پسران و دخترانی که دوست دارم، دوباره از آسمان آمدهام تا صلح خود را به شما بدهم. به هر یک از فرزندانش میگویم، به قلب من، آنها را مجدداً دعوت میکنم تا صدای مادری خود را بشنوند و کاملاً خودشون رو به من بسپارند.
به من بیا، تو پسرم. تو که با خون پسرم عیسی بر صلیب نجات یافتی، با دردهایم و اشکهای خونیام. تو که بسیار دوست دارم. تو که توسط خداوند محبوب هستی. تو که قبل از همه قرنها توسط من مورد علاقه و آرزو بودی. تو که برای من گرانتر از مروارید، الماس و زمرد است. تو که روحی هستی خلق شده در تصویر و شباهت خداست.
بیا بیا پسرم، دیگر تأخیر نکن! مادر آسمانیات که تقریباً بیست سال اینجا را برای پر کردن تو از نعمت الهی، عشق خداوند، غرق شدن روحت در جریانهای و رودخانههای هدایای روحالقدس انتظار کردهاست.
به من بیا، تو که مقاومت کردی به دعوتم، تو که فرار کردی از من. تو که پشت خود را به من برگردانیدی. بر گناهت شب نکن، در کُره و سختی قلبت نخور، چرا اگر این اتفاق بفتد همه برای همیشه برایت از دست خواهد رفت.
به من برگشتن قبل از غروب آفتاب. به من بازگشتن پیش از تاریکی، پیش از آنکه در را ببندم و تو با نالهٔ گریه بیرون ماندی، جایی که گرگهای گرسنگ در تاریکی میگردند تا شکارشان رو ببلعد.
بیا بیای وارد خانهام شو، داخل اتاق من بشو، پناهگاهم پیش از غروب آفتاب، قبل از آنکه برایت دیر شود.
دید پسرم که روزی در حال طلوع است، شب نزدیک میشود و زودا به کسانی که وارد درهای خانهام نشدهاند، بیرون ماندهاند تا با خشم گرگهای شب روبرو شوند.
بیای بیای وقتی زمان هست! بیای زمانی که برایت در باز است. دیگر تأخیر نکن، امروز تصمیم بگیر، الان به برهنهام برگرد.
من مادرت با دستهای باز منتظرم، تو را با قلبی باز پذیرا میشوم و تو رو محکوم نمیتوانم چرا که برای محکوم کردن کسی نیامدهام بلکه همهیان را به توبه دعوت کردهام، همهیان را نجات دادهام. اگر به من بیایی، لباست رو که پارچهای است، آلوده، بدبو، پوشیده از گناهت، وابستگیهای دنیویات، اعتیادهایت و بلاهایات بردارم. و برایت یک لباس جدید از نعمت میدهم، زیبا، پاک، درخشاننده، سفید مانند برف و پوشیده از سنگها ی قیمتی از نعمتهای خودم، هدایاهایم و فضیلتم.
به منم آید، پسرم، و به راستی تو را از عشق بانوی خدا میخوراند، تو را با لذتهای نعمت عالیترین خالق پرورده خواهم کرد، و در خوشحالی، زندگی، نیکی و چشمانداز پادشاه بزرگ آسمان رشد خواهیم داد.
آید، پسرم که مانند بیابان خشک، رودخانهای بدون آب، چاهی بدون آبی است، فوارهای مرده، تو که دیگر نعمت خدا را ندارایی، vigor از grace sanctifying را ندارایی، عشق الهی را ندارایی، ارتباط با نعمت خدا در خود نداری. آید و اگر خودت رو به من سپرده باشی، تو را از بیابان سرد، خشک و بدون عشقی تبدیل میکنم به باغ زیبای گلفرنگی، بویا که فوارههای آب پاک و تازه، آبهایشان از عشق، نعمت، قدسیت و صلح جاری است.
به من آید، پسرم، و تو را از کوه یخی به کورهای واقعی آتشین عشق تبدیل میکنم. آید که همه لکههای دشمنم در تو رو پاک کنم، تمام زخمهایی که دشمنم با گناه در روحت باز کرده است، درمان و بسته باشه، و تو را از یک بیمار پوستزده به تصویر زیبایی کامل، روشنای خود خدا تبدیل میکنم.
آید بچههای کوچک من! مادر چوپان شما تماس گرفته است!
آید که همه زخمها و خارهایش را از تو برداری، تو رو درمان کنم، دوباره قوی باشی تا به یک گوسفند سالم و زیبا تبدیل بشی، با بلههایش دیگر گوسفندان دورافتاده رابیا بکشیم و آنها رو برامون در راه قدسیت و عشق به آشیان امن من بیارید.
آید پسرم که از دنیا یتیمی مادرزدا میگردی. آید، تو را دعوت میکنم تا روی قلبم بگیرید، ضربانش رو حس کنید و در خودت انعکاسهای پاکیت بیعیب من دریافت کنید.
آید که تو رو با پردهم برپوشانم، تو را به بوکت مر میکنم، یک بوکت گل رز بویا برای گذاشتن در پای تخت پروردگارم و آنجا همیشه برای بزرگداشت سهگانه مقدس رشد دهیم.
پسری من ادامه بدهید دعا کردن تسبیح. از طریق تسبیح تو را به باغ گلهای زیبایی تبدیل میکنم، گلی که خرمای تعظیم و نادر است. در تو گلهایشان خرمای پستی، گلمحمدی اطاعت، رز عشق، بنفش قربانی و مرگ خودخواهی پرورده خواهد شد، گلهای پیتون از وفاداری واقعی و نرم به من، همه یاسمن پاکیت، سوسن نیکویی و تمام گونههایشان گل روحانی در تو شکوفا خواهند بود تا پسر الهیم عیسی مسیح برات آرامش پیدا کند، خوشحال بشه و شادی بیاورد.
بیا پسرم، تسبیح من را بگیر
هر بار که آن را در دست خود میگیری، من نیز آن را گرفته و با دستت در دستان من این دعا بسیار قدرتمند برای نجات تو و خیر همه بشران به خدا تقدیم میکنم.
دوباره شک نکن پسرم، هر بار که تسبیح را میخوانی بسیاری از شیاطین رها شدهاند که در جهان گردش میکنند، بسیاری از روحها آزاد شدهاند که تحت تأثیرشان بودند و دوباره این روحها به فرزندم عیسی و برکت نجاتدهندهاش بازمیگردند:
پادشاه. دعا کن. دعاها.
شیطان از آنانی که تسبیح من را میخوانند ترس دارد، زیرا به این روحها خودم برکت، قدرت و فضیلت خود را بخشیدم.
به همه در همین لحظه با سخاوت مبارکتی میبخشم".
(مارکوس): "-تا به زودی، خانوم".