به نام پدر و پسر و روح القدس آمین. امروز نیز میز مریم روشن شد. گلهای وردی و سفید دوباره با مرواریدهای سفید و الماسهایی که تیز بودند، آراسته شدهاند. در طول قداس مقدس قربانی، میز قربان به نور طلایی غرق بود.
مادر ما امروز نیز سخن خواهد گفت: من، مادر محبوب شما، اکنون و در این لحظه از طریق ابزار خودار، اطاعتکننده و متواضع خود و دختر آن، آن، که کاملاً در اراده پدر آسمانی است و امروز فقط کلمات مرا تکرار میکند.
پسران محبوب مریم، گله کوچک محبوب من و پیروان شما و همچنین زائرانتان از نزدیک و دور، هرولدسباخ و ویگراتزباد، امروز در این دایره دعا، کفاره و قربانی بسته شدهاید.
پسران محبوبم، همه چیز توسط پدر آسمانی با طرحی قدرتمندانه و حکیم خود فکر میشود. من، مادر محبوب شما، ممکن است شما را هدایت کنم، راهنمایی کنم و شکل دهم. شما فرزندان محبوب مرا هستید و همراه من در سختترین مسیر که باید زیر صلیب هم گذر کردم. شما نیز با اراده خود و اطاعت خود صلیبی بر میدارد. پدر آسمانی از این کار تشکر میکند.
امروز روزی خاص بود. ۱۳ مه است، روز فاطمه، زمانی که من، مادر محبوب شما، به ویژه شما را دوست دارم. اراده پدر آسمانی را انجام دادهاید. سه روز دعا پیش از این برایتان بود، جایی که پدر آسمانی به شما گفت در مکان زیارت ویگراتزباد، خاصاً در این روزهای دعا، باید برای مأموریت ویگراتزباد درخواست کنید و چنین کردید، پسران محبوب مریم. اراده پدر آسمانی را انجام دادهاید. بیشتر نمیتوانستید بکنید.
من، مادر محبوب شما، به شما اطلاع دادم که وارد غار شیر خواهید شد، چنانچه پدر آسمانی میخواست از این کار خودداری نکردید. با اراده خود و اطاعت در این غار شیر وارد شدهاید. نمی�فتید: "چرا باید دوباره آنجا بروم وقتی که غار شیر است؟ ما در شهر کوچک ملاتس خانه داریم و هیچ چیز به ما نخواهد افتاد." اما پدر آسمانی میخواست آرزو خود را انجام دهد.
تو نمی�دی که چه چیزی میآید. پلیس به تو احضار شده، زیرا نفرت رهبر اینجا در این مکان چنان بزرگ است. بله، من عمداً «نفرت» میگویم. او از من نافرماند چون مادری هستم که مأموریت ویگراتسباد را بر عهدهٔ تو گذاشتهام، گله کوچک عزیز من. آن به تو منتقل شدهاست زیرا در ویگراتسباد این مأموریت انجام نشده بود. پلیس نمی�دی کاری با تو کند. میتوانست از تو بخواهد که این مکان را ترک کنی. اما شما، فرزندان محبوبم، مبارزه کردید. برای من مبارزه کردید و پیروز هستید، حتی اگر فکر کنید پیروزیتان را شناسایی نکردهاید. پیروزی همیشه برای شماست مطمئن است اگر برای آسمان مبارزه کنید. آنچه پشت آن قرار دارد و چگونه پدر آسمانی در نهایت بر آن قضاوت میکند، شما نمی�دی بفهمیدم. فرزندان پدران هستید و با اراده به راه او میروید. من نیز میتوانم شماست را هدایت کنم.
من توها را به کجا هدایت میکنم؟ به پدر آسمانی. آنجا امن و امین هستی. آنجا آرزوش را برآورده میکنی. همه چیزهایی که اینجاست و همچنین در ویگراتسباد اتفاق افتاده، مطابق با آرزوی پدر آسمانی انجام شدهاست. شما تحت حفاظت کامل آسمان هستید. به احتمال زیاد خوب عمل کردهاید و جواب درست دادهاید. آیا این از شماست میآمد؟ نه! پدر آسمانی در توها کار کرد. پسرم عیسی مسیح، فرزند کوچک محبوب من، در توها کار کرد. شما در قبر خواستیدم که خود را مادر نشان دهم و چیزی در اینجا رخ دهد. به من نگاه کردهاید و اشکها را در چشمهای من دیدید. بله، فرزند کوچولو عزیزم، برای مکان زیارتگاهی من ویگراتسباد گریستهام. اما توها مأموریت را ادامه خواهی داد. هنوز نمی�دی که پدر آسمانی چگونه آنرا هدایت میکند. اما خیلی زود روشن خواهد شد چه چیزی حقیقتاً خواسته بود با این کار به دست آورد.
در طول این سه روز، شما دعا کردید تا بسیاری از کشیشها توبه کنند و کهنلواگی و کلیسای نو ظاهر شوند. همه چیز اتفاق خواهد افتاد. آنچه در این روزها خواستیدم برآورده خواهد شد. بنابراین پیشتر پدر آسمانی را تشکر کنید، چون همه چیز مطابق با برنامهاش و آرزوهایش رخ میدهد. شما فرزندانش هستید و اطاعت کردهاید.
پلیس و همچنین این دیاکون از تو شگفت زده شدند، عزیزانم کودکان مریم، آنچه که نمیتوانستید ببینید. شما نمی喑 میتوانید به دلهای مردان نگاه کنید، اما من به عنوان مادر دربارهی این دلها آگاهی دارم و میخواهم آنها را نجات دهم. آنان شرور کردهاند و نمیدانند چگونه باید ادامه یابد. توها ترسهایی با خود برنمیدارید، عزیزانم. شما قویانه پیشرفت کردید زیرا محافظت از سوی آسمان دارید و اطمینانی که همیشه در ارادهی پدر هستید.
من مادر توها، به ویژه در این روز توها را دوست داریم و همه چیزهایی که میخواهید از پدر آسمانی درخواست خواهیم کرد. توها را در بازوهای من گرفتهام و با شما شاد هستم تا بتوانید بر این روز با شکرگزاری نگاه کنید.
بهدستیافتگی، مبارکبودن و حفاظت یافتن، به نام پدر و پسر و روحالقدس، مادر عزیز شما. آمین.