عیس گفت: «قومم، انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و نیاز به کمک یکدیگر دارند تا در این دنیا زنده بمانند. پیام من درباره باز بودن برای اشتراک گذاری با هم دیگران است، هر چه فیزیکی باشد یا روحانی. چگونه میتوانید آرام باشید و داراییهای خود را نگهدارید در حالی که همسایه شما فقیر و گرسنگ است؟ شما فراخواندهاید تا به نیازهای همسایگان کمک کنید. همانند این نمی�باید دانشی از ایمان زیر یک سبد پنهان کنید، بلکه باید باز باشید و ایمان خود را با دیگران در گفتگوها اشتراک گذاری کنید. من میخواهم شما نیز با من باز باشید به گونهای که دعا میکنید. بعضی فقط وقتی نیاز دارند به من میآیند که نمی�بایند چیزی را خودشون حل کنند. بجای آنکه تنها زمانی از کمکم بخواهید، باید هر روز و در همه چیز مرا دعوت کنید تا کمک کنم. شما باید ستایش، تعظیم، آمرزش طلبی و شکرگزاری به علاوه دعاهای درخواست خود اضافه کنید. همانند آنچه کشیش در خطبهاش گفته بود، میتوانید با من باز باشید حتی وقتی که خاموش هستید تا زمان بدهید مرا به دلتان سخن بگویم. این نوع از دعای فکری اجازه میدهد مرا رابطهای کاری با شما داشته باشم، تا بتوانم راهنمایی کنید بر روی مأموریت خود برای پیروی از راههای من بجای راههای شماست. پس بجای اینکه تنها و فقط وابسته به وسایلتان باشید، باید باز باشید با من و همسایههایشان تا کمک دریافت کنید از مرا و کسانی که اطراف شما هستند. اشتراک گذاری خود را با من و دیگران خواهد داد لذت و آرامشی که جانت در جستجوی آن است.»
عیسی گفت: «قوم من، برای بعضی از مردم امروز عجیب است که این تمدنهای پیشین مجسمهها و خدایان غریب را پرستش میکردند در عوض یک خدا حقیقی. انسان با شرارت خود و غرور به ایدولهای مختلفی امروزه مانند شهرت، موفقیت، پول، تحصیلات و مالکیت پرستش میکند. حتی دستاوردها علمی شما بیشتر از خلق جهان توسط من پرستش شده است. حالا بعضیها تحت تأثیر اصول جدید هستند که کریستالها، خورشید، زمین و چیزهای زمینی را پرستش میکنند. هیچ چیز نو در این پرستی پاگانی نیست که تمدنهای گذشته نیز آنرا پرستش کردهاند. تنها یک خدا در من هست که باید شما او را پرستش کنید و چیزی دیگر نه. من همهچیز محبتآمیز و مهربانم، و تمام نیازهای شما را با هدایایی از خود برآوردم. نمیتوانید عشق را در چیزهایی بیجان پیدا کنید. این چیزها که پرستش میشوند برای شما تأمین نخواهند کرد یا به شما عشق نخواهند داد. یک موجود بزرگتر همهچیزی است که دیدار دارید پیش از خودتان. بنابراین دعوت من از شما این است تا خالق را در عوض خلق شدهها پرستش کنید. گوش ندهید به شیطان که شمای خدا میگوید و باعث میشود تنها چیزهای فیزیکی را ببینید. شما روح و بدن هستید، و جان در جستجوی خالق خود است. نمیتوانید آرامشی برای جانتان جز از من پیدا کنید. همهچیزانی که با امور زندگی باردار شدهاید به من بیایید، تا آرامشم را بدانید و جانتانتن آرام شود. تمام ایدولهای بیارزش شما را رها کرده و تنها یک خدا حقیقی را دنبال کنید که فقط او ارزش پرستشی از شماست. من شما را با مرگ بر صلیب نجات دادم. میتوانید فقط به سوی آسمان بروید اگر گناهانشان خودتان را توبه کنید، و مرا پذیرفته باشید به عنوان خالقتانتن و ارباب زندگیتون.»