچکی از من، که به پسرم عیسی مسیح احترام میگذارند، او را دوست دارند و با قربانیانشان نشان میدهند که حقیقتا او را دوست دارن، که همچنان بر این راه سخت ادامه خواهند داد. شما دوباره آن را برای من در روز پادشاهی مسیح امروز، این یکشنبه، از طریق پسرم عیسی مسیح وعده دادهاید.
چقدر توها مرا آرامش بخشیدید، زیرا همه مرا رد کردهاند و همه مرا نادیده گرفتهاند، حتی در کلیسای 'مری ملکه صلح' من. بله، یکوقت این کلیسا من بود، اما از آنجایی که بیرون انداخته شدم و خشونتآمیز شدم، دیگر کلیسام نیست.
این کشیشها را نمی�دانی که به مرا پاسخ کامل ندهند و یاد ندارن که هشت سال پیش چیزی بسیار بزرگ در این کلیسا رخ داد. من خودم، پدر آسمان با پسرم عیسی مسیح، برای اولین بار آنجا سخن گفتم. هیچکس مقاومت نکردهاست. همه مرا نادیده گرفتهاند و هنوز هم امروز مرا نادیده میگیرند. اما آرزو دارم که شما به آنجا بروید و به پسرم عیسی مسیح احترام بگذارید، او را پادشاهی فرزندان خود بشناسید و در روز بزرگش این افتخار را برای او فراهم کنید تا کمی از آنچه با او و کلیسایاش انجام شد جبران شود.
چقدر هنوز این کلیسا را دوست دارم. چیزی بسیار بزرگی باید از طریق پیامرسانام که همچنان پیغامهای من را به جهان میفرستد، در اینجا رخ دهد. یک مکان زیارتی بزرگ شده بود. همه رهبران اصلی مرا نادیده گرفتهاند و مانع شدند تا ارادتم را انجام دهم. در برنامهی خودم موانعهای شد. امروز چقدر غمگین هستم که پس از هشت سال هنوز همانند آن زمان است. هیچکس چیزی را تشخیص ندادهاست. بله، حتی امروز همچنان پیامرسانام را نادیده میگیرند که در این مکان گوتینگن زندگی میکند. پرتوهای عشقش با پرستیدن پسرم عیسی مسیح به سراسر جهان گسترش یافتهاند. پیغامهای من فرستاده شده یا از طریق اینترنت رسیدهاست.
بیشتر اوقات کودکم از این روحانیت جدید رنج خواهد برد. هنوز تمام نشده است. بهلحاظ ناخوشایند، این احترام در این روز برای من پرداخت نشد، یعنی پسرم عیسی مسیح مانند فرزند پادشاه پرستش شد. شما میپندارید که سلطنت او از دنیا نیست. آن سلطنت آسمانیاش است. و یکروز خواهید خواست تا وارد این سلطنت آسمان شوید. شما بر دوازده قبیله اسرائیل حکم راندهاید و بهعنوان فرزندی وفادار و محبوب و همچنین فرزندانشم من، مریم، روی تختهای خود نشستهاید.
من تو را دوست دارم و از سال گذشته در ملاتس تشکر میکنم. بسیاری چیزها آنجا رخ داده است و بسیار چیزهایی نیز هنگامی که به خانهٔ شکوه برگردیده، بر اساس زمانی که من تعیین کردهام، اتفاق خواهد افتاد. شما نمیتوانید آنرا حدس بزنید، زیرا قادر نیستید از جزئیات کوچکترین برنامهی من دیدن کنید، که مجبور بودم دوباره بسازم. این برنامهی من چنان بزرگ و متنوع خواهد شد که نمی�دیدهاید. هیچ چیز را پیشبینی نکنید.
من در همهدانی هستم و با قدرت مطلق فرمانروایی میکنم و حاکمیت کامل دارم. به آن ایمان بیاورید، فرزندان من! شما در این سلطنت شامل شدهاید. اکنون با پسرم در این زمان حکومت میکنید. بسیار چیزها را تجربه خواهید کرد. احساس خشم زیادی خواهید داشت. اما از اینکه هنوز بلهی خودت رو به من دادهاید تشکر میکنم. مانند دیگران سقوط نخواهید کرد. توسط شر که اکنون نیز در کلیسای من، که آن زمان کلیسا بود، حاکم است، فریب نمی�دیدهاید. او آنجا فرمانروایی کرده و درون تابوت مقدس هست. وفاداران زودتر با چشمهای خود خواهند دیدن که شیطان حکومت را بر این کلیسا بهدست گرفته است، خاصاً امروز، از طریق حقوِتو دادهشدهی من در این روز آگاهانه و بزرگ بازدید مادونا سیاه چشتوخوا، همانگونهکه نامیده میشود.
من تو را دوست دارم! ادامه دهید راه سختتر مرا! به قربانیهای خودت که برای من آوردهاید توجه نکنید، بلکه بر ارادهی من تمرکز کنید، که باید آنرا کاملاً انجام بدهی و با عشق و وفاداری همراه باشی. اکنون شما را در سهگانهٔ مقدس، فرزندان محبوبم، بهنام پدر و پسر و روحالقدس مبارک میکنم. آمین.
تسبیح و برکت باشد عیسی مسیح در مقدّسترین قربانیِ مذبح بدون پایان. آمین.