بچههای من: ننمک روزانه شما هستم. آن نان روزانهای که به صورت روحانی در هر قربانی خونین قداس مقدس برایتان داده میشود. آن نان روزانهای که فیزیکیاً در هر شام پسخا برایتان ارائه شدهاست. آن نان روزانهای است که زندگی را در شما ایجاد میکند، روح شما را تغذیه میکند و روشنایی به حواس شما میدهد.
من ننمک آسمانی هستم که با شماست ماندگار شد. اگر میدانستید چه قدر عظیم راز "تغییر جوهر" است، از گوشت و روح در میهمان من بسته شدهاست، آنگاه بدن مرا خورده و خون مرا نوشیده، به صورت واقعی تسلیم و عشق، و ایمان شما احساس حضور روحانی مرا در خودتان خواهید کرد!
نان که برای شماست میدهم "بدنم و خونم است، که از محبت به شما، شکل یک میهمان مقدس ماندگار شد." "هر بار که بدن من را خوردی و خون مرا نوشیدی، شام پسخای من را یاد میکنی." "در هر میهمانی مقدس خودت را مانند گوسفند قربانی شده برای بشریت ارائه میدهم."
در هر میهمان مقدس؛ "زنده و حقیقی هستم. به محبت خودتم را به شماست داده، از محبت خودتم را به شماست داده; تا دوباره در زندگی روحی زاده شوید. اگر میدانستید چه قدر عظیم محبتی است که دارم و چقدر نرم و متواضع هستم، آنگاه هدیه هر یک از اقارسیتها را ارزنده خواهید دانست! من استاد شما و گوسفندم، که خودتم را به صورت غذای روحانی و فیزیکی میدهم تا ادامه دهیم شماست ردهی.
اگر بشریت بزرگترین معنیای که در هر میهمان مقدس بسته شدهاست فهمید، آنگاه بیشتر با من شام خواهند خورد! بچههای من: من هستم که خودتم را به شما در ساده و متواضع بودن هر میهمانی مقدس دادهام. فیزیکیاً و روحانیاً آنجا هستم. در هر میهمان تبدیل شدهام و از محبت به شماست نرم شد؛ برای محبتی به شماست تاریکیتان روشن کردم و گناهتانتان پاک کردم، و وقتی که قلبهای خود را با صداقت به من باز کنید، "وارد شما شدم و در شما ساکن میشوم."
من ننمک آسمانی هستم که گاهی بیارزش خوردید؛ چه قدر از خواروبینی و عدم هوشیاری شماست دردناک!
شما نمی�یدهاید راز محبتی را که در هر اقارسیت بسته شدهاست. هر بار که بیگناه شام میخورید، زندگی با شما میشوم، اما وقتی مرا بیارزش یا به دست دریافت کنید، ندانستید چه قدر خواروبینی و عظیم توهینی به من کردید. اگر محبت هستم و از محبتی خودتم را دادهام و ادامه دهیم که خودتم را بدهیم، آنگاه چرا همچنان مرا مانند کسی نیستند که خدا شما است بلکه بدترین مردان؟ بسیاری بدن مرا خوردندهاند و خون مرا نوشیدهاند، بدون اینکه قبلاً خانهشان از تاجرها و گناه پاک شده باشد. اوه، چه قدر خواروبینی و عظیم توهینی به من کردید!
به راستی به شما میگویم، هر کس که از بدن من بخورد و از خون من بنوشد، در گناه مرگبار یا بیارزشانه، "گناهمدار است و جسد خود را میخورَد و خون خود را مینوشید"
چند بار کمونیون تبهکاران کردهاید! آیا آگاه نشدهاید که روح من و بدن من وارد شما شدهاست؟ آن چیزی که از محبت دادهشده است؟ پس چرا اینقدر بیمحبتی اگر میآیم تا زنجیرهایتان را بشکنم و شما را از یوغ گناه آزاد کنم؟ پس چرا مرا به عنوان رهاییبخش و پروردگارتان نمی�یدهاید؟ چرا درهایش قلبتانتان و جانتانتان برای من باز نکردهاید؟ خودتنهید کنید و از هر لکه و گناه پاک شوید تا با من ناهار بخورید! فردا چه جواب خواهید داد وقتی که شما را به خاطر کمبود محبت، صداقت و تعهدتان، برای همه این کمونیونهای تبهکارانه و بیارزشان که روحم از آن گریه میکند، داوری کنم؟ من صداکشی را بر جای گذاشتم تا بتوانید خودتنهید کنید و با گناهانتان شستشو دهید و پاک شوید و لکههایش پاک شوند، اما چند نفرتانید که معنی هر یک از این نذورات مقدس را نمی�یدهاید. "در آن من زنده و حقیقی هستم، خودم را به عنوان بربنهٔ کشیدهشده میدهم."
ای فرزندان بیقیدومند مرا! چقدر باید با شما تحمل کنم؟
به هر کمونیون در دست من گواهی میدهم! پروردگار و
رهاییبخش، چه رهاییبخشی گویید که از چنین بیاحترامی وحشتناک ارزش دارم؟ شما فرزندان دیوانهاید! آیا نمی�یدهاید که با این رفتار روحم غمگین شده و فرشتههای آسمانی به خاطر چنین بیاحترام گریه میکنند؟ چقدر ناآگاه هستید و چه کم ارزش من برایتان دارم! فردا وقتی در در را صدا بزنم و شما را از توهینتانتان یادآور شوم، چه جواب خواهید داد به من؟ فکر کنید، فرزندان مرا! چنین رفتارتی نسبت به من تغییر دهید تا بعداً هنگامی که به دادگاه عالی میرسید، هیچ چیز برای پشیمانی نمانده باشد، زیرا آنگاه نیز همانگونه با شما برخورد خواهد شد و در برتان بسته شده و از محبت و فهمی بهرهمند نخواهیم بود، چنانکه شما هم چنین نیستید. دوباره به شما میگویم:
اگر تغییر نکنی، من هم در زمانت تو رحمتی نخواهم کرد." "من نان زندهام که از آسمان فرود آمده و به شما در هر نانی مقدس داده میشود"." بر آن فکر کن و مدیت کنید و رویه خود را تغییر دهید تا وقتی پیش من ایستادهاید، هیچ پشیمانی نداشته باشید. "چون حقیقتاً بگویم که شما هم گناهکار شمرده خواهید شد. بر این فکر کنید، فرزندان عزیزم، و روح مرا بیشتر غمیده نکنید." "من در انتظار تو هستم تا با تو شام بخوریم. من بارانی است که قربانی شدهاست، یسوع مقدس.
زرههای روحانی برای این آخرالزمانها.
تسبیح عیسی بره نیکو
با یک اعتراف و پدرمان شروع میشود. سپس گفته میشود، "من برهٔ نیکوم و برهٔ نیکو جان خود را برای گوسفندانش فدا میکند."
در هر دهگانه میگوییم: "ای بره نیکو". و پاسخ دهید: محافظت ما باش و پناهگاه ما (ده بار). در پایان هر دهگانه، یک پدرمان دعا شده و دوباره از ابتدا شروع میکنیم. در انتهای تسبیح ۲۳امین زبور را میخوانیم.
دعای به اراده الهی.
ای اراده الهی: عشق و رحمت بیپایان خدا یکتایی و سهگانه، بر من نیکی کنید، مخلوق کوچک ناارزش از نعمتشان، اما پر امید در تو هستم، جوهر سبحانی، عظمتی سبحانی، ارادهٔ سبحانی.
به من قطرهای از غنیمت نامیزدت بده و به درخواست مرا نیکی کنید. بر روی من خانوادهام بگشای اراده الهی که میخواهم. درخواست کنم. این را در اسم خدا پدر (برکت)، در اسم خدا پسر (برکت)، در اسم روحالقدس (برکت) میخواهیم. همه چیز برای مجد سهگانه مقدس و خیر جانهای ما باشد. آمین.
تسبیح به اراده الهی
با یک اعتراف و پدرمان شروع میشود. سپس گفته میشود: "ای اراده الهی، که همه چیز را میتوانید کرد، همه چیز را آفریدید، همه چیز را دادید. ای اراده الهی، به ما آموختهاید تا طرحهای خداوند را انجام دهیم و قبول کنیم.
در هر دهمین قسمت میگوییم: سبحان پدر، سبحان پسر، سبحان روحالقدس. و پاسخ داده میشود: چنانکه در آغاز بود، حالا است و همیشه خواهد بود، تا ابدالاباد، آمین. و اینگونه ادامه دارد تا پنج دهمین قسمت تکمیل شود. این تسبیح به اراده الهی پس از تشبیه رحمت انجام میشود، تاکه قدرت بیشتری برای درخواست پیش سهگانه قدس داشته باشد. تسبیحهایم را آشکار کنید و دعاهایم را گسترش دهید، فرزندان من. عیسی برنده خوب. مریم تسبیحدار