پیام‌هایی به کودکان تجدید، ایالات متحده آمریکا

۲۰۱۵ اوت ۲۳, یکشنبه

Adoration Chapel

سلام، عزیزترین مسیحه که همیشه در مقدس‌ترین بدن مذبح حاضر هستی. تو را تعظیم می‌کنم، پروردگار من، خدای من و پادشاه من. آنکه آسمان‌ها، زمین و هر موجود زنده را آفرید یکی از ما شد؛ به جز گناه. تو مرا شگفت زده‌ای، مسیحه. تو خدا که انسان شده و تا این سطح پایین آمده‌ای، مانند همان مخلوقاتی که خلق کردی برای جبران گناه‌هایمان. من هیچ دین دیگری در جهان نمی�دیم که چنین ادعایی را مطرح کند، پروردگار. تو قطعاً «انقلابی» هستی، مسیحه.

محبتت بدون مرز است؛ رحمتت بی‌نهایت. تو همه حقیقت، زیبایی و زندگی هستی. من بسیار کوچکم، مسیحه; یک نقطه در مقایسه با تو، اما از هر فیبر وجودم به تو عشق می‌ورزم. سپاسگزارم که چیزی را قبول کردی که برای تو باید خیلی کوچکی باشد. تو عاشقی را پذیرفته‌ای و عاشقانه همه فرزندانتان مانند اینکه چیز نادر و قیمتی هستید. من می‌دانم که هر کس از آنهایی که خلق کرده‌ای، منحصر به فرد و بسیار قیمتی برای تو است، اما همین باعث شگفت‌زده شدن مرا می‌کند. تو می‌توانستی صد میلیون نفر دیگر مثل من آفرینی (که نه اینکه تو چنین کاری را بخواهی انجام دهی) اما هرگز این کار را در مورد هیچ‌کدام از فرزندانتان نخواهی کرد زیرا هر یکت را به دلیل منحصر به فردیت که برای ما انتخاب کرده‌ای، قیمتی می‌دانی — یکی از نوع خود. حقیقتاً شگفت‌زده کننده است، پروردگار. معمولاً وقتی چیزی برای من اشتباه می‌رود، فقط فرصت شروع دوباره می‌خواهم. زمانی‌که کودک بودیم و خواستیم دوباره شروع کنیم، آن را «دوباره» می‌گفتیم. با همه عیوبی که هر یک از فرزندانتان دارند، فکر می‌کنم تو نیز برای یک «دوباره» خواهانی. اما به جای این کار، ما را تحمل می‌کنی در حالی‌که در زحمت‌هایمان بر زمین مبارزه می‌کنیم. تو واقعاً ما را تحمل نمی‌توانی؛ درست نیست. تو از میان همه مشکلات، گناه‌ها و نقص‌هایی که داریم، ما را دوست داری. تو حتی با وجود خودمان، ما را دوست داری. سپاسگزارم، مسیحه! ستایش پروردگار خدای تمام چیزها!

پروردگار، لطفا (نام مخفی) را درمان کن. لطفاً همراهش باش تا راهنمایی و آرامش او کند. او دردناک است و به تو و مادر مقدس بسیار نیاز دارد. با او خاصی باش و خصوصاً هنگام جراحی آینده‌اش. سپاسگزارم، پروردگار.

«فرزندم، دوباره خسته شده‌ای. خوشحالم که تو و پسر من (نام مخفی) امروز همراه من هستید. از این‌که چقدر خسته هستی بسیار متشکرم. هفته گذشته یک هفته خیلی سخت بود، نیست؟»

بله، مسیحه، خیلی سخت بود. نمی�دیم که چرا چنین سختی داشت، پروردگار؛ بیشتر از آنکه هرگز انتظار داشتم.

«فرزندم، این یک زمان رنج برای تو است. ادامه خواهد یافت در مدت زمانی. ایراد من برای توست.»

عیسی، احساس کردم که امروز یک پیام سخت از تو دریافت خواهم کرد. پیو مقدس درباره‌ی رنج به من سوال کرد.

«بله، او این کار را انجام داد. چه چیزی برایش گفتید؟»

که نمی喜ستم رنج بکشم. در رنج بد هستم. گفتم که می‌خواهم هر آنچه از توست را انجام دهم و اگر این را برای من خواستی، همین است که می‌خواهم، نیز. عیسی، واقعاً در رنج بد هستم.

«فرزندم، به پیو مقدس هم گفته بودید که نیاز دارید تا با تو باشم؛ آیا این درست نیست؟»

بله، عیسی. اما نباید چنین چیزی را بگفتم چون تو همیشه همراه من هستی. شاید فقط نمی�یهستم فکر کنم رنج می‌کشد و من تنها مانده‌ام — بدون تو. این است که نمی‌توانم تحمل کنم، عیسی. هنوز هر آنچه برای من خواستی، عیسی.

«کوچولوم، دوست دارم. هیچگاه از کنارت نخواهم رفت. اما رنج را از تو می‌خواهم تا مدت کوتاهی برای جان‌ها. یک هفته‌ی دیگر تحمل کردید. آیا این کار را برای برادران و خواهران خود که دور من هستند انجام دهی؟»

بله، عیسی. برایشان، خداوند. به تو نیاز دارند و بدون شناخت تو ممکن است جان‌شان از دست رود. این بدتر از هر رنجیست که از من می‌خواهی، خداوند. فقط مرا یاری کن. وقتی در رنج هستم با من کنار آمدن سخت است. مرا کمک کن تا شیرین و مهربانی باشم میان رنج‌ها و لطفاً مرا از شکایت بازدارد. پندارم که کسی بیشتر می‌رنجید زمانی‌که خوب نیستم، من یا خانواده‌ی من؟ فکر می‌کنم خانواده‌ی من می‌گویند — بی‌شک می‌گویند. نمی�یهستم چنین باشم ، عیسی و نمی‌دانم این برای هیچ‌کس در طول زمان مفیدی دارد. آیا مطمئن هستی که باید این کار را انجام دهم؟»

«بله، فرزندم. کاملاً اطمینان دارم. ادامه‌ی کار خودت را خواهید داد در حالی‌که این آزمون را تحمل می‌کنید. من متوجه‌ام که به رنج اضافه می‌کند، اما اجازه خواهم داد تا بکار بری. گرانبهاهایی برای تو داده‌ام تا هفته‌ی دیگر از آن عبور کنی. خواسته بودی که مرا پشتیبانی کنم، فرزندم و این کار را انجام ددم. هر قدم با هم گذارده‌اید و من دستت را گرفته‌بودم و در بعضی مواقع، دستت را نیز نگهداری می‌کردم. آنجا هستم، همه‌ی زمان‌ها نگاه‌می‌کنم، بارهایت را کمی کاهش داده‌ام تا تحمل‌پذیر باشند. ادامه‌ی تکیه بر من، فرزندم. با هم این آزمون را خواهیم داشت و زودا به یاد نمی‌آوری که چقدر سخت بود.»

بله، عیسی. خداوند، می‌توانم یک لطف از تو بخواهم؟

«می‌توانی بپرسید.» (خندیدن)

ای خداوند، وقتی که در (نام مخفی شده) دیروز بودم با یک زن زیبایی به نام (نام مخفی شده) آشنا شدم که از مشکلات ستون فقراتش بسیار رنج می‌برد. او ناراحت بود و این شرایط باعث درد سر شدید برایش شد. به نظر من مشکلی عصبی نیز وجود دارد. او دختر وفادار تو، عیسی است. همچنین، (نسبت مخفی شده) ام حالا بسیار دردناک است. از یک آزمون سخت گذشته‌است و بسیار بیمار است. لطفاً این زنان را درمان کنید. عیسی، فکر کردن به رنج آنها برای من ناراحت‌کننده است و تعداد زیادی دیگر مانند آنان نیز هستند. لطفاً کمک کنید، خداوند. دردشان، ناخوشایندیشان و ترس‌هایشان را برطرف کنید. آن‌ها باید بسیاری از اندیشه‌هایی داشته باشند، عیسی. خدایم، لطفا به آنها کمک کنید.

“فرزند من، با (نام مخفی شده) هستم. هر دو را بسیار دوست دارم. رنجشان بی‌فاید نیست. هیچ رنجی از سوی فرزندان من بی‌فایده نمی�باشد. هر دو (نام مخفی شده) رنج خود را برای جان‌های دیگر به من تقدیم کرده‌اند و این کار بسیار مؤثر بوده‌است و آنها پاداشش را برای جان‌هایی که با ارائه رنجشان کمک کردند دریافت خواهند کرد. فرزندم، من رنج آنان را ایجاد نکردم. این اتفاق بر اساس چالش‌ها فیزیکی‌شان و شرایط جهان که پیامدهای مضری روی بدن انسان دارند رخ داده‌بود. پدر قصد چنین چیزی برای دنیا نداشت اما به دلیل سقوط از نعمت رخ داد. هنوز هم گوش خود را به فرزندان من بسته نمی‌توانیم گذارند. دعاهایی که تو، همسرتو و همه فرزندانم در دلشان دارید می‌شنوم. آرامش و قوتی به آنان خواهم داد، فرزندم. بر من اعتماد کن.”

