"- فرزندان من، امروز درد مادرانهام را تماشا کنید. من خاتون آزارها هستم.
با درد بسیار، پسرم عیسی را در راهش به سوی گلگته دنبال کنید. چهرهاش پر از خون؛ تاج نخل که بیشتر وارد سر میشد; تب و درد وی لرزش داشت؛ شلاقهای سربازان برای اینکه سریعتر بپیماید، بدون توانایی انجام دادن آن؛ سقوطهایش بر روی راه گلگته.
آه! چه دردی دل مادرم احساس کرد که نمیتوانست هیچچیز کند! کنار تو ماندم تا به وی کمک کنم درد و مرگ را تحمل کند، و خودم با او به پدر برای نجات همه تقدیم شد.
ای فرزندان من! تبدیل شوید و از طریق راه عشق، صلح، دعا و توبه به خدا برگردید. اگر به پروردگار بازگشتید، او قطعاً شما را بخشش خواهد داد، و صلح را برای جهان میدهد. پس بپرسید! بپرسید! (توقف)
من تو را در نام پدر، پسر و روحالقدس مبارک میکنم".