مردمی که دوست دارم:
من نور زیبایی هستم.
من خورشید در اوج روزانهام.
من یک نوری هستم که در آسمان میدود.
من ستارهای هستم که آسمان را زیبایی بخش و همزمان، پایهای خسته کسانیام که با اطمینان راه میروند.
من دستهایی هستم که نه تنها دریافت میکنند بلکه آنچه دارند به دیگران میدهند.
من دلای هستم که سوزاند، قلبی است که با عشق ابدی برای مخلوقاتش تپیدار است.
من زبانی هستم که این نسل را در همین لحظه روشن میکند.
من چشمهایی هستم که بیشتر از آنچه چشمهای انسانی میبینند، دیدن میکنند.
من همزمان فکر و یادداشتام.
من یک وجدانام که شما را لحظه به لحظه تشویق میکند تا در راه راست بمانید.
“من هستم کس که هستم”
دوستت دارم، مردمی محبوبام که برای شما بارها آمدهام، خود را به شما دادهام و همچنان با شوقی بیپایان خود را میبخشم…
من چشمهایی هستم، چشمانی که در برابر ظلم انسانها همیشه گریه میکنند.
من چشمهای گریستنیام که هزاران و هزاران کودک بیگناه را دیدهام که به دلیل ذهنهای آشفتگیده شده و تحت کنترل شیطان، بدبینانه سقوط کردهاند.
من چشمانی هستم که همه چیز میبینند، چشمهایی که دلها و ذهنها را بیشتر از آنچه شما فکر کنید بررسی میکنند.
به هر نسل آمدهام تا کلام من روشن شود، تنها نیامدهام، با مادرم آمدهام که بسیاری او را نادیده گرفتهاند و اینکه:
شفاعتگر پیش از من، محبوب پدرم است’.,
آنکه معبد و میهمانخانه روحالقدس است.
و چگونه میتوانید از روحالقدس در خودتان دعوت کنید اگر فقط آنچه هدایاییست او را دوست دارید و آنکه معبد و میهمانخانهاش است، نادیده بگیرید؟
مادرم را بیشتر از اینکه شما به وی عشق میورزید، عاشق شوید؛ او مدافع قوم من است. به او کلیسا و مردم خود را سپردهام. و کسی که در پناهش نمی�فتنند مانند کسانیست که با بند بر چشمها راه میروند — آنها خواهند رفت اما همیشه مانعهایی در مسیرشان خواهد بود.
قوم من عزیز:
چقدر اندک هشیاری و وجدان قویانی که قومها را زیر سلطه خود میگذارند! چه کم عشقی به من دارند و چه کمی از شکرگزاری نسبت به خانهام!
من عشق و عدالت هستم در یک زمان. زودا با ترازوی دست میآیم و هر کدام شما باید کارهایتان را پیش من بیاورید تا در ترازو مرا وزن شوند، زیرا نه تنها عشقام بلکه عدالتم هم هستم؛ اگر چنین نبودم خدا تو نبودهام.
به کسانی که وفادار به من هستند میآیم، برای آنها که گوش میدهند و دعوتهای مرا ناپسنداندهاید یا مادرم را.
برای کسانی که با ایمان راه میروند حتی اگر پاهایشان از زخمهایی بهدلیل حوادث زندگی پوشیده شده باشد، میآیم.
به آنها که توانستهاند بگویند: بله خدا، اینجا هستم!. نه تنها با کلمات بلکه با ایمان کامل، کارها و اعمالشان شاهدی از آنچه زبانشان میگوید هستند.
برای قوم من میآیم، برای کسانی که رنج میکشند؛ به خاطر مردمِ زیر ستم و در این لحظه به دلیل سوءاستفادهٔ علم توسط بزرگترین ملتها که همه زمین را تصرف میکنند، میآیم.
چقدر دل من درد دارد و چقدر مادرم اشک ریختهاست دیدن انسانهایی که با خودشان جنگیدهاند، قلبشان و ارزشهایشون را نابود کردهاند! نه تنها در زندگی روزمره و اشتراکی بلکه علیه بدن خودش؛ آنها ارزشها روحانیاش را هم ویران ساختهاند!
با چنین تلخی میبینم کسانی که پیش من ایمان خودشان را اعلان میکنند اما صادق نیستند، بلکه ابزارهایی هستند که شیطان از آنها برای افزایش ثروت ضد مسیح استفاده میکند! اوست که خودش را قوی خواندهاست و به او خدمت خواهند کرد؛ با اهداف جهنمیاش.
انسان تنها خودت را به سوی یک تپهای پرتاب کرده، و انسانیت جمعی توسط آرزوهای خویشفروشی چند رهبر به سمت هولوکاست و رنج هدایت میشود…
قوم من عزیز:
شما تنها نیستید، من در شما ساکن هستم و با شما راه میرویم، من از طریق شما بینم، من از طریق شما سخن گویم، اما…
… من در آنها که علیه بشریت خودشان جنگیدهاند و علیه آفریدههای من مبارزه کردهاند ساکن نیستم.
… من در آنهایی که ذهن مردان را آلت میکنند ساکن نیستم.
… من در آنهایی که زندگی فرزندان مرا غصب میکنند ساکن نیستم.
… من در آنها که با علم تخریببار عمل میکنند ساکن نیستم.
شما خوب میدانید چه چیزی پیش خواهد آمد، و به کسانی که از مرا هستند روشن میکنم، زیرا لازم است تا همیشه انسان را یادآوری کنیم آنچه در برابر او باقی ماندهاست، چون انسان آسان فراموش میشود و توسط امور بیکارانه و دنیوی متفرق میگردد.
من شاگردان مرا دعوت کردم که از طریق همه راهها من را دنبال کنند، تا به صلیب بروند و آنرا پشت سر گذاردند. بنابراین شما را نیز فراخواندم، فرزندان حقیقی مرا، کسانی که نمی�ید بلند کردن صدای خود در برابر ظالمین و قدرتمندان، کسی که از اعلام حقیقت عشقم و عدالتم ترس ندارد.
شما، آنهایی که مانند گذشته شبکههایتان را به دریا انداختهاید تا یک صید بزرگتر بدست آورید، شما همیشه آب کریستالی مرا برای شرب روحها فراهم میکنید، این روحها که در قلبم غالب هستند و برای آنها دل من سوزاندهاست.
شما، آنهایی که مانند زمانیکه شاگردان مرا فراخواندم دعوت کردم تا همه چیز را ترک کرده و من را دنبال کنند، شما وفادارانید، فرزندان حقیقی مرا، کسانی که در لحظات دردی برادران و خواهران خود کمک میکنند, شما… عشقم به شما با عشق ابدی مبارک باد.
عزیزان مردم:
من نمی�ید، چون خدا هستم، کلام مرا و ستایش را بر یک جهان و بشریت که با کارهایشان و اعمالشان غریور است هدایت کنم؛ من اگر آنها را بشر کامل اعلام کرده باشم و قبل از چنین گناهی و پیش از این پاکسازی فرا رسنده هشدار نداده باشم، به راستی سخن نمی�ید. من خدا نبودهام اگر بدین گونه عمل میکردهباشم. عشق مرا در برابر شما غلبیدهاست و همین دلیل است که فراخوانهای مستمر مرا و مادرم وجود دارد.
شما باید به این حقیقت آگاه باشید و آن را با قویترین حافظه خود حفظ کنید، بدون وحدت شکست خواهید خورد.
فقط با وحدت، از طریق آن میتوانید یکدیگر را تقویت کنید.
آلات من باید متحد شوند؛ مأموریتهای آنها مانند انگشتان دستها متفاوت است، اما در همه باید این آرزو برای وحدت غالب شود تا همه با هم دستیابی به دیوار ناپذیر تشکیل دهند و آنانی که از ماست را محافظت کنند و هشدار دهند و علیه آنهایی که صداهای من را کماهمیت میدانند و آلات من را دروغگو خواندهاند، چون ارادهی من را اجرا میکنند، مبارزه نمایند.
این ارادتم است در این لحظه:
برای هشدار دادن به مردمم تا پیش از کلام من تبدیل شوند و دوباره به گلهی من برگردند;
تا در توبه دائمی باقی بمانند، همه چیز دنیاگرا و گناهکار را کنار گذاشته باشند.
من شما را دعوت میکنم تا من را با احترام و دل شکسته و خشنودانه در اقربیت پذیرفته باشید که حضور دارم. من از شما دعوت میکنم تا همراهی من در تابوتک را بپذیرید، روحانی باشند که زمان پیدا کنند و مانعهایی برای من قرار ندهند، خودشان را به من سپردهاند تا دعاهایشان را بر همه بشریت فرستاده شوند.
این لحظههای سخت و خطرناک است در آنها ذهنها توسط قدرت دشمن جهنم آزار داده میشوند که انسانیت را دردساز کردهاست، و فقط از طریق وحدت واقعی روحیانه و حقیقی، کلیسای من به پیروزی خواهد رسید مانند آنچه در هر لحظهای بوده: یکدیگر را با همان عشق که من دارم دوست داشته باشید، جدا نباشید یا در نزاع، بلکه متحد باشید، نمونههای عشق من باشند و عشق کلام من را به جایی که میروند بیاورند، اما بیشتر درون خودشان تا خیرخواهیی من، رحمتام، صبر ام، ولی بالاتر از همه ایمانی که به من دارند، منعکس شود.
این لحظهها برای تردید نیست؛ این لحظههایی است که حقیقتداران واقعی خود را نشان خواهند داد و سردرگمیهایم بیرون خواهد ریخت.
قوم من محبوب:
کوشش کنید، کوشش کنید، کوشش کنید زیرا این لحظه همزمان یک
لحظهٔ برکت برای آنانی است که به سختی همین لحظه را درک میکنند.
این لحظه همچنین برکت و رحمت است برای آنانی که به من برگردند/به من آمدند.
من پیش از گوسفندی که گم شده، پیش از پسر پراکنده، پیش از کارگری هستم که در پایان عصر رسیدهاست.
من آمدهام تا همه آنانی را جمع کنم که میخواهند زندگیشان را اصلاح کنند.
من عشق هستم، من همه چیزها را دوست دارم و میخواهم تمام انسانها را نجات دهیم اما ضرورت دارد شما با اراده خود از اراده انسانی دست بردهید و مرا در زندگیهایتان پذیرفته باشید.
من عشق ابدی هستم، و برای هر روحی منتظر میمانم مانند آنکه تنها روحهای است که باید با طلا اُفیرش را آراسته کنم.
عزیزان من، اینجا مرا دارید، از ملت به ملت، از قوم به قوم، از روح به روح جمعآوری میکنم مردم گمشدهام. با هم متحد خواهیم رفت و در برابر مانعیها ایستادهایم، تنها نیستید، آنچه نیاز دارید دریافت خواهد کرد اما مسیحی که شما را احتیاج دارد ایمانتان و بازکردن اراده انسانی برای پر کردن شما، سیرابکردن شما با عشقام و ترجیحام.
بچهها، بیاید دعا کنید برای آنچه میآید.
برای بزرگ ملتهای دنیا دعا کنید.
عشق من حاضر است، شما را رها نمی�یدم، از عشق هشدار میدهم.
هر کس که در خواست خود دارد گمراه نشود، جواهر قیمتی خانهام هستند.
در صلح من بمانید.
به نام پدرم، به نام من و در آن روح قدس ما.
قوّت خانهام و صلح با شما باشد.
عیسی شما.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.