خانم ما اینجا با لباس آبی و سفید است. او دستهای خود را باز کرد و گفت: "امشب از شما میخواهم که همراه من برای کسانی که گرسنگ هستند، به ویژه کسانی که از عشق مقدس گرسنگند، دعا کنید." ما دعا کردند."کودکان عزیز، امروز خاصاً آمدهام تا سالگرد آمدن شریک زندگیم به زمین را یاد کنیم. لطفا بفهمید، او همیشه با شما است. در شکرگزاری، اراده مقدس خود را به وی بدهید. امشب براتان تبارک مادرانه میدهم که آن برابر با آغوش قلب بیعیب و نقص من است." او ما را مبارک کرد و دور شد.