بله، عیسی. خداوند، بر تو اعتماد داریم. هرگز ما را رها نکرده‌ای. من آن کسی هستم که تو را رها کرده‌ام اما تو هیچگاه چنین کاری نکردی و می‌دانستم که این کار را نخواهی کرد. تو خداست. تو عشق کامل هستی. تو خود عشق هستی. سپاسگزارم، عیسی!

“خوش آمدید، دختر من. وقتی فرزندان من چنین عاشقی و نگرانی برای برادران و خواهرانشان دارند لذت می‌برم. اگر همه فرزندان من به این شیوه عشق ورزند صلح واقعی خواهد بود.”

این عشق را به ما بده، عیسی. این آرامش را به ما بده. تو با دادن خودت این عشق را به ما داده‌ای، خداوند اما آنچه می‌خواهم بگویم این است که عشقی که تو داری، خدایم به ما بده. کمک کن تا همه بشر تو را دوست داشته و در نتیجه دیگران و خودش‌ها را دوست بدارند. لطفا کمک کنیم، خداوند تا مانند مادر مقدس مریم باشیم و از او در عشقش، تواضعش و ‘بله’ کامل‌اش تقلید کنیم. ما را مثل او بساز، عیسی تا مثل تو باشیم.

«دخترم، بر این کار مشغول هستیم — تو و من. من برای همه فرزندان‌ام می‌خواهم که چنین باشد. چنان خواهد بود، دخترم، برای تمام کودکان تجدید حیات، زیرا پس از تجدید حیات، بسیاری از فرزندان‌ام با اراده مقدست متحد خواهند شد. این را تصور کن، گوسفندی کوچک!»

خداوند، واقعاً نمی�یدم که چنین چیزی را تخیل کنم. برای من بسیار غریب است. نزدیک‌ترین مقایسه‌ای که دارم به آن‌چنان‌که دنیا در کودکی به نظر می‌رسید. مطمئن هستم که اینگونه نبود، اما با بی‌گناهیت من چنین بود. یک مقایسهٔ زیبایی دیگر زمانی بود که مدیوجوریه هنوز توسط ‘توریسم’ آلوده نشده‌بود. همانند بهشت روی زمین بود. مطمئن هستم که از نظر روحانی همچنان است زیرا مادر مقدس در آنجا حضور دارد. متأسفانه، من می‌دانم که این‌جا یک مکان آرام برای دعا نیست مانند گذشته. با همه‌ی آن‌ها، آرزوم دارم برگردم. هرچند، نمی�یدم زمانی را تخیل کنم مثل زمان تجدید حیات که بسیاری از مردم در اتحاد با ارادهت هستند. مطمئن هستم که زیباست ولی.

«بله، دخترم. زیبا خواهد بود. درست است که هیچ مقایسه واقعی ندارید اما مثال‌هایی که ذکر کردی خوبند. این نمونه‌ها را تصور کن و بیشتر به درون برو. در زمان تجدید حیات، پس از پاکسازی، مردم خواهان زندگی فرمان‌های من هستند. آرزوی قدسیت دارند و برای آن تلاش می‌کنند. اگرچه افراد کامل نیستند و نخواهند بود، اما همسایه خودشان را دوست خواهند داشت. یکدیگر را با عشق خدمت خواهند کرد. در برخی‌جاها، زندگی از نظر فیزیکی سخت‌تر خواهد شد زیرا بیش از حد لوکس‌ها، تسهیلات، وسایل ارتباطی الکترونیک و سایر شکل‌های مدرنیسم دیگر نخواهند بود. فرزندان تجدید حیات من دوباره ساختمانی می‌کنند. این کار جسماً دشوار است اما متفاوت با آنچه امروز دیده‌می‌شود. امروز مردم منتظر هستند که یک سازمان برای کمک به آنها بیاید. در زمان تجدید حیات، همسایگان یکدیگر را یاری خواهند کرد. افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از یکدیگر مراقبت می‌کنند. دوباره ساختمانی شاد خواهد بود و کار سبک‌تر است زیرا بسیاری باهم همکاری خواهند داشت.»

این زیباست، خداوند.

«دخترم، تو در حال پرسیدن هستی که چرا من همه‌ی کسانی را که مرا دوست دارند به بهشت نمی‌برم و این ‘آشوب’ یکسره پایان می‌دهم؟»

خیر، فکر کردن این کارو هم در ذهنم گذشت، پروردگار، اما توجهی به خیالات سیلانه‌ی من نداشته باش. تو خدا هستی! همه چیز را می‌دانی. رحمت و صبرت از من تعجب‌بار است. مطمئن هستم که برای عشق بزرگت بر انسان‌ها این کاره.

«بله، فرزندی. من انسانیت رو دوست دارم. اگر کاری کردم که تو فکر می‌کردی، هرچند که فقط یک لحظهٔ ضعف موقت از طرفت بود، جان‌های گمشده می‌شد. برنامه‌ی من اینه که به حداکثر تعداد جان‌ها نجات دهیم و دقیقاً می‌دونم چندتا و کدام جان‌ها نجات خواهن یافت، فرزندی. همه جزئیاتی درباره هر یک از فرزندان‌ام را می‌دانم: ضعف‌هایشان، دردهایشان، علاقه‌مندی‌هایشان، ناخوشایندی‌هایشان، زخم‌هایشان، شادی‌شان و من همه‌ی این چیزاها رو دوست دارم. هر کدام برای من قیمتی، منحصر به فرد و زیباست. حتی وقتی دنیا کسی‌رو کمتر از زیبا می‌داند، او هم زیبه و من فرزندانشام را در نور حقیقت می‌بینم چون من حقیقتم. زمانی که یک جان توسط گناه و استکبار آلوده شده، من آن جا رو مثل کودکی پاک می‌بینم. من آنچه که این جان می‌توانست باشد اگر فقط مرا انتخاب کرده بود، می‌بینم. زیباییِ جان را، دردش، گزینه‌های بدش یا گزینه‌هایی که کسی دیگر کرد و بر این جان تأثیر مضر گذاشت؛ زخم‌هایشان رو می‌بینم و هر اشک‌ای که ریخته شده، چون من آنجا‌ام تا هر یک از آن اشکها رو بگیرم. فرزندانشارو خیلی خوب می‌شناسم.»

«برنامه‌ی من شامل زمان‌بندی، رخداد‌ها، مکان‌های و همه جزئیاتی است که فراتر از تصور ذهن انسانه و برای هر یک از فرزندان‌ام بهترین هست. پس دیدی، گوسفندی کوچکم، همه چیز زیر کنترل‌م. دشمنت می‌خواد تو فکر کنی خلاف این کارو. به نظر هم چنین می‌رسه اما من خدا پروردگارم و همه‌ی چیزی رو زیر کنترل دارم. همه خوب خواهد شد، فرزندانشارو. همه خوب خواهد شد. در همین حال باید بیشتر دعا کنید. فقط کافی نیست که بیشتر دعا بکنید بلکه با دل از قلب و با تمام تمرکز و هدف‌مندی دعای خود را انجام دهید. حقیقتاً می‌گویم به شما، جان‌ها تحت خطره. نیاز دارم و درخواست می‌کنم تا دعاهایتان رو برای من ارسال کنید، فرزندانشارو. اکنون بیشتر از هر زمان دیگری لازم هستند. خسته نباشید چون که خستگی‌دار هستید. فهمیدم. می‌دانم که خستگی‌دار هستید. از وزن گناه در دنیا خستیده‌اید. از انتظار رخدادها خستیده‌اید. الان متوقف نشوید، فرزندانشارو.»

اکنون زمان پوشیدن زره‌های آسمانی است. شوفار صدا زده و همه فرزندان من را به جنگ دعوت می‌کند. دستان خودت رو بر روی تسبیح گذاشته و مانند هیچ وقت قبلتر دعا کن. زمان نعمتی هنوز با شماست و روح‌ها برای برداشت آماده‌اند. چون کارگرانم کم هستند، باید بار سنگینی‌تری تحمل کنید، اما — فرزندان من به طور جدی تضمین می‌کنم که همه آنچه را که تحمل کرده‌اید ارزش آن خواهد بود. از هر آزمون، رنج، دعاهایی که با خالصانه انجام داده‌اید شکرگزاری خواهید کرد. اکنون سرعت خودت رو پایین نبرید، فرزندان من. شما در ارتش مادرم هستید. دستان خودت رو بر روی سلاح‌ها گذاشته و برای تقویت از مقدسات استفاده کنید. باید تصمیمات خود را به طور محکمی اتخاذ کرده و با پایداری در برابر طوفان‌ها باقی بمانید. می‌دانید چه چیزی پس از هوای طوفانی می‌آید؟ صلح، آرامش و تازه‌ای که فقط بعد از یک طوفان می‌آید. این است آنچه فرزندان من باید انتظار داشته باشند و حتی اگر طوفان‌های شدید هستند یا خواهند بود، با مردمم خواهم بود. شما با من هستید. مادرم رهبری خواهد کرد. هیچ چیز برای ترسیدن نیست. وقتی احساس ترسی کنید از روح قدیس دعوت کنید. به فرشته نگهبان خودت درخواست حفاظت کنید. این همه است، فرزندان من. همیشه نگاهدار خواهم بود و شما مردمم خواهید بود.”

“فرزندان تجدید حیات با یکدیگر همکاری می‌کنند تا کلیسای من و جهان را بازسازی کنند. به دیگران خدمت کنید. تعلیمات دینی بدهید، زخم‌ها رو بپوشاند، عشق کنید. بله، مهم‌ترین چیز این است که عاشق شوید. همه از عشقی پر خواهند شد، زیرا تجدید ابتدا در دل‌های فرزندان نور من و فرزندانی که به نور می‌آیند رخ خواهد داد. بله، همه خوب خواهد بود، فرزندان من. کمی بیشتر زمان بگذرد. با مقاومت علیه جنگ‌ها، آزمون‌ها، طوفان‌ها، کمی بیشتر وقت بگذارید. فاجعه‌ها با تمام قدرت خود خواهند آمد و باید آماده باشید. از مقدسات و قداس مقدس تقویت شوید. این بهترین तैयیتی است که دارید. بدون توقف دعا کنید، نه به خاطر ترس بلکه با عشق و شادی در دل‌هایتان. شما فرزندان پادشاه هستید، یک ملت سلطنتی. شما فرزندانی من هستید. همه چیز را بکنید تا همسایه خودت رو کمک کنید. انجیل زندگی کنید، فرزندان من. حتی اگر طوفان شدید است، انجیل زندگی کنید زیرا آنگاه مانند من خواهید بود. بر رنج‌هایم تفکر کنید. بر مرگ‌ام فکر کنید. ببینید چقدر نجات‌دهنده شما از شما عشق می‌ورزد؟”

سپاسگزار، خداوند. ستایش تو، عیسی مسیح! اکنون و همیشه!

«فرزندم، رنجت ضروری است و این کلمات را نمی喚دم فقط برای همه به منظور الهام‌بخشیدن آنها، بلکه برای تو نیز هستند. ادامه دهید که تحمل کنید، گوسفند کوچک من. با شما هستم. بر من اعتماد کن تا از طریق خودم پشتیبانی کنم، چرا که چنین خواهد شد. در من آرامش یاب، فرزندم. یادمی‌گیرید به یکتایی با اراده‌ام متحد شوید. یادمی‌گیرید چه چیزی است زندگی کردن در مکان اسرارآمیز بسیاری از قدیسان دربارهٔ آن نوشته‌اند، قلب مقدس من. یادمی‌گیرید، دخترم. ما این سفر را همراه یکدیگر ادامه خواهیم داد. کمی بیشتر تحمل کنید. آزمون‌هایت که درباره‌ی آنها گفتم و باید رخ بدهند در (مکان پنهان شده) اکنون شروع می‌شوند. فقط برای چند لحظه، گوسفند کوچک من، باید تو رو آماده کنم، چرا که وقتی به آنجا منتقل شوید زمان کمی خواهد بود و ما باید اکنون شروع کنیم. کوتاه است، تاسفاً، اطمینان دارم، چون مدت زمانی کاهش یافته‌است. این معنی ندارد که روزها کوتاه‌تر شده‌اند یا اینکه زمان سریعتر جریان دارد مانند آنچه بسیاری فکر می‌کنند. نه. چنین نیست، چرا که من ماه و ستارگان را در آسمان قرار دادم و سرعت دقیق و طول دوران چرخش هر سیاره‌ای که دور خورشید می‌چرخد را تعیین کردم. قوانین طبیعت را تغییر نداده‌ام چون آن‌ها را ایجاد کرده‌ام، اگرچه می‌توانستم چنان کندم اگر بخواهدم. نه، فرزندم. من مدت زمانی از آزمون‌های بزرگ را کوتاه‌تر ساخته‌ام به دلیل دعاها، روزه‌داری و قربانی‌هایی که کودکانم، بقایایی من انجام داده‌اند. چنین کردم، بر اساس رحمت خود برای بشریت. چنان کردم، بر اساس درخواست مقدس مادرم مریم برای انسان‌ها. او، طوطی کامل، دختر زیبای بی‌عیبی بشر است و برای فرزندانش دعا می‌کند. خداوند پدر بسیار مهربان به کودکانش است، و خاصاً نسبت به مادرم برای آنچه انجام داده‌است در جهان، از طریق خویشتن‌داری کامل خود و عشق کامل‌اش. او عکس‌العمل ما را نشان می‌دهد؛ بنابراین، بر اساس وساطت او، و دعاهای ساده و عشقی که از طریق او منتقل شده‌اند، مدت زمانی آزمون‌های بزرگ کوتاه‌تر شد — آن به مدت کوتاهی تبدیل شد. اکنون، فرزندانم، نگهبان خودتان را پایین نبرید، چرا که باید برای روح‌ها دعا کنید. هر روحه‌ای زنده در خارج از من نیاز به دعای شما دارد. اگر توها نیز در این حالت بودید، فرزندانم، می‌خواستید دیگران برای شما دعا کنند. چنین بکنید.»

