(گزارش-مارکوس) امروز، خداوند همراه با مریم مقدس و یوسف قدیس آمدند. چهره آنها جدی و غمگین بود. خداوند امروز پیغام خود را به جهان داد:
خداوند عیسی مسیح
"-ای بچهها، دوباره با شما هستم. من عیسی بن مریم، کلمه ابدی هستم. آنچه مادر مقدس مرا در لا سالت گفت، اینجا دوباره میگویم: روحانیان که به خدا تقدیم شدهاند، بسیاری از اسقفها، کشیشها و روحانیون برای زندگی بدشان؛ جستجوی لذتها، افتخارها؛ زنده ماندن تا مردم را راضی کنند؛ برای نمونههای بدشان، تبدیل به فاضلاب ناپاکی شدهاند. گناهان این روحانیان، این افراد، در آسمان فریاد میزنند و انتقام بر سرشان است. این روحانیان که ظاهرات مادرم را در بسیاری از مکانها تعقیب کردهاند، خواستهاند لبهای مادرم را در بسیاری از جایها خاموش کنند، گناهان این روحانیان همواره خیانت کردهاست و زودتر یا دیرتر بیشتر عذاب به بشریت خواهد آورد، زیرا با اصرار، سختکوشی و سختیشان در رد پیامها، ادامه میدهند تا مادرم را تعقیب کنند، ظاهرات او را بیاعتبار سازند، نشانههایش، معجزهها و اشکهایش را انکار کنند. بله، عدالت من به یک روشی که پیشتر دیده نشدهاست عذاب خواهد کرد! با راههایی بدون سابقه عذاب خواهم داد! این بچههای امروز که از تسبیح مادرم خوششان نمی�زند، شورشی علیه هر نوع تعلیم هستند، چه اخلاقی، روحانی یا مذهبی. این جوانان امروز دشمن دعا؛ دشمن مادرم؛ دشمن قربانی؛ کفار و مجازاتها؛ فداهای من که به مرا بسیار گرانبها است! این والدین امروز که همه چیز را برای بچههایشان میدهند مگر دعا! آنها نمی�برند تا کوچکترین قربانیان کنند؛ آنها نادیده گرفتهاند تسبیح مادرم را یاد دهند؛ آنان نادیده گرفتهاند کلام من و کلمهٔ مادر مقدس مرا بشنوند. این والدین امروز که همه راحتی مادی به بچههایشان میدهند، از روحیانشان غافل هستند، این والدین دوباره مرا صلیب میکنند! آنها دوباره مرا صلیب میکنند زیرا هیچ عشقای برای من ندارند. آنها دوباره مرا صلیب میکنند زیرا هیچ ایمانی در من ندارند. آنها دوباره مرا صلیب میکنند زیرا اجازه دادهاند شیطان اول از همه به روح بچههایشان وارد شود، پیش از آنکه مادرم و من وارد شویم!
این بچهها امروز که تسبیح مادرم را دوست ندارند؛ شورشی علیه هر نوع تعلیم هستند، چه اخلاقی، روحانی یا مذهبی. این جوانان امروز دشمن دعا؛ دشمن مادرم؛ دشمن قربانی؛ کفار و مجازاتها؛ فداهای من که به مرا بسیار گرانبها است! این والدین امروز که همه چیز را برای بچههایشان میدهند مگر دعا! آنها نمی�برند تا کوچکترین قربانیان کنند؛ آنها نادیده گرفتهاند تسبیح مادرم را یاد دهند؛ آنان نادیده کردهاند کلام من و کلمهٔ مادر مقدس مرا بشنوند. این والدین امروز که همه راحتی مادي به بچههایشان میدهند، از روحیانشان غافل هستند، این والدین دوباره مرا صلیب میکنند! آنها دوباره مرا صلیب میکنند زیرا هیچ عشقای برای من ندارند. آنها دوباره مرا صلیب میکنند زیرا هیچ ایمانی در من ندارند. آنها دوباره مرا صلیب میکنند زیرا اجازه دادهاند شیطان اول از همه به روح بچههایشان وارد شود، پیش از آنکه مادرم و من وارد شویم!
من را به خاطر گناهان این مردم، این مردان، این پدران خانوادهها که بازیها، نوشیدنیها و جشنهای خود را ترجیح میدهند تا با خانوادهشان دعا کنند، آنها را آموزش دهند که دعای کنند، کلمات ما را برایشان اعلام کنند و نمونهای از دعا و قدسیت در اولویت قرار بدهند. آن مردان امروز من را دوباره صلیب میکنند که قصد دارند بدون من زندگی کنند، بدون خدا حکمرانی کنند، بدون خدا رشد کنند، بدون خدا پیشرفت یابند و بدون خدا مردن. من را این مردان امروز مجدداً صلیب میکنند که وجود جهنم را انکار میکنند تا همه ناهنجاریها، شرورتهای خود و تمام گناهانشان را عذرپذیر و توجیهپذیر کنند. آن مردان امروز من را دوباره صلیب میکنند که وجود پاکیزگی را انکار میکنند؛ که وجود بهشت را انکار میکنند؛ که گفتهاند زندگی در اینجا پایان یافتهاست و بعد از آن هیچ چیز نیست. من را این مردان امروز مجدداً صلیب میکنند که وجود مادرم، ملکه آسمانها، که با بدن و روحش به آسمان برگشته است، را انکار میکنند تا بتواند با بدنش جلالآفرین در زمین ظاهر شود، هر کس که بخواهد، چنانچه بخواهد، چقدر زمانی که بخواهد، آنچه که بخواهد بگوید. من توسط آنها دوباره صلیب زده شدم که وجود پدرخواندهام، قدیس یوسف را انکار میکنند؛ که او در اینجا ظاهر شود؛ که پیامهایش را منتقل کند و ارادهی من را آشکار سازد؛ که فرشتگانم و قدیسانم با قدرت و اختیار من بتوانند به مردان ارادهی من را انتقال دهند. آن مردان امروز من را دوباره صلیب میکنند که دیگر نمی�برند چه چیزی است دعا، زندگی درونیشان نیست، از نجات روحشان بیتوجه هستند، از انقراض عیبها و گناهانشان غافلاند و کسب و افزایش فضایل در روحوشان اهمیت ندارد! قوم نافرمانیکار! نسل افعیها! کیست که شما را آموخت تا از غضب آینده فرار کنید؟ قوسام به ریشه درختهای قرار گرفتهاست. هر درختی که میوهی خوب نمیتواند بدهد، آن را قطع و در آتش انداخته خواهم کرد. من را این مردان امروز صلیب میکنند که گفتهاند راستگویان و گناهکاران همه به یک 'جایگاه' خواهند رفت، بدین ترتیب از ادامه بودن درستکاران و عادلانهشان منصرف شده و بدترین شرورتهای گناهکاران را توجیه کردهاند. من را دوباره صلیب کنید! من را دوباره صلیب کنید!
من منم بر سر چوب کن! من را بدون رحمت مردان امروز برسرچوبه بکنید! آنها نیز خیانت یهودا را تکرار میکنند، به ویژه روحانیون مخصوص: اسقفها، کشیشان و روحانیون که پیامهای ما را تعقیب میکنند، که آخرین وسیله نجات برای این بشریت است که بدتر از زمان طوفان شدهاست. آنها دوباره خیانت یوداس را مرتکب شدند. چند کاتولیک - یهودا! چند روحانی به خدا - یهودا! من را دوباره برسرچوبه بکنید! من را دوباره برسرچوبه بکنید! گفتم که کتابها را بخوانند: "تقلید از مسیح"، "رسالهای در تعهد واقعی به مریم مقدس" و کتاب پیامهای ما روزانه، اما آنها هیچگاه اطاعت نکردیم. ما را نمی�یدهاند. نسل افعیان! کیست که شما را آموخت تا از غضب من فرار کنید؟ خورشید را بنگرید و میبینم که آن بر سرتان چرخش کند. این نشانی است از دلهای مقدس ما که در اینجا حاضر هستیم. بله، پشت ابرها خورشید خودتان را نشان میدهد تا کلمات ما را تأیید کرده و به شما بگوید که اکنون زمان زمانیها و پایان پایانیها است. علامتهای بر روی خورشید، ماه و ستارگان برای آنکه به شما بگویند این زمان تبدیل شدن است و این زمان نزدیک به پایان است. آنچه مادرم در لا سالت ۱۶۰ سال پیش، در ۱۸۴۶ میلادی، در فرانسه گفته بود، همه انجام خواهد شد! این ظهورها تاجگذاری ظاهرات لا سالته هستند! آنها پایان شادمانه هشدارهایی هستند که توسط مادرم در راز ترسناک کوه لا سالته داده شدهاست. من شما را تبدیل کردم! از دوباره برسرچوبه بکنیدن من دست بردارید، و با من مریم مقدس و یوسف مقدس را نیز برسرچوب بگذارید، زیرا آنها هم همان دردی که من دارم میدارند. آنها هم وقتی همه این کارها، تمام بینظمیها و گناهان را انجام میدهیم دوباره همراه من برسرچوبه هستند.
