خداوند این کلمات را به من آشکار کرد:
«دخترم محبوبی، چه میبینی؟» من تو را جلالآلود خدانمیدانم، مسیح.
«اکنون چه میبینی؟»…
دیدم که در دست راستش انسانیت بود و دیدم گروهی از مردم پشت به خداوند کرده بودند. دیدم که در دست چپاش زمین بود و کنار انسانیت، تاریکی بزرگی را دیدم که غالب شد، سپس دیدم که زمین از کفدست به انگشت شست مسیح منتقل شدهاست.
و مسیح به من گفت:
«دخترم محبوبی، انسانیت کانالی ارتعاش دارد که آن را به سمت زمین و
زمین بیتوجهی از سوی آدمیان دریافت میکند. این باعث نابرابری در درون خلق، درون کائنات بر روی زمین شدهاست و زمین نیز به عنوان بخشی از این سیستم تحت تأثیر قرار گرفتهاست.»
سپس من را هدایت کرد تا ببینم چگونه انسانیت چیزی شبیه یک پروژهٔ خودشان را به سمت زمین میفرستد: احساس، اعمال و رفتارشان که در ارتعاشات مشابه با فرکانسهای موجی برای ارتباطها تبدیل شدهاند. این موجها وقتی به زمین رسیدند، آنرا لرزاندن کرد و زمین حرکت کرد. آبها بر ساحل جاری شدند و خورشید و ماه دیگر تابانی نداشتند زیرا زمین نوسانات داشت.
پس در برابر این رؤیایی که من را لنگر انداختهاست، به من گفت:
«به فرزندانم بگوید: همهی فرزندانم مرا با دیدگاه روح میبینند؛ بعضی از آنها مرا حقیقتاً میبینند و برخی دیگر مرا تغییر دادهاند. در بعضی از فرزندانم عقلانیت غالب است و آنها خود را محدود کردهاند تا مرا ببینند و بپذیرند; دیگریها، به دلیل خویشتنگرایی که در آنان حاکم است، یک تار بین حواسشان و عقلانشان قرار میدهند که جدا نمی�یده شدهاست و باقیماندهاند در عقلانیت، هر لحظه مردن بدون اینکه خود را از من آگاه کنند. آنها پشت به مرا کردهاند زیرا پاسخهای خودشان را در علم، تکنولوژی، استنتاجات شخصیشان پیدا میکنند و از عشقم پنهان شدهاند، قوانین خودشون ایجاد کردند تا پیش از برادران و خواهرانشون که دربارهٔ من سؤال میپرسند، عذرخواهی کنند. مردان: فرزندانم، مرا نمیبینید و قادر به دیدن واقعیت زندگیشما نیستید زیرا وجدان شما کاملاً در حال توربولانس است، تحریک شده توسط آنچه خویشتنگرانه برای خودشان خواهش دارند. ذوقهای شخصی آنها را در انتقاد دائمی از دیگران نگه میدارد، غضب از آنها بیرون آمدهاست وقتی که اطرافیان شان مانند خواستهشان نیستند. آنها در همهی چیز و نسبت به همهی چیز تحریکپذیر هستند. همین است که قادر به آگاهی از واقعیت زندگیشما نمی�یدهاند و کور شدهاند برای آنچه خارج از دسترسشان است. این افراد مرا ندیدهاند، نه هماکنون واقعیت را میبینند، که این لحظه تصمیمگیرندهاست، قبل از آنکه خودشان روبرو شوند.»
“به آنها بگوید، محبوبم که وقتی عقل آرام میشود تا به حقیقت من برگردد، ذهن پاک شده و همینطور دل و حواس. من برای انسان برکت اندیشیدن را ارائه میکنم تا روح از بندهایش آزاد شود. عقل پاکشده حکمت است و یک قلب پاک به شخص میدهد. من از این افراد با قلب پاک استفاده میکنم تا در راه سخن من و کشفیهام همراه باشند، لازم است که بشریت بشنود، ببیند و درون خود احساس کند نگرانی و نیازی را که همیشه برای بیرون بودن از من زندگی میکند.
“به آنها بگوید، محبوبم که روحها آزادانه انتخاب میکنند، و این مسیح به آگاهی کامل آنهایی که خودش را فرزندان من، پیروان من، شاگردان من، منتخبهای من، کشیشان من، موعودهای من... نیاز دارد. من به همه آنان برای بیدار کردن آگاهیها و دلهایی که از بیتوجهی خوابیدهاند و توسط بالا و پایین رفتن رفتار بد سخت شدهاند، گاهی اوقات با انکار و در برخی موارد بر اساس سود شخصی خودشان.”
معلّم الهی ادامه داد به من گفت:
“محبوب، زمانها رویدادها را مشخص نمی�دهند بلکه رویدادهایی هستند که آینده را نشان میدهند و در اینجا بشریت سازنده سرنوشت خود بودهاست، به آن چسبیده است با احمقانه بودنش و نبودن تودهٔ خودش. به آنها اعلام کنید که من با یک عصا آهنی آمدهام تا گندم از آرد جدا کنم، در لحظاتی که آرد فراوان است و دیدگاه انسان اجازه نمی�دهد او را قبل از ماده غلیظی که اطرافش هست پاک ببیند، مانع میشود حتی احساس حضور من.
فرزندان حقیقی من صلح پخش میکنند، آرامشی ایجاد میکنند و آرامش بیرون میدهند. برخی مردان خودشان را میانجی یا فرستادههای صلح پیش از بشریت نامیدهاند و، هدفشان در برابر مردم به دست نیامده است، روشن شده که فقط یکی دیگر از فاقدهای غمبار هستند. تا زمانیکه طمع از منفیت حذف نشود، تا آن زمان… وحدت اجازه میدهد انسان خود را فرزند من بپندارد، زیرا پیش من همه فرزندان مناند. انسانیست که تقسیمات ایجاد کرده و در این لحظه همیشه صداهای جنگ شنیده میشود، تا زمانیکه از همیشگیها تبدیل به جنگ شود و جنگ بر بشریت در یک چشمک باز گسترش یابد.”
“محبوبم، تو از قدرت مطلق من آگاه هستی. نشان دادهام که سدوم و گمره برای فسادشان نابود شدند و خانهٔ من به آنها عمل کرد. اگر خواستار بودم، این سیاره را در یک ثانیه میتوانستم نابود کنم. آه…! اما عشق من و صبر من کاملیت من است بنابراین سرنوشت انسان را در دست خود بشر و اختیار آزادش گذاشتهام، بدون هشدار دادن به آنها از فاجعههایی که بشریت بر اثر جنون و شورشی این نسل بیسابقه خواهد رسید.”
مسیح از من خواست:
«به آنها بگوید که چقدر منتظرشان بودهام، تشنه روحها و آرزو دارم هر انسان به مسئولیت فتح کردن روحها آگاه باشد. به آنان بگویید که چه آگاهی باید برای عمل و کار برا ی صلح حفظ کنند. به آنهاست میگویم عزیزان من چقدر با بی عدالتی، افترا، توهین و رد شدن حتی از سوی اعضای خانوادهام روبرو شدم. به آنها بگوید نترسیدند زیرا من خواهان کمک کسانی هستم که برای من رنج کشیدهاند، به آنهاست میگوییم که بیشتر مردم مرا یک پنهان هستند اما برای کسانی که صبور ماندن، من پنهان عشق در روحشان هستم. یادآور آنها کنید که پادشاهیام پیش از هر کدام شما قرار دارد و به انسانها اجازه دادهام آن را کشف کنند. درون و بیرون هرکسی هستم، خودمان را به کسی نشان میدهم که با آگاهی جستجو میکند کی من هستم، و کسانی که مرا رد کردهاند و نمی�جستوکنن، مرا از خودش پنهان میکنند. شما نور منید، همه نور من هستند؛ در هر چیز حاضر هستم اما به اینقدر پراکندهاید در دنیایی و خدایان تالسمی خودتان که با شماست سخن گفتم ولی گوشهایتون مرا نشنیدند… هوا، آتش، زمین، آب هستم، لیکن بیخبری انسانها من را کمآورد میکند و به من شکرگزاری نمی�دهاید.»
خداوند مسیح همچنان با من سخن گفتم:
«عزیزان، مرا دیدید، مرا شناختید و میدانید که حقیقتها را به شما آموختهام تا پنهان نکند بلکه آنها را با برادران و خواهران خودتان بگویید. میدانید که من بیشتر از یک ایمان کور هستم، آزادی است تا بدون تنگی مرا دوست داشته باشید، تا مرا بخواهید چون مرا شناختید و در عشقام به شما مرتبط هستید.»
«به آنها دربارهی رنجهایم برای نافرمانی انسانها و شورششان بگو. به آنها بگوی که خلق، بزرگترین هدیهای بود از پدرم به بشر… اما شما آن را تغییر دادهاید و میخواهد دوباره به حالت خود در ارادهٔ پدرم برگردد. بر این اساس زمین خودش را تجدید خواهد کرد و در این تجدد خود، انسانها مانند نسلهای پیشین، رنج، تراجدی، غم و اندوه نافرمانی از خدای ما را تجربه خواهند کرد، همهی آن حاصل سوءاستفادهٔ آزادی بشر و استفادهناپذیرانه از علم است. به آنها بگویید که برزیل توسط آب دریا ویران شدهاست، مانند سایر کشورها. دربارهٔ رنجها و دردهای ایالات متحده با آنان سخن گوید. به آنها بگوید که اتحادها شکسته خواهد شد. دربارهی کلیسایم و پاکسازیاش و رنج همهی ملل با آنها صحبت کنید. از ایشان اطمینان دهید که برای فرزندانشام میآیم؛ لشکرکشیهای من آمدنام را اعلام خواهند کرد و کسانی که من هستند، مرا خوشحالانه پذیرفتهاند. دردناکی است که کسانی که مرا نادیده گرفتهاند: آنها سعی خواهند داشت چهرهشان از حضورم پوشیده کنند. درون آزادی بشر هر کسی بین خوب و بد انتخاب کردهاست. به آنها دربارهی نزدیکبودنام به وجدان انسانها، هر یک در خصوص خودشان بگویید. دربارهٔ رودخانههای خون که بر روی زمین پراکنده خواهد شد پیش از آنکه مردی علمی با آگاهی کامل تخریب بشر را ایجاد کند و مرا چالش بدهد، و در جنونش همهی مخلوقات روی زمین رنج خواهند کشید.»
«من بیرحم نیستم، منتظر بودم که مردان بیدار شوند؛ عشقم بینهایت است، مانند اینکه عدالتم نیز بینهایت است. بشر بر عدالتم تاخت و با کارهای بد در تاریکی پیش میروند، کلماتم را بررسی میکنند تا تاریکی پیدا کنند، و بهرغم آنکه نورم بسیار بزرگ است، توسط خودخواهیشان کور شدهاند.»
«عزیز من، برادران و خواهرانت را بگو که با عشق ابدی منتظرشان هستم. عشقم شما رو مانند در آزمایشگاهها از جنینهای بیارزش نمی�یج میکند. من آنکه هستم، ابدیت، آغاز و پایان. به آنها بگویید که من را در تابوت انتظار دارم، به آنان بگوید تا بدون ترس اما با حقیقت به مرا بروند، بدون پنهانکاریها. به آنها بگویید که در هر میزبان مقدس حاضر هستم. غذای روح و جان برای همیشهوهمیشه هستم. به آنها بگویید من نان وحدت برای همهی کسانی هستم که با آگاهی از نیاز حضورم در هر کسی که من هستند زندگی خواهند کرد. تو را دوست دارم، به آنها بگو که تو را دوست دارم. تو میگویی.»
یسوع.
برادران و خواهران:
به وفا بودن به کلامی که از مسیح دریافت میکنم، آنچه اراده الهی اوست را اشتراک گذاری کردهام. آمین.
لوز د ماریا