بله، عیسی. مرسی. با تمرکز و هدف تازه‌تر خواهیم دعا کرد. مادر مقدس ما را یاری دهد تا مانند آنکه وقتی روی زمین زندگی می‌کردیم دعا کنیم. کمک کنید، مادربزرگ محبوب. به ما نعمت‌هایی بدهید که نیاز داریم برای اینکه از قلب خودمان برای همه‌ای که دور از عیسی هستند دعا بکنیم.

«دختری من، کوتاه کردن مدت رنج جهانی توسط من معنای این ندارد که دشوارتر نخواهد بود. تا فرزندانم بی‌خبر نباشند، توضیح می‌دهم. سلطنت شر به اوج خود رسیده است. این اوج باعث ایجاد بسیاری از فاجعه‌ها برای بشریت خواهد شد، برخی از آنها دست انسان و بعضی دیگر توسط دشمن من. این برنامه‌ریزی شده است تا خلق را نابود کند و فرزندانم. دشمن من قصد دارد جهان تمام و جمعیت ساکن در آن را ویران کند. من خالق هستم. او می‌خواهد به عنوان تخریب‌کننده با کلمه نهایی شناخته شود. البته، او کلمهٔ آخر نخواهد داشت، زیرا من کلمهٔ خدا هستم. من هستم. اگر این زمان شر و نابودی جهان کوتاه نشده بود همه چیز از دست رفته بود. تصمیم گرفته‌ام که این زمان کوتاه شده باشد و هم اکنون کوتاه شده است. دشمن من به اندازه کافی مشکوک است و بسیار ناخوشایند در مورد این موضوع است. کاهش رنج همان چیزی نیست که او می‌خواهد، شما می‌بینید. او توسط این امر خشمگین شده است و حالا برنامه‌ریزی کرده تا رویدادهای تاریک‌ترین را با بیشتر تکرار آزاد کند، به‌طوری‌که بر آنچه من، خدا، انجام داده‌ام تأثیر بگذارد. از این نگران نباشید. فقط برای اینکه آماده باشید و همچنین آنگونه که شما نمی�باید آرامش پیدا کنید، می‌گویم. من همراهت هستم. همه چیز خوب خواهد شد، اما باید دعا کنید.»

تشکر از تو، خداوند، به خاطر توضیح دادن درباره زمان‌ها و اینکه چگونه مدت تجربیات ما را کوتاه کرده‌اید. تشکر می‌کنم که اطمینان دهید که همیشه همراهمان هستی.

