عزیزان، من برای جستجوی عشق در دلها آمدهام. هر روز از قلب به قلب میگردم و عاشقانه را دنبال میکنم، اما اغلب تنها خالی بودن پیدا میکنم. فقط سردی، بیتوجهی، نافرمانی با پیامهای من! فقط نرمی، تندرستی و پراکندگی یافتن میشود. بنابراین دل من توسط 'شامشیرهای درد' سوراخ شدهاست، زیرا عشق را در دلها نمیتوان پیدا کرد!
چند بار نیاز به دعا بیشتری برای نجات جانان دارم! پس از آن جستجوی این دعاها در دلها میکنم، اما آنها را نمی喚ده. اغلب خودت را در دلهای من برای پناهگاهی برای خودش، پسرش عیسی و برای جوزه پیدا میکند! بهندرت از کوبیدن بر روی درهای قلبها که برای ما باز نشدهاند خسته شدهایم! پس جستجوی پناهگاهی در دلها میکنیم، اما آن آرامش را نمی�انده. زیرا دلهای بسیار پراکنده با مخلوقات هستند. آنها اغلب سرد، سخت و بیحساسند و بهدلیل این موضوع هیچ جایی برای استراحت نداریم.
چندان کم جانانی که عشق را به ما پیشنهاد میکنند! هر روز وفادارانه نیاز داریم. بیشتر دلهای عاشقانهای که پناهگاهی، آرامش برای ما پیدا کنیم و جایی که دعاهای بیشتری و قربانیان نجات جانان پیدا کنیم!
آنچه من آرزو دارم عشق است. همیشه سعی کنید همه چیز را مطابق با ارادهٔ خدا انجام دهید! اغلب شروع به کاری برای جلالِ خدا میکنید و در نهایت آن کار را برای جلالت خودتان انجام میدهید! بجای اینکه خوشی، جلال و رضایت را به خدا بدهد. سرانجام چیزهایی را انجام دهید تا خویشتن راضی شود! بنابراین این اتفاق ندهد، همه کاری که در روح من انجام دهید: با من، درون من و از طریق من! با دادن تمام آنچه میکنید به من؛ با تقدیس کردن تمامی کارهایشان برای من! و بالاتر از همه، کنار گذاشتن ارادهٔ خودت را تا ارادتم را اجرا کنم، حتی اگر ارادت شما به نظر برتری داشته باشد و در نهایت موفقتر بهنظر رسد. اما خودتان را کشتنید و رنج بردارید، و مانند آنچه من فرمان میدهم عمل کنید، پس فرزندان من، کارهایتان از هر گونه سود شخصی پاک خواهد بود و بنابراین برای خداوند خوشایند خواهند شد.
امروز به همه صلحم را میبخشیم و به شما میگویم:
این مکان منتخب من است! من تو را انتخاب کردم، این مکانی برای ظاهر شدن من است! هیچ جای دیگری نمی�انده که با آن مقایسه شود، چه خوب باشد! این جاییست که چشمهای من فرود آمدهاست، بنابراین هر کس که این مکان را بیارزش میداند، من را نیز بیارزش خواهد دانست. کسی که عشق و مبارزه برای این مکانی دارد، به من عاشق است و برای من مبارزهٔ خود را انجام میدهد و من او را دوست دارم و فرزندت خواهم خواند.
اما در مورد کسانی که از این مکان بیارزش هستند و همه آنچه متعلق به منست، آنهایی که پیش روی من آمدهاند، روز مرگشان و قضاوت میگویم: بروید از نزد من! من شما را نمی�انده.
پس بچهها، در دلهای خود بررسی کنید اگر این مکان را همانطور که من را دوست دارید! و همیشه یاد داشته باشید: مبارک هستند آنهایی که مرا ندیدهاند ولی ایمان آوردهاند به من.
سلام".