به نام پدر، پسر و روح القدس آمین. در هنگام تقدیس شمعها، شمعها با نور طلائی تابانده بودند و لپههایشان دو برابر بزرگتر شدند. مزار قربانی و مزار مادرمریم نیز به طلا غرق شده بود و مادربزرگ هم با جلال طلایی ظاهر شد. لباسش پوشیده از ستارگان طلایی بود. تاجش در نور بسیار روشن میتابید. فرشتگان اطراف مزار مریم شناور بودند.
مادر ما امروز دربارهٔ عیدهاش سخن خواهد گفت: من، مادر خدا محبوب شما، امروز که روز عیدهٔ روشناییها است، از طریق وسیله و دختر مطیع و متواضع خود آن سخن میگوم. او کاملاً در اراده پدر آسمانی است و فقط کلمات بهشت را تکرار میکند. هیچ چیز از خودش نیست.
فرزندان محبوب مریم من، امروز قصد دارم دستورهای بهشتی را برای شما بدهم. عیسی مسیح، نور، را در معبد آوردم. او را تنها برای خود نگه نداشتم، بلکه به پدر و به شما بازگرداندم تا بتوانید او را پرستش کنید. این کودک کوچک عیسی هم امروز باید توسط شما پرستش شود. با امروز زمان کریسمس پایان مییابد. شما، فرزندان محبوب مریم من، نور شوید، نور برای جهان، زیرا دنیا تاریکی است.
عیسی مسیح: فرزندان محبوبم، الان من عیسی مسیح، پسر مادر خدا، مریم، سخن میگویم. تاریکی در کلیساها آمدهاست، تاریکی. به همه روحها نفس الهیم را دادهام، یعنی زندگی الهی. این روحهایی که امروز قصد ورود به آنها داشتم مردهاند. دیگر زنده نیستند. چرا، فرزندان محبوبم؟ چون دیگر نان حیات نمی�دهاند. در کلیساهایشان در تابوت خالی است. پدر آسمانی من مجبور شد مرا از این تابوتهای کلیساهای مدرن بیرون بیاورد. چرا؟ زیرا آنجا دیگر پرستش نمیشوم. بله، آنها دیگر به من، خداوند قدرتمند در سهگانهایم، ایمان ندارند.
اکنون مادر ما دوباره میگوید: بنابراین، فرزندان محبوب مریم من، نور شوید و تابانده باشید، زیرا در شما زندگی ابدی است. نان حیات را دریافت کردهاید. این عشق پسرم است. به دلهایتان جاری شدهاست. او عشقه الهیاش را برای کسانی که به سهگانه ایمان دارند میدهد. برای این کافران دعا کنید که مانا را رد کردند و دیگر به پسرم عیسی مسیح ایمان ندارند.
آرایی برای آنان چیست؟ آنها میگویند، "آنچه نمیبینم، نمیتوانم باور کنم. باید بتوانم آنرا با ذهن بیدار خود برداشت و فهمیدم، در غیر این صورت هیچ معجزهای برای من نیست".
این کودکان زمین، این کودکان دنیا، خداوند را از خود جدا کردهاند. آنها خودشان را از الهیت جدا کردند. میتوانید آنرا بفهمید، فرزندان محبوبم از مریم؟ نه! چنین گناهی سنگین است که نمی�بندید. خداوند چنان مهم است اگر در سهگانه ایمان دارید. قدرت مطلق خداست در قلبتانت و همیشه به شما زندگی جدیدی میدهد. این شعلههای کوچک درون شمای آتش عشق را میسازد. آنها روشن هستند، دلهایتان روشاندهاند و به جهان تاریک، دنیا تاریکی میتابند.
چقدر در روزگار شما برای پدر آسمانیتان غمگین است که نمی�بندید این شعلهها را در ایمانداران مدرنیستی روشن کند. چقدر انتظار کردهاست از دلهایشان. چند بار به آنها هشدار داده: "برگشت! برگشت به مقدس نذری پسرم. چرا میآیید، محبوبان من، مقامات مرا، به مزاره قربانی؟ چه منتظرید؟ آیا میخواهید این خداوند قدرتمند را که همه خلقت در دستش است بفهمیدم؟ همه هستن. او شما را از عشق آفرید. عشقه الهیش را به دلهایتان نفس کرد. آیا آن عشق را برگشت دادهاید؟ نه!"
پدر آسمانی میگوید: شما مردم بیایمان شدهاید، روحانیت بیایمانی که در شمات تمام اعتمادم گذاشته بودم. کدام شد دعوتتان؟ کجا رفتید، من محرمانم، فرستادگان مرا؟ کجاستید؟ آیا به من وعده ندادهبودید تا مرا در مقدس یوکارستیا، تنها و حقیقی خداوند ستایش کنیم. این تکه نان کوچک را میخواستم با دستتان تبدیل کنم به بدن قدسی خود و خون گرانبهایش. پس، چه منتظر بودید؟ دیگر هیچ چیز نمی�بیدهاست، محبوبان مرا. آیا برای پدر آسمانیتان در سهگانه تلخ نیست؟
چند بار و چند بار به مادر عزیزم در میان سخن میگویم. من میدانم، عشقهایم، اما نمی喫 توانستم آن را کنترل کنم، زیرا بسیار غمیدهام و مرگیتی بیپایان درون من است که تقریباً نتوانستم تنفس کنم. مادر عزیزم از من حمایت میکند چون در همه چیز ایمان دارد. از ابتدا، او موافقت کرد تا با پسرم برای تمام بشر رنج بکشد. ببینید چگونه گریه میکند، چقدر باید به خاطر این کلیسا که مادر آن است و تخریب شدهاست پایی شما را بیابد! چند بار او را فراخوانده: «بازگشت کنید! پسرم در انتظار شماست!» آیا پاسخ دادید؟ نه! بلکه از او تمسخ کردید، بدنامیاش کردید، به او تنفر داشتید. شما مردم دنیا شدهاید. این برای من بیتاسف نیست؟ مدتها که لباس روحانی خود را برداشتهاید. بدین ترتیب خداوند سهگانه را برهنه کردهاید. گفتید: «من نیازی به او در زندگیم ندارم. میتوانم خودشم مرا مدیریت کنم. نیازی به خدایی ندارم. برای من چنین چیزی وجود ندارد. اگر نمی喫 توانستش دید، و اگر نمی喫 توانستم آن را شناساییم و فهمید، پس خداوندی برای من نیست، و هیچ معجزهای الهی هم نیست. معجزات معنوی هستند. شما به این معنویت ایمان ندارید، عشقهایم روحانیان. نه! امروز همه چیز در شماست مردهاست.»
مرگیتی من را مانند کوه زیتون گرفتار کرده است. بنابراین اشکهایم تبدیل شدهاند به خون و باید این کلیسا را دوباره با پسرم عیسی مسیح بنیان گذاری کنم. دروازههای جهنم هرگز آنها را غلبه نخواهم کرد. حتی اگر شیطان شماست، کلیسای تنها، کاتولیک و رسولی من هیچگاه نابود نمی喫 خواهد شد. آنها را به تمام جلال و شکوه بازسازی خواهم کرد.»
اکنون مادرم میگوید: فرزندان عزیز مریم که میتوانم آنها را به پدر بیاورم، فقط ایشان ایمان دارند. آنها با عمق و قوی در سهگانه ایمان دارند و پسرم عیسی مسیح را با تسلیم کامل دنبال میکند. آنها نمی喫 پرسیدن چرا؟ نه! بدون اینکه چه چیزی دریافت میکنند راه سخت او را طی میکند. نه! به ابدیت ایمان دارند و برای ابدیت زندگی میکند. در پسرم از طریق گوشت مقدس و خونش تقویت شدهاند. این غذای روزانهشان است که آنها را در مراسم قربانی مقدس، که هرروز جشن گرفته میشود، دریافت میکند.»
قوّت درونشان است. شما میتوانستید آنها را تحسین کنید، عشقهایم مقامات، این فرزندان کوچک مریم که گردهم آوردهام و همچنان فراخواندم چون آنها من هستند. همهشان را به پدر آسمانی بیاورم. آنان متعلق به اوند. عشق الهی در دلشان است. احساس امنیت دارند. در دنیا زندگی میکنند، اما از دنیا نیستند. لذتهای دنیوی را رد میکند. جنگ روحانی درونشان است. یعنی با من، مادر عزیز خداوند، نبرد میکند که منجر به پیروزی خواهد شد.»
پدر آسمانی میگوید: پیروزی برای شما، محبوبان من، قطعاً است. همچنان به جنگ دعوت میکنم. متوقف نشوید! شیطان حیلهگر است و قصد دارد همه را در گودال کشاند. اما پسرم عیسی مسیح فرزندانش را بسیار دوست دارد و با قدرت الهی خودشان را تقویت میکند. هیچ چیز برای آنها سخت نخواهد بود تا از این راه سنگین خارج شوند. آنها ادامه خواهند داد، چه اتفاقی بیفتد. اغلب احساس رد شدن دارند، اما میدانند که من در آنان رد شدهام، خداوند سهگانه.
اکنون مادر ما میگوید: فرزندان محبوبم مریم، پسرم و پدر آسمانی، - بارها مرا قطع کردهاید، مادر آسمانی، زیرا در خودتان چنین تلخی احساس میکنید که برای این روحهای گمشده که به گودال ابدی خواهند افتاد، من باید گریه کنم.
من، به عنوان مادر کلیسا، بارها بر او تماس گرفتهام، زیرا از روحانیون دوست دارم. دنبالش بودم - التماسی و درخواستی. میخواستم نور را برایشان بیاورم، نور الهی، اما من در در را ترک کردند چون پسرم عیسی مسیح را در من رد کرده بودند. قوی که احساس میکردند گفتند: "ما نیازی به پیامهای آسمانی نداریم. فراطبیعی برای ما وجود ندارد." چقدر باید گریه کندم آنگاه به عنوان مادر، به عنوان مادر آسمانی، که پسر خود را به معبد آورده بود - امروز در این روز. و سیمئون مقدس کوچک عیسی را بالا برد تا پدرش بگوید, "اکنون میتوانم با آرامشی بمیرم، زیرا او را دیدم، این کودک الهی.
شما، محبوبان من، به این کوچولو عیسی نگاه کنید که بر شما مایل است و قصد دارد شما را به دل خود کشاند، به قلب عشقمندانهاش، که میخواهد هدایایی برایتان بیاورد و هر روز دوباره هدایا برایتان آورد.
برای تبدیل شدن جهان کل و کلیسای کل دعا کنید. بیشتر مردم دنیاگرا شدهاند و تصمیم گرفتهاند به گودال ابدی، آتش ابدی، زیرا این پایان نمییابد. سقوط دائمی در گودال معنایی دارد که دیگر اجازه ندارید جلال خداوند را ببینید، پسر یگانه در سهگانه. هرگز اجازه ندارید در جشن عروسی شرکت کنید، همانطور که شما، فرزندان مریم، میتوانید انجام دهید. بهشت برایتان وعده داده شدهاست. امروز در روز من خاصاً تو را به دل مادرم کشیدهام، زیرا برای شما، فرزندان مریم، میپیچد. از حضورتون خوشحالم که مرا، مادر آسمانی، با راه صعود خود و ثابتکاری و عشقتان که به عنوان مادر تان، به عنوان مادر آسمانی، نشان دادهاید، آرامش دهید.
از شما در این روز سپاسگزارم. یکروز اجازه خواهید داشت نور ابدی را در جلال ببینید. اکنون بیرون بروید و این نور دلتان را با خود به جهان تاریک ببرید، زیرا میدرخشید و اعمالتان شناخته خواهد شد.
عزیز گله کوچکم، عزیز گله کوچکم، اکنون در سهگانه پدر پسر و روح قدس برکت میدهم به شما. آمین. عشق را بزندید، چرا که بزرگترین چیز است! آن شما را در دلهای آماده برای دریافت این عشق تغذیه خواهد کرد. آمین.