مردمی که دوست دارم:
هر لحظهای از زندگی گذشته را جستجو کردهام تا به شما برسم.
روزهای آفتابی را جستجوی کردم، روزهایی که همه چیز برایتان روشن و خوشبختی بود؛ پیشت آمدهام…, اما من را رد کردید چون نیاز نداشتم.
روزهای تاریک را جستجو کردهام، روزهایشان خاکستری و سرد بودند، روزهایی که ممکن است بیماری یا خالی بودن روح یا تنهائی به در زندگی شما کوبیده باشد؛ پیشت آمدهام.., اما من را رد کردید چون همه آنچه میگذرید برایم گناه انداختهاید.
هنگامی که تنها دیدم، دوست بودم همراه و آرامشبخش باشم…, اما من را رد کردید زیرا گفتید نیاز به دوستیام ندارید.
آب برای دلهای سخت شما آوردهام، آب عشق و رحمتام…, اما به من گفتهاید که آب دنیا، از شهوتها پایینتر، خودخواهی و حسادت، غرور و افترا، لذتبخشی و ریاکاری را ترجیح میدهید؛ به من گفتید روحهایتان در آنجا خوشحال هستند.
به زندگی هر یک از شما آمدهام زیرا پدر عشق هستم,
هیچگاه ترک نکردم، اما در برابر دعوتهای من رد کردید، پیش این گدا عاشقی… و پیش این مسیح صلیب شدهای که برای شما خونریزی کردهام.
انسانیت علیه خدای خود شورش کردهاست؛ این از گذشته تا کنون رخ دادهاست، اما هیچ نسل دیگری نمی�برند گناه و توهین به ارادهی من مانند این نسل نیست.
چقدر هرودها بر بیگناهی حمله کردند! شیطان که میخواهد بیگناهی را نابود کند تا روحها را کنترل کند، خشم خود را بر بیگناهان ریختهاست. لحظه به لحظه، جدیدترین هرودهای دستشان را برای از بین بردن زندگی بیگناه در زمین بلند کردهاند. من رحمت هستم و دلام پیش این مردم که میخواهند با ارزندهترین هدیهای که انسانها را آراستهبخشد برخلاف شوند:
زندگی.
چقدر هرودها هستند، ذهنشان پر از بیمعنی و زهری است که شیطان در دلهایشان ریختهاست…!
چقدر هرودهایی درون آزمایشگاهها وجود دارند که علم را نادرست استفاده میکنند…!
چند هرود دستور قتل مردم بیگناه را صادر میکنند…!
هرود بزرگ این بشریت، تمایل به قدرت است و ذهن بچههایم را زیر سایه قرار میدهد.
دلم از دلبستگیها سخت شدهاست تا آنقدر که نمی�یدند، ندیدهاند، احساس نکردهاند، فکر نکردهاند بلکه تنها تحت انگیزههای خودشان عمل میکنند که توسط.
شر زهرآگین شدهاست.
با این همه غم، من دیدم چگونه مردمم فراموش کردهاند چه چیزی برای هر یک از شما رنج کشیدهام…! بلکه آن قلبهای سنگی در این لحظه مقدس خود را وقف کفرگویی علیه قربانی من برای هر یک از شما میکنند.
عزیز مردمم:
بچههایم صلیبی، به راهام برگردید.
تا لحظه آخری نیز شما را خواهم فراخواند اما تا آن زمان منتظر نباشید زیرا این لحظهٔ لحظات است.
دستام بر بشریت که با همه شرها آلوده شدهاست، نازل شد و در آنجا حسادت و عدم اتحاد غالب هستند.
زودان پیش از هر یک از شما خواهم آمد تا قلبهای سنگی را بررسی کنم و کار و عمل هر کدام از آنها که منند.
من دیدم چگونه به میزارام نزدیک شدهاید تا مرا بگیرید، پس از اینکه معبد روح قدسیم را که هر یک از شما هستید، ناپاک کردهاید.
چقدر ارادهٔ انسان سقوط کرد!
چگونه آدمی در این لحظه خود را به سوی شر کشیده و قوی نیست تا از لجن برخاسته باشد!
ای بشریت، چقدر مرا آزار میدهید و چه گریستنهای پیش رو دارید! با دستتان خواهید نابود شد. قبل از تمایل به عمیقتر شدن، مرزهایی را که باید گذشتند، فراتر رفتید و راه شر را صاف کردید و بر آن خواهدیند.
