مردمی که دوست دارم:
گام به گام شما را همراه خود میبرم تا راه سختتر نباشد …
در درون آزادی اراده هر یک انتخاب میکند که آیا با من ادامه دهد یا خودش را دنبال کند
خودش …
مرد میگوید: «من مانند مسیح هستم»، و این، آیا حقیقت است؟...
به لیکنسی من آنها هستند که متواضعند، خشنودمندند، قلبی صادق دارند,
آنکه خود را بلند نمی�دیده است، آنکه چهرهاش را به طرف دیگر میگرداند، آنکه میداند انتظار کند و گوش دهد، آنکه به من «بله» میگوید و در تلاش برای ماندن در ارادهام ادامه میدهد.
دوست دارم:
تو را از تواضع فراموش نکن, این یک نشان برای فرزندان من است; این یک تمایز آنهاست که در روح و حقیقت مرا دوست دارند. متواضعی که برکاتم و کمکم را دریافت میکند، مرا جادو کرده و بدون گفتن کلمهای مرا فراخوانده است.
غریور با غروری خود نابود خواهد شد … که از شما کسی میخواهد آخرین باشد؟ تو را از این فراموش نکن که آنکه برادرانش را خدمت کند، در میان مردان بزرگ خواهد بود و آنکه دربارهٔ خودش سخنرانی کند، نه یکبار بلکه هزار بار خوار شده است.
آنکه توسط غرور اداره میشود، او را به هلاکت خود هدایت میکند. غریوری که از قدرتی بر برادرانش استفاده میکند، خودش را بلند کرده و این مخلوقات مرا فراموش کردهاند و خودشان را ضروری اعلام کردند. آه! تو را از این فراموش نکن که با قوت و عدالت آمدهام, «هر کس خود را بلند کند خوار خواهد شد ولی آنکه خود را متواضع کند، بالا برده خواهد شد.» (1)
بچهها، انسانیت با «خود» شادمان است، در هوش بیتوجهیاش پر از آشوب، رنج میکشد تا آنچه نمی�دیده باشد را بداند و پیش رویشان غرور ایستاده که عقلانگیزیش را کنترل کرده و قادر به لغو کردن هوشی واقعیست. غریوری مفهوم غلط آزادی را وارد میکند و انسانیت را در حفره فرو میاندازد.
(1) لوقا ۱۴، ۱۱
عزیزم:
آن مرد که در آزادی خودش رشد میکند و از همه چیز جدا شده است، غار گیر خود رنجش است.
آنکه به او پیشنهاد میشود تا در یک نظم باقی بماند و بر خود تمرکز کند، قربانی رنج خودش است. .
آزادی راهیست، نه استقلال…
آزادی عشق است، نه تقسیم …
آزادی اطاعت است، نه سخت شدن دل …
عزیزم:
هر کس که عاشق عقل خود باشد در رنجش زندگی میکند، چون آزادی واقعی بزرگیست، نه آنکه با «خود» پر شده است. “خود”.
هر کس که از من جدا شود در خطر دائمی زندگی میکند. او به خود نگاه میکند و بیشتر از آنکه باید مرا دوست دارد، خودش را دوست دارد..
هرکس که از من جدا شده است، قایقیست که در دریا انسانیتش شناور است، آرزو به شناخت شدن، نگهداری و دریافت تحسینهای انسانی دارد و با عشق بیشازحدی نسبت به خود زندگی میکند تا وجداناش را تاریک کند و دیدن خویشتن فخرمندی خودش را از بین ببرد.
فخوران آساناً قوانین من را فراموش میکنند: در ساختار ذهنی ضعیفی که دارند، سریعا از من جدا شده و مرا از زندگیشان حذف میکنند.. به این ترتیب تغییرات نسل کنونی توسط بزرگترین خطاهایشان که انسان سقوط کرده است، به حفره انداختهاند.
بچههای عزیز:
فخر را بشناسید..
آن فخریست که به دنیا آورده شده و نقشهاش است،,
شما را شکست میدهد، شما را غریور میکند، بدون اینکه در نظر بگیرد.
اندیشیدن؛ اما فقط حکمت خودش و احمقانهاش است و تهدید به وحدت فرزندان من جایی که ممکن است باشند.
فرزندان:
غریور بودن را بشناس، در این لحظه بیشتر از هر لحظهٔ دیگر در مردان وجود دارد. غریور بودن فرزندان من را همه جا دنبال میکند، خودشان را پنهان کرده تا شناسایی نشوند، روح من را تحت فشار قرار داده تا زنجیر شده و آمرزش ندهند و خودشها را به عنوان صاحب حقیقت معرفی کنند، مفهومهای خودشان را منحصراً نگه دارند.
فرزندان:
غریور بودن در بیشتر فرزندان من وجود دارد، اگرچه فقط چند نفر آن را شناسایی میکنند تا بتوانند خودشان را اصلاح کنند.
غریور بودن درد را به سوی دیگران هدایت میکند.
غریورها همیشه برادران خود را زخمی میکنند، تنها برای هدف طمعشان.
فرزندان، غریور بودن یک بیماری روحی است، کنترل انسان را در دست دارد، قدرت داشتن او درون «منفصل» خودش و دور از عشق من تا زمانی که به مقصد خود برسد: هدایت فرزندان من از من دور و وارد بیابان.
مردمی محبوب من:
خودتان را با روحی کرم بررسی کنید، فقط در صورت اینکه آیم و شما را نمی�بردم برای شورش علیه من و برادران خود.
قانون یک است، و خارج از این گناه فراوان است و جرم علیه من دائمی است. کمبود عشق به من درد میدهد و فرزندان من دورتر از من هستند.
به دلیل غریور بودن انسانها، بیگناهان مردهاند، شورش پشتیبانی پیدا کردهاست، تعقیب قویتر شدهاست، اختلافات افزایش یافتهاست، قدرتمندان اشتباههای خود را توجیه میکنند؛ و انسان خودش را به خاطر غریور بودن نابود میکند.
مردمی محبوب من:
به من نگاه کنید، در ارادهٔ من زندگی کنید، در دنیوی تو نیستید. لو
موندانو…
قدرت انسان زیر بتمجسم خود خواهد افتاد.
همپیمانان یکدیگر را در میان بزرگترین بیقاعدگی خیانت میکنند. فرزندان من در آشوب زندگی میکنند، از دور رنج برادرانشان را مشاهده میکنند.
از دعوتهایم سرپیچی نکنید؛ کلیسای من در لحظاتی دچار مصیبت خواهد شد.
در حفاظتِ من ایمان نخواهید از دست داد.
عشقم خود را میدهد و آشکار است و به مردمم آشکار خواهد بود.
کمکی که برای وفاداران من آمده، فرزندانِ مرا هدایت کرده و ظالمِ شرور و شاخههایش را برملا میکند.
لطفاً، فرزندانم، برای روسیه دعا کنید. همراه با همیاران خود درد خواهد آورد. روسیه از محیط زیست رنج خواهند برد. لطفاً، فرزندانم، برای شیلی دعا کنید. زمانی که زمین لرزید دچار مصیبت میشود.
لطفاً، فرزندانم، برای ایتالیا دعا کنید. شکار تروریسم خواهد شد و طبیعت باعث رنجش آن خواهد بود.
عزیز من، زمین لرزه میکند. آب که برکتِ انسان است، او را دچار مصیبت میسازد.
خودت را پیش از آنکه وجدان خودت را بررسی کند، بازبینی کن.
عزیزانِ مردمم، شما را پشتیبانی میکنم. با مردمم همیشه هستم.
تو را دوست دارم.
عیسیت.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.