مردمی که دوست دارم:
تو را فراخواند تا با اراده من و عشق الهی من موافق باشید.
شاهدان دائمی باشند که بدن اسراری من حاضر است، نورم را به برادران شما میرساند تا تاریکی کامل فرزندانش را پوشانده نماند. برادرانتان را دعوت کنید شاهدانی از عشقم شوند، آنها را دعوت کنید مسیرم را طی کنند که تنها آنست که شما را به نجات خواهد رساند.
نژاد انسانی نجات خود را پیدا میکند وقتی انسان زندگی کند، عمل کرده و رفتارش مطابق اراده من باشد.
مردمی که دوست دارم:
بعضی از کسانی که به شما نزدیک میشوند برای یافتن امید هستند، امیدی که جهان آن را گمشده است؛ و باید بفهمید که کسانی که در من زندگی نمی�برند با توقع بالا نه با خشنودی نزدتان میآیند. مردمم باید صبور و مهربان باشند تا برادران شما قلبشان به کلامم باز شود و تصمیم بگیرند مسیر تبدیل شدن را طی کنند.
بچهها:
تغییر اخلاقی بسیار ادامه خواهد داد فرزندانش را در این لحظه که شیطان زمین را اشغال کرده است، همراه با همه فرشتگان سقوط یافتهاش تا حتی کسانی را مسموم کند که به من تقدیم شدهاند، بنابراین گم خواهند شد و مردمم را سردرگمی میکنند!
کسانی که به من تقدیم شدهاند و زندگیشان برای حقیقت من سپریده است از جامعههای پرجمعیت دور انداخته میشوند تا کسانی که گمشده هستند و نمی�برند دربارهٔ عدالتم را آزار نرساند. این باعث درد بسیار زیادی برای من میشود.
سازمان کلیسا من توسط شر اشغال شده است؛ مدرنیسم افزایش گناه در مردمم را ایجاد میکند. زهر فراماسونری تقسیم بین کسانی که به من تقدیم شدهاند در لحظههای تصمیمگیرنده برای مردمی که دوست دارم، همه چیز مخالف اراده من بر آنها پیوند زده است تا شیطان از آنها استفاده کند. کلیسا من پاک خواهد شد زیرا فرمانهای مرا نادیده گرفته و جانها را به شر سپردهاند تا برای همیشه محکوم شوند.
مردمی که دوست دارم:
برای برادران شما دعا کنید، برای کسانی که باور ندارند دعا کنید، برای احمقان دعا کنید که در توهین به دیگران دخیل هستند زیرا عشق و رحمت من را اشتباه میفهمند و انکار میکنند که عدالتم اعمال شده است، همه اینها بر اثر بیدانشی همراه با زندگی خنثی آنها به عنوان مسیحیان غلط.
دردناکانه برخی از بچهها…
کسانی که خود را دانشمند میدانند مرا محکوم میکنند…
آنهایی که خود را دانشمند میپناهند، من را نقد میکنند…
آنها که خود را دانشمند میداند از فریسیان بدتر هستند…
آنهایی که در عشقم دانا هستند، زهر علیه کلامم تخریب میکنند.
فقرت بر آنها که با ناقوسیتهای قضاوت میکند! آنها به همان اندازه سخت قضاوت خواهند شد که برادران خود و کلمهٔ من را قضاوت کردهاند.
من نمی喋ری از مخلوقات انسانی که آنچه برای آنها نیست، قضاوت میکنند؛ من میخواهم
آرامش فرزندانم را میخواهیم، توبه و جبران از فرزندان وفادار خود برای
برادرانشان — گناهکاران، سرسخت و ناکامند — که به من دردهای بزرگ را میرساند.
من انسانها را دیدهام که در یک چاه از لذت بیدستور، لذات بینهایت و نابودی دائمی غرق شدهاند، کلمات من و مادرم را نادیده میگیرند تا فرمانهای شیطان و پیروانش را بپذیرند.
قومی که از گناهان خود توبه نمی�ستن, آدمیان مبتلا به عیوبهایی که آنها را برده میکنند و کنترل میکنند تا من را نادیده بگیرند و از پادشاهیم بیرون راند.
