ظهور در کاپل، ساعت 18:30
"- امروز با پوشیدن طلا آمدهام. امروز روز جشن من است!
فرشتگان میآوازند و قدیسان در آسمان شادمان هستند! من کاملاً غرق شدهام در سهگانه مقدس، و بدین طریق قلبم از آنکه با شما امروز هستیم خوشحال است.
بچههای عزیز، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید. قلبم همراه دلهای شماست خواهد بود.
شما را در نام پدر، پسر و روحالقدس مبارک میکنم.
اتاق فوقانی بر کوه
"- امروز میخواهم همهی شما را با برکت خاص من که فقط در روزهای جشنهای من و در مواقع ویژهای که بهمن داده شده، مبارک کنم.
از حضور شماست در اینجا، در روز تولد من، سپاسگزاری میکنم. سپاسگزارم بچههای عزیز! امروز یک روز بزرگ است.
خدا بهمن نعمتها را برای همهی آنهایی که از من هستند و بهمن تقدیم شدهاند، دادهاست. امروز خدا بهمن بهعنوان هدیهای در روز تولدم، آنچه خواسته بودم داد. سپس پدر را درخواست کرد تا بیشتر نعمتهای خود را بر روی بچههایم ریزد و خصوصاً یک برکت خاص.
برکتی که امروز از پدر دریافت کردهام، آنرا با شما میگویند! این برکت که خواهید گرفت، در بدنشان برای تمام عمرتان باقی خواهد ماند. با آن قادر به مبارک کردن دیگران هستید. با آن نیز توانایی انتقال این برکت من را به کافران و بیدینها دارید. با او قادر به مبارک کردن بیمارانی هستید و بسیاری از آنان شفا خواهند یافت، اما همهی آنها باید با خوشحالی و سادهگی، سکوت و پنهان ماندن، فضیلتهایی که برای من بسیار گرانبها هستند.
پدر امروز مرا به یک جلال و قدسیتی پوشیدهاست که در آسمان دیده نشده بود. تولدمن برای شما نشانهای از امید است. مادر فرزندتان، زادهی زمین، برای شما نشانهٔ پیروزی قاطع و امیدی محکم است.
زده شدم تا بهشما مسیح رستگار و نجاتدهنده یسوع را بیاورم، تنها راهی که به پدر میرساند.
زده شدم تا همهی پیشگوییهای عهد عتیق را تکمیل کنم.
زده شدم تا بهتمام جهان نشان دهم که رحمت خدا بزرگتر از شر و گناه است.
زده شدم تا بگویم تاریکی توسط نور، یعنی پسر من یسوع!!! مغلوب و نابود خواهد شد.
من به دنیا آمدهام تا یک سرزمین امید جدید را آغاز کنم، که زودی برای شما داده میشود. در پیروزی قلب بیداغ من!
من به دنیا آمدهام تا پیام امید را به کل جهان بیاورم. که پسرم عیسی است.
من به دنیا آمدهام تا براقی سهگانه قدیسترین، که از من به عنوان آینهای بسیار پاک استفاده میکند تا نورشان را در میان اینقدر تاریکی بازتاب دهد، را به کل جهان تاباند.
پس فرزندانم، من مریم، مادر بیداغ شما، در دلهایتان دعوت من و همزمان تشکر من از آمدنتان به جشن تولدمن میگذارم.
خدا را با من بزرگ کنید، زیرا او اجازه داده که اینقدر طولانی همراهتان باشم. خدا، پر از عشق و لطف، به روشهای دیگر میتوانست شما را به سوی خود فراخواند، اما. خدا خواست من باشد، چون تنها راهی هستم که با امنیتی به سوی او میرسیده است. در مسیرهای دیگر خطر دارید که در میان راه گمشوده شوید، ولی. کسی که از طریق من آمدهاست، حتماً به خانهٔ مورد نظر پدر خواهد رسید.
هر یکتان را برکت دهم و امروز فردا و پسفردا شما را اینجا انتظار میکنم، پس فرزندانم، پیامهای مرا بشنوید، چون با دل پر از عشق آنها را به شما میدهم.
در نام پدر. پسر. و روحالقدس برکت دهم."