«پریده‌ام کوچکم، لطفا به (نام حذف‌شده) بگو که مکانی که در هفته‌ی گذشته درباره‌اش صحبت کردیم باید همانند آنچه گفته شده است باقی بماند. آن باید پیام‌های کودکان تجدید حیات را شامل شود و این شامل پناهندگان نیز می‌شود، خاصاً پناهگاه خانواده مقدس. هیچ گونه اشتباهی نباید باشد. وقتی گفتم که این پیام‌ها به پسرم (نام حذف‌شده) داده شده‌اند همه‌ی پناهگاه‌ها را نمایندگی می‌کنند، نمی�دیدم که هر کسی با اطلاعات درباره‌ی پناهگاه‌های من باید در اینجا قرار بگیرد. این نیست آنچه گفته‌ام و نیز نه آن چیزی است که منظور دارم. برای آنها مکان‌هایی دیگر وجود دارد. حقیقتاً به بسیاری از پسران و دختران راهنمایی می‌دهم. گفتگو ما و پسرم با هم مرتبط هستند زیرا پدر بزرگشان را انتخاب کرده تا چنین باشد. این بر اساس تصمیم شما نیست چون پیش‌تر از تولدت رخ داده است. تو نمی�دی که درک کنی و مهم نیست که درک کنی. من هیچ‌کس را سرزنش نمی‌توانم اما تشویق می‌کنم فرزندانم به قول‌هایم اعتماد کنند و اجازه دهند تا راهنمایی بکنم. یک برنامه خاص برای انجام وجود دارد؛ یک مأموریت. مأموریتی که تو داری با دیگران متفاوت است و آنها نیز دارای مأموریتی هستند که مانند تویی نیست. تو این را در درجه‌یی می‌فهمی، دخترم، و پسرم هم چنین می‌داند. مأموریت خانواده‌ی شما مثل مأموریت خانواده‌ی (نام حذف‌شده) نیست اما این دو مأموریت توسط خدا پدر به یکدیگر متصل شده‌اند. مادرم بسیار مشارکت دارد و راهنمایی (نام جامعه حذف‌شده) و پناهگاه خانواده مقدس را برعهده گرفته است. تو بیشتر درک خواهی کرد وقتی که اتفاقات رخ دهد. همه چیز خوب خواهد شد. منو دنبال کن.»

بله، عیسی! زمانی‌که (نام حذف‌شده) آنرا ذکر کرد، احساس خاصی داشتم درباره‌ی این موضوع. برای ما دشوار است در چنین موقعیت‌ای باشیم چون هیچ چیز نمی�دیم، پروردگار. وقتی افراد مقدس پیشنهاد می‌دهند، حتی به ما اهمیت ندارد زیرا نمی‌توانیم آنچه که تو دیدم یا بدانی را ببینیم.

«بله، پریده‌ام کوچکم، فهمیدم. لطفا یاد بگیر که هیچ‌کس کامل نیست. فقط چون کسی پیام‌هایی از آسمان دریافت می‌کند یا دارای هدایایی روحانی است، نمی�دید که اشتباه نکند. این نیز معنی ندارد که هر نظری که بیان کند باید اجرا شود، آیا؟»

بله، عیسی! تو به مجستریوم توانایی عدم خطا در آموزش درباره‌ی ایمان و اخلاق داده‌ای اما نه حکمت کامل برای نظریاتشان. ما همه انسان هستیم و ناقص. از خودم می‌گویم که بسیار کم چیزی را می‌دانم، پروردگار. من ساده‌ام و بیشتر آنچه گفته‌ام را شک دارم مگر آنکه مستقیماً از تو آمده باشد. نمی�دید که به این نتیجه‌ها برسیم (حداقل امیدوارم...) فقط چون افراد دارای هدایایی روحانی هستند اما فهمیدم چه می‌گویی. ممنون از راهنمایی‌هایت چنین روشن و واضح.

«فرزندم، تو جواب را قبلاً نمی�دی؟»

من فکر می‌کنم بله، خداوند. من تصور کردم که شما ممکن است ما را به این طریق هدایت کنید، اما بعداً کاملاً مطمئن نبودم. اشتباه بودم می‌توانست.

«بله، همیشه یک امکان (با لبخند) هست. خوب است تا اراده من را جویا شوید.»

بله، خداوند. عیسی، [نام حذف شده] و من فکر کردیم در مورد قوس قزح در سایت. از گفتن این به او دوری کردم چون چیزی که در جامعه ما رخ می‌دهد. این بیان زیبایی شما پس از طوفان، با وعدهٔ قوس قزح، تغییر یافته‌است و به عنوان نماد گناه و ابومینیشن استفاده شده‌است. چه می‌گویید درباره‌ی این موضوع، عیسی؟

«کودکی کوچکم، من قوس قزحه‌ها را آفرید. آنها وعدهٔ من هستند که هرگز انسانیت را با طوفان جهانی نابود نخواهم کرد. وعدهٔ خود را حفظ کرده‌ام و همیشه خواهد بود. انسانیت — انسانیتی گناهکار — وعده‌های من را به نمایش می‌گذارد. دشمن سعی دارد از طریق فرزندان من، من را مسخره کند. من، خداوند یهوه پشت واژه‌ی خود ایستاده‌ام. قوس قزح هنوز همان چیزی است که قصد داشتم. این هرگز تغییر نخواهد کرد. فهمیده‌ام چرا [نام حذف شده] می‌خواهد این را اضافه کند، زیرا یادآور وعدهٔ من به نوح و همه نسل‌های پس از نوح و آنهایی که بعداً خواهند آمد. اما اکنون زمان مناسب نیست تا این را در سایت من اضافه کنید. دلیل این فقط برای حفاظت شما است. هیچ نیازی نیست که کودکانی کوچکم بیشتر مشکل جویا شوند، و بسیاری دیگر علامتهای مهم هستید می‌توانید انتخاب کنید. به تو و [نام حذف شده] برمی‌گرداند. این را به شما سپرده‌ام.»

خداوند، حداقل یک پیشنهاد دهید؟

«بله، کودکی من چون خواستی (با لبخند). یک صلیب بر روی تپه پیشنهاد می‌کنم. دو دیگر اضافه کنید؛ یکی برای سنت دیسماس و دیگری برای آن که مرگ را انتخاب کرد. این را در طرف مقابل گنجشک قرار دهید. من شما و [نام حذف شده] را هدایت خواهم کرد تا تصویرهای دیگری شامل شود که به مرگ و قیامت من، و مرگ و قیامت این زمان و زمان جدید سخن می‌گویند. همه‌ی سه‌تان را با دیدگاه‌های روشنایی خواهم داد. نگران نباشید. همه چیز خوب خواهد شد. دعا کنید و از مادرم بخواهید شما را هدایت کند.»

متشکریم، عیسی. تشکر می‌کنم که این تصویر در ذهنم نشان داده‌اید، عیسی. نمی�دیدم چگونه این تصویر شکل خواهد گرفت، اما بسیار قوی است، عیسی. لطفا ادامه دهید تا این به آنچه شما خواهید شود تبدیل شود، عیسی. متشکریم! من تو را دوست دارم! ستایش کنیم، عیسی.

«ای دخترم، احساس فوریتی همچنان برت فشار می‌آورد. این دلیل فشاری است که در بدن و به ویژه سرت حس می‌کنی. بیشتر استراحت کن، ای دخترم، زیرا خسته‌ای و هنوز برای عیسی کار می‌کنی، اگرچه اکنون زمان استراحتشان رسیده‌است. من هنگامی‌که تو آرام هستی مشغول کاری هستم. هیچ چیز بی‌حرکت نیست. در این دوره دشوار زندگی را در ارادهٔ من بگذران. خانوادهٔت با دعاهایشان و عشق‌شان به کمکِ توت می‌آیند. ای کوچک (نام حذف شده) به صورت خاصی که تنها یک کودک پاکیزهٔ می‌تواند، تو را یاری خواهد کرد. دعای‌هایش بسیار قوی در برابر تخت خدا است. او عیسی را با دعا کردن بیشتر برای جان‌ها یاریدهد. این حقیقت برای همهٔ کوچکترین بچه‌هام هم صادق است. آنها پیش از آسمان بلند هستند، اگر چه اندازه‌شون زمینی کوچک است. گریه نکن ای کودکم، زیرا فشار زیاد خواهد بود. همه چیز خوب می‌شود. سنت پیو و سنت مریم مجدلیهٔ تو را یاری خواهند کرد. هنگامی‌که بیشتر خسته شوی به من تکیه کن. با توت در این آزمون نزدیک‌تر هستم و درونِت و همراهِت هستم، زیرا از این آزمون تحمل می‌کنی. وقتی فکر کنی که دورتر از تو هستم، یادآور شو که گفته‌ام چنین خواهد بود. واقعاً نزدیکی به تو دارم، چون اکنون بیشتر نیاز داری (اگر ممکن باشد). ترس نکن و خودت را با جستجوی مراقبت‌های پزشکی در آزمونی دیگر قرار نده، زیرا مراقبت‌های پزشکی نمی喫دانیم که چه کمک کنند. هنگامی‌که دورهٔ زمانی پایان یابد همه علائم حل خواهد شد. از خودش شک نکنی ای فرزندم چون اکنون می‌کنی. این هم بخشی از آزمون است. برای من رنج بکش، ای گوسفندِ زیبای کوچکم، زیرا جان‌ها در خطر هستند و به تو و دیگر کودکان که نیز بر اثر عشقشان برای برادرهایشان و خواهرانشان رنج کشیده‌اند وابسته‌اند. همه چیز خوب می‌شود. روی صلیبی تمرکز کن. روی من، عیسی‌ت، تمرکز کن. دوست دارم.»

و من هم تو را دوست دارم، پروردگارِ شیرینم.

«تو را در نام پدرم، در نامم و در اسم روح‌القدسم مبارک می‌کنم. اکنون با صلح برو. همراهت هستم همیشه.»

ممنون، عیسی. آمین!

منبع: ➥ www.childrenoftherenewal.com

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید