افشاگری ماریان به لوز د ماریا، آرژانتین

۲۰۱۵ ژوئن ۲۸, یکشنبه

پیام داده شده توسط پروردگار ما عیسی مسیح

به دختر محبوبش لوز د ماریا.

لوز د ماریا:

اینجاست پادشاه ملوک…

با نگاه جسمانی عشق، عیسی محبوب ما بدون پرده‌ای از تنهایی که توسط کسانی ایجاد شده است که او را دوست دارد بیان می‌کند. من را دعوت کرده تا کلامش را منتقل کنم. با لباس سفید خود، بیشتر روشنایی نسبت به هر چیز دیگری، موهای قهوه ای‌اش و رنگپوستی مانند دانه‌های گندم، زیبای بزرگی که کمتر انسانی است بلکه از زیبایی الهی بزرگ‌تر است، روح او بیش از آنچه کسی می‌تواند تصور کند تابانده‌است. دستش را بلند کرده و به من نگاه شدید کرد، گفت:

مسیح:

دوست محبوبم، انتظار نداشته باشید که همه شما را باور کنند. مانند اینکه همه من را باور نکرده‌اند، همین‌طور با تو تکرار خواهد شد. انسان بیشتر در آنچه می‌بیند باور دارد و گاهی اوقات در چیزی که نمیبینه؛ او به آن چیزهایی باور دارد که برای زندگی‌اش آسان یا مفیدی است.

دخترم، باید از من اطاعت کنید; راه خود را متوقف نکنید حتی اگر بادهای قوی علیه شما باشد. من در راه به گلبه توقف نکرده‌ام، پس تو نیز ادامه دهی. آن لحظه خواهد آمد که کسانی که بر اساس کلام من و مادرم زندگی می‌کنند، باید درون خودشان بپذیرند که نه تو هستید: من هستم که به شما سخن گفتم و دستور دادم تا کلام من را برای همه‌ای که خواهان رسیدن به من هستند منتقل کنید

به یاد داشته باشید که من ناپسندیده شدم؛ توسط کسانی که برادرمن می‌خواندند در حالی‌که نبودم، رد شدم. ناسارایی‌ها از من مسخره کردند. اما من، اطاعت‌کننده به اراده پدرم’در درون خود برای همه‌ای که فریاد زدند: او را صلیب کنید! نگاهم در میان جمعیت گمشده بود و وقتی با صلیبی که بر عهده داشت راه می‌رفت، کسانی را دید که با کلام الهی تجارت کردند. بعضی از آن‌ها به مردم زبور برای چند سنت آموختند. برخی دیگر قطعاتی از زبور و کلام الهی تفسیر شده توسط اراده آزادشان فروخته بودند، بین مردان شناخته می‌شدند اما نزد پدرم ناشناخته بودند.

مادرم همراه من بود و کنارش جان و زنان پیروزمندی که به گلبه آمدند نشان دادند. بیشتر از شاگردانم از یک فاصله دور بودند

از یک فاصله دور بودند و برخی دیگر از ترس روی برگشتند. اما من، اطاعت‌مند از اراده پدرم ’همه لحظات انسان‌ها را دیدم و برای هر کدام از فرزندانشام اصلاح کردم.

من هنوز ادامه می‌دهم جستجوی مردم خود: برخی پنهان شده‌اند تا شناسایی نشوند، بعضی ترس زیادی دارند!... بعضی چهره واقعی‌شان را نشان نمی喜ند، و دیگرانی — در نور کم برای اینکه شناسایی نشوند، و با صدای نرم — بی‌اساسی علیه کلام من سخن می‌گویند. برخی از فرزندانشام دیگر، بزرگ بودن محبتم را ندانسته‌اند، پشت به من گذاشته‌اند بر اساس انتقادها و دروغ‌ها. حتی آنگاه بخشیدن و دوست داشتن، دوست داشتن و بخشیدن… مانند یک گدا برای عشق، پیش از مردم خود که می‌خواهند عمداً دیگر مردم من نباشند .

عظمت همه چیزهای دنیوی ذهن، اندیشه‌ها و دل‌های مردان را پوشانده‌است که فراموش کرده‌اند کجا آمده‌اند و عادت‌هایی به‌جای عدالت می‌گیرند، مانند فرزندانی هستند پادشاه.