من اعلام کردهام، مادرم نیز در چندین کشور اعلام کردهاست که انسان باید تغییر کند، تبدیل شود تا بدترین بلایها را پیشگیری کرد؛ اما هیچکدامی ما شنید نشدهایم. آنها نمی�ستن میخواهند دربارهٔ واقعیت زندگی خود بخوانند زیرا با گناه محصور شدهاند که برای نابود کردن روحان مانند انرژی هستهای انسانها را از بین بردهاست.
تکلیف در ساخت سلاحهای تخریب یکدیگر، آدمی شیطان را کنار گذاشته و این اجازه داده تا بدترین چیزها را بیاورد: عیوب بیشتر و تمایلات بزرگتر— بیتفاوتی، کمبود عشق و رد کردن برائتی — که انسان مقاومت نخواهد کرد و به آنها جذب خواهد شد. همین است که والدین فرزندان خود را نابود میکنند و برادران با خشونت وارد زندگی یکدیگر میشوند. جوانها از خشونت آگاه هستند، اما نه از عشقم. آنها فرض میکنند هر گناهی خوب است زیرا معنی رحمت من اشتباهاً هدایت شدهاست.
فرزندان عزیز، قومی:
شما از جرمهایی که به من میرساند توبه نمی�ستن!! ما شما را برای توبه فراخواندهایم و این اتفاق نیفتادهاست. شر افزایش یافته است: بیتفاوتی و کمبود عشق در این لحظه سلطنت کردهاند، باعث ایجاد رنجهای بزرگتر میشوند.
قوم من:
آنها از عذاب چشمه خواهند خورد… آتش از آسمان فرود خواهد آمد و ویرانی
روح گناهکاران و غیرگناهکاران را نیز فرا میگیرد. همه به عذاب دست یابند: نیکوکاران آن لحظه زندگی نمی�خواهمند و گناهکاران نابود خواهند شد.
قوم من:
کمونیسم زمین را تسخیر کرده است. آن علیه کلیسای من عمل میکند، کلیسای من را مجازات و تعقیب میکند و همچنان با پوشیدن لباس دیگر فرقهها ادامه خواهد داد تا بتواند بدون توجه باقی بماند و سرانجام همه بشریت را به شدت زخم بخورد. رنج آغاز شده است و پیشرفت میکند…
قوم من مرا در اقربیت پذیرش دهید…
قوم من تسبیح مقدس بگویید و با ارادهی من موافق باشید.
عزیزم:
چقدر دردناک است که تو را بین انسانهایی ببینم که تو را رد میکنند و به تو توهین میکنند، همانطور که من را رد کرده بودند و مجازات کردند! اما شادیی من بیشتر است وقتی میبینم چگونه مقاومت میکنی و در لای خاک نمیتوانی. بلکه با عشق مادرم برمیخیزی و ادامه میدهی، دانستهای که زندگی ابدی زندگی است، زندگی فراوان. هیچ چیز دنیایی از خوشحالی بینهایت روحهایی که در خانهی من زندگی میکنند فراتر نخواهد رفت.
به انتقاد تسلیم نشوید، به گناهان نترسید و احساس انزوا نداشته باشید؛ لشکرهای فریدی مرا برای کمک به وفادارانم در انتظار هستند.
قوم من برای ژاپن دعا کنید; آن بسیار رنج خواهد خورد.
قوم من برای عراق و سوریه دعا کنید؛ نالهٔ آنان به سراسر جهان پخش خواهد شد.
قوم من برای آلمان، برای نوروژ دعا کنید؛ آنها رنج خواهند خورد.
زمین همچنان لرزیدن میکند; رنج پیشرفت میکند
دعوتهایم را نادیده نگیرید …
دعوات من باید در برابر دردی که فرزندانم تجربه میکنند بیتوجه نباشند.
کلمات من نابودی نخواهند یافت؛ آنها ابدی هستند.
مردمی:
توقف کن! گناه نکنی! در من آرامش یابید!
برکت شما را میدهم.
عیسی مسیح شما.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده!
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده!
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده!