امروز از ظهورم به دختر کوچک من پیرینا گیلی در مونتیچیاری در سال ۱۹۴۷ یاد میکنید...این یک ظاهر مهم بود...یک رویداد بزرگ بود...یک علامت بزرگی برای شما بود...ظهورم در آن مکان، بعداً ادامهیافته در فونتانل، دعوت بزرگ مادر آسمانی به بشریت، به تبدیل، به دعا و به تنبیه بود...اما من شنید نشدم. اشکهای غمانگیز مرا همچنان بر مونتیچیاری و این جهان میبارد بدون کسی که مرا تسلی دهد... پیامهای مونتیکیاریم در فراموشی و بیاحترامی بشریت فرو ریختهاند، و درخواستهای مادرانهی من بدین ترتیب رد شدهاست، زیرا 'آنها' که موضوع بزرگترین تعهد عشقم بودند، به این صورت زخم بزرگی و دردناک را در قلب پاک مرا باز کردند.
امروز میآیم تا برای گناه بزرگی که بشریت مرتکب شد با بیاحترامی از ظاهر من در مونتیچیاری، توبه کنم، همانطور که خاتون گل سرخ اسرارآمیز در مونتیچیاری ظهور کردم، تا ترحیم خون اشکی را آموختم، که آنرا قبلاً کمی پیشتر در کامپیناس، ایالت سائوپاولو، برزیل آموزش داده بودم، به این صورت که با بیشترین گسترشش تبدیل شود به 'سلاح قدرتمندی' برای فرزندان عزیز من، در مبارزه علیه شیطان و نیروهایشی از شر. زودا میآیم تا شما را نجات دهم... امروز بر فاتیما، مونتیچیاری و ژاکارئی تبارک بگویم".