آن لحظه نزدیک است وقتی پیش من هر یک ممکن است بیابد که در ارادهٔ من زندگی نکرده بلکه در لایه‌ای نازک از آنچه ارادهٔ من است…

آن لحظه نزدیک است هنگامی‌که هر کدام خواهند دید چگونه مرا بر اساس افواهای بدنامی خوار کرده‌اند، و چگونه برادرانشان را با زندگی کردن یک دین‌دارگی جعلی که حقیقت من یا فرمانم نیست…

آن لحظه‌ای که هر کدام خودشان را خواهند دید به انسان‌ها نزدیک می‌شود …(1)

“در آن لحظه من شاهدی پیش از مردی خواهم بود که در همان لحظه نیز شاهد زندگی خودش خواهد بود، جایی‌که او بازیگر اعمال و کارهای خود بوده‌است.

عزیزم، چنین زخمی شده‌ام! فرشتگانم برای این نسل اشک می‌ریزند.

انسان‌ها در سرعت سریع دنیوی غرق هستند و نمی喜ند چه چیزی پخته می‌شود، با نیت‌های ظاهری خوب، به‌عنوان بخشی از آزادی که توسط سرکشندهٔ شریر روحشان برای فریب دادن‌شان پیشنهاد شده‌است.

در این لحظه حقیقت شورش علیه فرمان‌روایی من است: من نفرت‌آمیز هستم، به من با خشم، شرارت، دروغ‌ها، شهوت، نافرمانی و غرور پاسخ می‌دهند — برادرانشان را کشتنند، بعضی از آنها با اسلحه‌های ساخته‌شده توسط انسان و برخی دیگر با کلمات خودشان. خون بسیاری بی‌گناهان بر اثر نفرت به ایمان ریخته شده‌است، و خشونت در مردان که خودشان را به شیطان سپرده‌اند افزایش می‌یابد تا خشمی که روی آنان توسط شیاطین پیوند خورده‌است را در سراسر زمین پراکنده کنند.

لطفا، فرزندانم، برای فرانسه و انگلستان دعا کنید؛ آنها تحت فشار دست تروریسم قرار خواهند گرفت.

فرزندان، خودتان را با بدن من و خون من تغذیه کنید، خودتان را با کلام من تغذیه کنید، خودتان را به‌وسیلهٔ عشق به من تغذیه کنید، خودتان را به‌وسیلهٔ عشق به مادرم تغذیه کنید، تسبیح مقدس می‌گویید و همه چیزهایی که برای شما اتفاق می‌افتد در حالی‌که راه می‌روند، به من تقدیم کنید تا درون خودتون تقویت شوید. شما باید بیشتر روحانی باشید تا پیام‌آور عشقم باشند.

لطفا، فرزندانم؛ ایالات متحده توسط خفای تروریسم که آن را زخمی می‌کند شگفت‌زده خواهد شد.

فرزندان عزیزم که من را آرام می‌کنند,

من شما را در هیچ‌کدام از نیازهایتان رها نمی‌توانم. لژیون‌های من کنار هر یک از آن‌ها هستند که متعلق به منند، آنها را در آزمون‌ها تشویق می‌کنند. مردم من راهی به سرزمین جدید دارند و برای رسیدن آنجا باید از آتشفشان عبور کنند تا پاک شوند.

لطفا، فرزندانم، برای کلمبیا دعا کنید؛ آن‌جا درد خواهد کرد؛ زمین لرزید.

من شما را مجازات نمی‌کنم; سستی و نافرمانی باعث می‌شود که شما در این نقطه باقی بمانید. فریادهای بی‌گناهان که ایمان به من را رد نکرده‌اند عظیمت مردم‌ام…

انسانیتی راه نمی�بر، قدمی محکم نمی‌دارد؛ فقط می‌روند بدون اینکه رستهٔ زندگی ابدی بگذارند. آنها با شر متحد شده‌اند، آرزو برای حذف مردم‌ام را دارند که فرمان این است توسط زورگو که به پشت انسان‌ها دستشده‌است و با اتحادهای بزرگ کشورها دست داده تا قدرت جهان را تسلیم کند، و سپس آن‌هایی که دستشان داده‌اش را خیانت می‌کند تا حکومت واحد، دین واحد، سکه واحد برپا شود.