برم من این خانوادههای امروز که تنها به سرگرمیها و لذتجویی فکر میکنند و دعاهای تسبیح، تعظیم، خواندن پیامهای ما را نادیده گرفتهاند! نادیده گرفتن! نادیده گرفتن! نادیده گرفتن از دعا! بسیاری از خانوادهها اجازه دادهاند شیطان در خانهشان ساکن شود؛ بسیاری از خانوادهها اجازه دادهاند شیطان اسمودئوس، ویرانیکننده خانوادهها، در خانههایشان سکونت کند زیرا تسبیح نمی喚ند؛ زیرا فیلمهایی خشونتمند و بیحیا میبینند؛ زیرا این لباسهای بیحیای امروز را پوشیدهاند؛ زیرا کلمات ناخوشایند درون خانهشان بیان میکنند؛ زیرا دعا نمی喚ند و دیگر تصویر من، مادرم و سنت جوزف بر فراز خانههایشان نیست تا ما پادشاهان خانههایشان باشیم. همین است که شیطان وارد شده و خارج میشود، خانوادهها را به دلخواه خود اداره و کنترل میکند. برم این مردان زمانهای بیدین و فاسد که همه انکار اطاعت از پیامهای ما را توجیه میکنند! برم من دوباره! تبدیل شوید بدون تأخیر! این هشدارم است! با تمام دعاهایی که در اینجا به شما دادهام ادامه دهید: ساعت صلح، ساعت سنت جوزف، ساعت روحالقدس، تسبیح مدیته شدهای که پسرم مارکوس آن را میگوید، زیرا همین چیزیست که ما را بیشتر راضی و آرام میکند، جلالبخش است، بزرگداشتنی است، و برای نجات شما در این زمانهای بدترین کار مؤثرتر است. با جنگ صلیبی تسبیح ادامه دهید. به خواندن کتابهایی که به شما فرستادهام ادامه دهید. به خواندن زندگی مادرم که در کتاب "شهر الهی مستوری" آشکار شدهاست، ادامه دهید. بله، مادرم شهر المستی من است، در او سکونت دارم، در او پادشاه هستم، همیشه بوده و برای قرنها آینده نیز خواهد بود پادشاه مطلق و کامل. و تو، پسرکم مارکوس، قلب مقدس من امروز برات مبارک باد، فرزند کوچکم، زیرا تصویر مادرم مقدسه، بانوی اشکها را ساختهاید. بله، مادرم و همچنین دخترم آملیا آگیره خودشان به مجسمساز کمک کردند که این تصویر را مطابق دستورهای تو بسازدند. بله، مادرم و دست خدمتکارم آملیا آگیره دستهای مجسمساز را هدایت کردهاند. شمشیر درد پر از خون قلب مادرم را کشیدی. شمشیری که روحانیون در دهه ۱۹۳۰ آن را کشیده بودند وقتی اجازه ندادند ظاهر شدنهایشان مقدسترین مادرم در کامپیناس، انتشار پیامها، تصویر و مدال را ممنوع کردند.
بله، پسرم، شمشیر را بیرون آوردهای. شفا دادی و آن زخم قلب مادر من غمیدهٔ خود را بستی. فرزند! همین دلیل است که به تو tantos مهم و tantas وظایف سپردهام: زیرا تو خشنود هستی. زیرا اطاعت میکنی. زیرا آنچه ما گوییم بدون سوال، بدون تردید انجام میدهی. زیرا همهی نفست را برای تحقق آرزوهای ما تقدیم میکنی. زیرا به بیش از توان خود تلاش میکنی تا ما راضی و شاد باشیم و فرمانبردار شویم. همین دلیل است که این مکان فقیر همیشه انبار فضلمان، کشتی نجاتمان خواهد بود، جایی که همهی منتخبان را جمع خواهیم کرد، همهی آنانی که پیشقراردارند، همهی آنانی که برای نجات تعیین شدهاند و نامشان در کتاب زندگی نوشتهاست. همین دلیل است که این مکان ستاره بزرگ، خورشید بزرگی خواهد شد که جهان تمام را روشن میکند. به اینجا همهی پیشقرارداران جذب خواهند شد، همهی آنانی که برای رفتن به بیابان قرار دارند. کافران، آنانی که برای رفتن به جهنم تعیین شدهاند همیشه نفرت و شک و تردید نسبت به این مکان خواهند داشت. نامشان از کتاب زندگی پاک شدهاست. اما آنانی که روح خوب و پاکی مانند کودکانه دارند، ایمان خالصی مثل کودکی دارند، اینها ما را در اینجا میشناسند، صدای ما را بشنوند و بیایند. اطاعت خواهند کرد. ما را دوست خواهند داشت و بزرگترین قدیسان خواهد شد که همچون یک گروه ستارهای بر پرده مادرم مبارک، بانوی غمیدهها، تابیدند. آنها این ستارگان هستند که سر مادرم مبارک ظاهر شدهاست، ملکه و پیامآور صلح. فرزندم مارکو، پسرم کوچکترین و محبوبترین همهی آنها، تو را باری میکنم. تو را باری میکنم زیرا امروز زخمی را بستهای که در قلب مادر من ۷۰ سال بود خونریزی داشت. با ساخت این تصویر، یک زخمی دیگر در قلب مادرم بستی. ادامه بده، پرستار قلب مادر خدا! فرشتهای که مرهم بر زخمهای قلب مادر خدا میریزد! چون جهان و روحانیت زخمهایی جدید را در قلب مادر من باز میکنند، تو آنها را بستهای! ادامه بده! همچنان پرستار قلب مادر خدا هستی! تو را باری میکنم. تصاویر مادرم، پدر مقدس یوسف، تسبیحهای، مدالها و اسکاپولارهایت؛ کتابهای پیامها، تسبیحهای تفکر شده را باری میکنم. همهی شما را باری میکنم و با من هم مادرم و پدر مقدس یوسفی را باری کنید. در صلح بروید! در آرامش من باشید!"