چندان مردم رنج میکشند چون فناوری اشتباه استفاده شدهاست! این آفت…, که نخواهد توقف از شلاق زدن بشریت، این آفت ساختهشده توسط کسانی است که به شر وفادار هستند…
من خدایتان هستم و بدین ترتیب همه چیز را میدانم و میبینم,
اما به عنوان مردی دردناک، من بیوقفه رحمت خود را بر آنانی که از من گناه کردهاند ریختهام، اما دستم افتاده و عدالتم به هر انسان میرسد.
مادرم همیشه مورد تحقیر قرار گرفته است، و او همچنان شما را دعوت میکند تا دستش را بگیرید. فراخوانهای مادرم توسط کسانی که برای من تقدیس شدهاند نیز نادیده گرفته و مسخره میشود.
در این روزی که یادبود تأسیس بدنم و خونم است
و وزارت کشیشان، من شما را دعوت میکنم تا قلب خودتون رو به مادرم باز کنید، زیرا هر کشیش تقدیس شده و مذهبی که مادرم را دوست دارد، مرا در روح و حقیقت میشناسد.
قومم، قبل از اینکه باید پیش من خودتان رو بررسی کنید.
خستگی فرزندانم که برای آنانی که نماز نمی�زند، برای آنانی که خودشون را تقدیم نکنند، برای آنانی که ایمان ندارند، و برای آنانی که در جهت بشریت کار نکردهاند تلاش میکنند؛ خستگی گاهی اوقات قصد شکست دادن شما رو دارد، اما فرزندانم، به مادرم اعتماد کنید، زیرا او به شما قوت لازم را خواهد داد تا ضعیف نشوید.
منو بیوقفه دعوت کنید که در تو کار و عمل کند، بدین ترتیب شروع به ادغام خودتون با ارادهم کنید، و اعمال و کاریهای بشری شما تبدیل به شباهتم شود.
انسان بین لذتها و پول دچار اختلاف نظر میشود، و این خدای پول در برابر قدرت کسانی که همه بشر را کنترل میکنند شکست خواهد خورد.
فرزندانم، به آنچه معمولی و گذرا است وابسته نشوید.
بجز من و مادرم بمانید، زیرا همانطور که قومم را از بیابان هدایت کردم، شما رو هم هدایت میکنم و با ارادهم تغذیه میکنم چون وقتی آزار و شکنجه توسط ضد مسیح و یارانش بر سر شماست باقی ماندهاید.
شما که کلام من را شنیدید، اجازه ندادید که شوق روحانی یا حسادت شما رو تقسیم کند، زیرا این هدف آن است که به قصد آزار و شکنجه قومم بیاید.
فرزندان عزیزم:
در این لحظه، شما را دعوت میکنم برای خاورمیانه دعا کنید؛ درگیریای که زندگی میکنند پنهان شدهاست با قرار دادن دیگر منافع پیش از شما; هشداردهید. دواید، فرزندانی، برای ایالات متحده -- این ملت بزرگ دچار حملات طبیعت خواهد شد، به ویژه آتش که از آتشفشانها آمده است.
دواید، فرزندانی، برای گواتمالا؛ آن را لرزه خواهند داد.
برای مردم دعا کنید که وقتی زمین رعد میکند و باز میشود نابود خواهند شد.
مردمی که دوست دارم، دلهایتان را نرم کنید قبل از آنکه شب و تاریکی روی زمین پوشیده شود.
هشداردهید؛ شما یک علامت بزرگ دیگر در آسمانها خواهید دید.
فراموش نکنید که برای کسی که به من وفادار میماند، هر لحظه کنار او هستم: در شادیها، در مصیبتها، در تنهایی، در خستگی و در خوشبختی، اما بیشتر از همه، تمام وجودش را با عشق خود پر میکنم.
مردمی که دوست دارم، از آنچه پیش آمده است بترسید؛ ترسیدن از گناه کردن به من,
ترسیدهید دیدن من بر روی صلیب و تحریک نشدهاید قبل از آرزو برای شرکت با من در قربانیم برای تمام بشریت.
قومی، بترسید. به قوم خود وفادار میمانم و پس از مصیبتی، آنها زندگی کامل روز را خواهند تجربه کرد که خورشید عشقی من بر همه وفاداران من تابان خواهد بود، جایی که تاریکی دیگر وجود نخواهد داشت و گناه از زمین پاک شدهاست.
ترسید نکنید، زیرا قوم خود را رها نمیکنم؛ در هر لحظه کسی فرستادهام برای کمک به قوم من، و این لحظه استثنایی نخواهد بود.
ترسید نکنید، زیرا لشکرهای من خواهند آمد تا شما را یاری کنند.
ترسید نکنید چون عشق و دل من برای هر یک از فرزندان وفادار خود منتظر است.
برکت من با شما باشد و همه موعودینم که در روح و حقیقت من را دوست دارند.
شما را برکتم میکنم.
یسوعتان.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.