یک نفر دنیا را با چوب آهنی فرمانروایی خواهد کرد، ذهن، غذا و پوشاک کنترل می‌کند و از انسان حق جمع شدن و دعا کردن را محروم می‌سازد.

آنها علیه یکدیگر برخاستند و به‌صورتی که همیشه همدیگر را نمی�دیده‌اند، یکدیگر را تسلیم کردند. این رنج من برای هر کدام از فرزندانم است.

از نظر انسانیت، چنین اتحادهای بسیاری ساخته شده‌است، در حالی‌که ترویج‌دهندگان آنها دشمنانی بزرگ هستند! و این باعث تحریک مردان بیشتر می‌شود که به‌صورت تماشاگر تهدید جنگ بین کشورها را مشاهده می‌کنند.

عزیزم،

آشوب آن لحظه ذهن‌ها را اشغال کرده‌است — غرق در ناآگاهی و احمقانه بودن، کمرنگی و بی‌حس شدن از فناوری که به‌طریق نادرست استفاده می‌شود — و مانند باد پخش شده‌است باعث شورش‌های اجتماعی در کشورها می‌شود. بدین ترتیب خشونت و شر با هم دست در دست هستند، که همراه با ناآگاهی از عشق من، انسان را بر این باور می‌اندازد که همه‌کارگی من اشتباه است.

زمینی که آنها را پذیرفته‌است می‌خواهد آن‌ها را بیرون کند

به‌دلیل ترسناکی که انسان در این لحظه ایجاد کرده و گناه فراوان است.

سپاسم‌های زمین پیوسته خواهد بود، دریاها لرزیدند، و پیشگویی‌ها قبل از آنکه مردی به‌مناسبت کاهش دادن رویدادها اعلام‌شده توسط مادرم دعا کند یا یک انسان که خود را با کلمات من در تضاد قرار می‌دهد اما بر خلاف آنچه تبلیغ می‌کند عمل می‌کند، تحقق خواهد یافت. مردان فریادی‌های عمقی زمین را شنیدند ولی نمی�دیده‌اند از کجا آمده‌است؛ آن‌ها ندانسته‌اند لایه‌های زمین تغییر مکان داده و باعث شده تا فریادها به سطح برسد.

عزیزان، من با شما رنج می‌کشم; خود را از من جدا نکرده‌ام. شر شری جذب می‌کند؛ خوب خوبی جذب می‌کند.

آن‌ها به هوا رفته‌اند تا بین مکان‌های مختلف سفر کنند؛ و آن هم کافی نبود که انسان در اتحاد با شر مرگ را همراه خودش آورد.

در همین لحظه باید دانش خود را تکرار کنید. چون شیطان ضعف‌های بشر را می‌داند، فرزندان من باید بدانند چگونه از فخ‌هایش فراری شوند؛ و برای این کار باید بیشتر روحانی باشند. مردان مرا نمی�یده‌اند؛ حتی پس از بیش از دو هزار سال هنوز به عمق دانش اراده‌ام نرسیده‌اند.

به دعوت‌های من بی‌توجه نباشید.

مرا در مقدس‌داده، مرا در اقدس‌الاقادسی پذیرد، به سویم آید، کلام‌م را بزند، از گناهان توبه کنید.

توبه! توبه! اتحاد! اتحاد! اتحاد!!

قومی‌ام با مادرم که آن‌ها را هدایت می‌کند، پیروز خواهند شد.

من همراه شما هستم، فرزندان.

حماتم برای قومی‌م مانند هوا برای انسان است…

حماتم «زمین جاری از شیر و عسل»[26]

حماتم «نور جهان»[27], «نمک زمین»[28]

اگر آزموده شوید، شجاع‌تر باشید;

ایمان و اعتماد خود را حفظ کنید که من شما را رها نمی�یدم.

همگی یکدیگر را پناه دهید؛ همدیگر را کمک کنید چون مرا در کف دستم برمی‌دارید.

من شما را دوست دارم.

عیسی‌تان

سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.

سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.

سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده‌اید.

منبع: ➥ www.RevelacionesMarianas.com

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید