مریم فاطمه گفت: «پسران و دخترانی که دوست دارم، در سال ۱۹۱۷ در پرتغال سختی بود دربارهٔ دین علنی صحبت کرد یا حتی ظاهر شدن من. به کودکان بیگناه ظاهر شدم زیرا آنها برای پیامهای دعا و هشدارهای آسمان باز بودند. مردم آن زمان را تشویق کردم تا توبه کنند و تراویح مرا بخوانند. اگر کافی دعای بود، روسیه میتوانست تبدیل شود و اشتباهاتش که کمونیزم در آن زمان بود، پخش نمی�دیده باشد. بسیاری برای روسیه دعا کردند و فشار علیه دین کاهش یافت، اما کمونیسم هنوز با تعلیمات بیخداییاش یک آفت جهانی است. همچنان مردم امروز را تشویق میکنم تراویح مرا بخوانند، به ویژه در خانوادهها. تراویح سلاحتان علیه شرست و دعاهای شما اکنون بیشتر از هر زمان دیگری برای تبدیل گناهکاران و سردرگمیهای جامعه مادیطلبانهٔ شماست لازم است. مردمتان سنتهای مذهبیشان را فراموش میکنند و همین دلیل کمتری به مراسم یکشنبهای میآیند. اگر ایمان شما مانند دانه خردل بود، تراویحتان کافی برای شکست دادن سقط جنین در کشورشما خواهد بود. برای فرزندانتان و نوههاتان دعا کنید تا هیچکدام از آنها توسط شیطان گم نشوند. همه شماست پسرانی من، و پناه مرا بر شما میپوشاند.»
عیس گفت: «قومی که دوست دارم، وقتی مردی با زنی ازدواج میکنند، این یک پیوستن دو زندگی در عشقی خودگذارانه به عنوان تعهد یکدیگر است. گلها زندگی این عشق واقعی را نشان میدهند. آنها ابتدا پررنگی هستند اما معمولاً با گذشت زمان کمرنگتر میشوند. عشق بین زوجین نیاز دارد که هر روز با تعهد و ارتباطی از این عشق زنده بماند؛ در غیر این صورت، مانند گلها، ممکن است عشق کمرنگ شود. باید عشقتان را آبیاری کنید و آن را قویتر کنید تا به من در ازدواجتان پیوستید. عشقی برای من و همسرتان نیاز روزانهایست که با دعا نشان دهید عشق شما برای من و یکدیگر. گلها بیشتر فصلهای باهار هستند، اما عشق شما برای من و همسرتان باید در همه فصول قوی باشد. اگر تمام ازدواجها مانند اولین روز عروسیشان تا سالیان بعد پررنگ بودند، آنگاه طلاق بسیار کم بود. این شعلهٔ عشقتان را از دست ندهید که به من و همسرتانید؛ بنابراین سالهای زیادی خوشی در زندگی دنیا و پس از مرگ خواهید داشت.»