عیسی مسیح اکنون میگوید: دوباره من به وسیلهٔ ابزارم خیرخواه، اطاعتکننده و متواضع آن، سخن میگویم. من نان زندگی هستم، و هر کس که از این نان بخورد برای ابدیت زنده خواهد ماند. اما کسی که این نان را بیارزش دریافت کند، داوری خوردن است.
پسران عزیز کشیشهای شما در این شهر، در این شهر گناهکار دودرشتاد، پناهگاه ایچسفلد، همانطور که من،عیسی مسیح آن را نامیدم، هنوز بیدار نشدهاید؟ آیا فهمیدهاید چه چیزی میخواستم به وسیلهٔ پیامرسانم، پیامرسانی که توسط من منصوب شدهاست و نه مانند آنچه شما او را صدا زدهاید: خودانتخابشده؟ تنها یک پیامرسان وجود دارد که توسط من منصوب شدهاست. او کلمات مرا بیان میکند و نه کلمات خودش. آیا باور دارید که این کلمهها از دهانش بیرون آمدهاند؟ آیا حقیقتاً به آن اعتقاد دارید، پسران عزیز کشیشهایم؟ مدت طولانی او را تحقیر کردم. بسیار کوچک است و برای من خوشایند است، ابزار مرا و هیچ چیز بیشتر نیست.
از شما تسلیم کامل میخواستم، پسران عزیز کشیشها، تسلیم کامل. اگر قلبتان را به من ندهید، نمیتوانید زندگی ابدی داشته باشید؛ بله، آنرا برای همیشه از دست دادهاید. همانطور که قبلاً به شما گفته بودم، در لبهٔ تپه ایستادهاید. آیا میخواهید تا ابد گمشوده شوید؟ آیا حقیقتاً باور دارید که من،عیسی مسیح نمیتوانم پیامرسانهای مرا هنگامی و جایی که خواستم بفرستم؟ آیا واقعاً اعتقاد دارید که شما باید از خواب مرگتان برخاسته نشوید؟
چقدر قلب الهیام را آزار میدهید. من شما را دعوت کردم تا جشن مقدس قربانی مرا برگزار کنید. آیا این کار را انجام میدهند، پسران عزیز کشیشها؟ آیا خودتان به خودتون سوال کردهاید که آیا از من راضی هستید یا اینکه خدمت میکنیم یا مامون؟یا زیر سلطهٔ قواهای شیطانی قرار گرفته و نمی�ایدهاید؟
چقدر برای شما کفاره شدهاست. چند رودخانهٔ نعمت بر این شهر ریخته شد. این، قربان مقدس قداس مرا در خانه خصوصی ادامه خواهد یافت تا من به شما رحم کنم، پسران عزیز کشیشها که اگر نه گمشوده میشدید، همهی شما. هیچکدام از فرزندانش کشیشی برگشته نیست. پسران عزیز کشیشهایم چقدر پایین آمدهاید. چقدر خودتان را در اختیار قواهای شیطانی گذاشتهاید. تنها من را باید خدمت کنید و کسی دیگر نمی�ایدهید.
خودتون را به دنیا وقف کردهاید و همچنین از بیرون این، لباسهای مرا برداردی. هیچکدام حاضر نیستند پوشیدن این لباس کشیشانه باشد. بنابراین من این کشیش راضیکنندهام بین شما میفرستم. او در خیابانهایتان و در خیابانهای شهر زادگاهش گوتینگن راه خواهد رفت تا یک قطره از خون مرا بر زمین بیفتد و به این شهرهای رحم کنم.
برای شما کفاره میشود. بله، فرستاده کوچکم باید برای شماستان در این زمان، در این زمان نیکی و توبه بسیار قربانی کرده باشد. او شکایت نمی�برد، بلکه به رنج من فکر میکند، این رنج سنگین که از طریق شماستان باید تحمل کنم، فرزندانشام. بیدار شوید! من یسوع مسیح میخواهم دوباره میان شما باشم. کلیساهای خودتان را برای من باز کنید. در این مکانهای مقدس هیچ زندگیای نیست.
میخواهم آنها را برپا کنم، این کلیساها، و بیشتر از همه میخواهم شماستان را برپا کنم. شما فرزندانشام محبوب کشیش هستید و به من وفاداری سوگند یاد کردهاید. چقدر که قلبتانتان را دوست دارم، چه قدر. پیروی من و حقیقتام کنید. از قدمهای من دنباله کنید و برگزیدگانام، فرستادههایم و کشیشهی برگزیده شده توسط من را تعقیب نکنید.
این زمان ردیابی است. اما شما فرزندانشام کشیش، این گناه سنگین که سپس بر قلبتانتان بار میآورد ادامه ندهد. چقدر آن در دستهایم سنگینی دارد. میخواهم شماستان را زنده کنم و میخواهم در این زمان نیکی به شماستان صدا بزنم: به مزار مقدس من برگردید! آنجا در من، در نانام، در بدنم راحت خواهید یافت.
این نان را دوباره در دستتانتان تبدیل میخواهم. کلماتام، کلمات تبیینام را با تمام روشنایی و به دقیقترین عبارت بیان کنید. از این کلمات هیچ حرفی کم نباشد مانند پیشتر.
شما را دوست دارم و میخواهم بگویم: آنگاه که به مزار مقدس توبهام بیایید، شما را بخشیش خواهم کرد. بله، فقط اگر بر دوخت پالتوم لمس کنید، من شماستان را در بازوهایم گیر خواهند داشت، زیرا من پروردگار و خدا شماستان، استادتانتان، بله، ردهتان هستم.
عشق خدای برای ابدیت باقی خواهد ماند. اما این بیابان نیز ابدی است. از شر برگردید و به خیر، استادتانتان، نجاتدهندهشما برگردید.
شماستان را برکت میدهم، فرزندانشام محبوب که در تمام وفاداری پایدار هستند، و حقیقتام را دنبال میکند و نمیخواهند ترک کنند. آماده باشید تا آخرین قدمهای من تا آمدنم را بردارید. همیشه محافظت شدهاید. هیچ لحظهای از نزدیک شماستان خارج نخواهم شد، و مادرم همواره در قلبتانتان ساکن خواهد بود و شما را در همه مراقبتها حفاظت میکند.
کلیسای مقدس من هرگز نابود نمی喚دهد حتی اگر تعقیب شوید، حتی اگر مورد حمله قرار گیرید و مسخره شوید، زیرا آنگاه شما را مسخره میکنید، پسران کشیش مرا نه پیامآورهایم، مرا به بالاترین درجه. و حالا من میخواهم تو را برکت بدم، دوست دارم، محافظت کنم و تو را در جهان بیرون بیارم. میخواهم تو را برکت دهم، منتخبهای محبوبم، در سهگانه، نام پدر و پسر و روحالقدس. آمین. مادر عزیز من همه فرشتگان را به زیر آوردهاست و شما را فردیفردی برای خداحافظی برکت میدهد. این برکت را دریافت کنید و آنرا بیشتر در جهان بیاورید. آمین.