بچههای عزیز من:
من شما را عمیقاً دوست دارم و شما میدانید.
از شما دعوت میکنم تا صلیبی که نشان وحدت است، بر دوش بگیرید اما این صلیب باید دائماً در عمق وجودتان باقی بماند.
آنها هستند که با نمادهای مقدس پوشیده شدهاند و این نشانههای ایمان اثر لطف لازم را تولید میکنند، کمک و حفاظت اگر کودک ثابت باشد، در حالت لطف باقی بماند و اعتماد کند و بر راه ایمان زندگی کند؛ در غیر این صورت فقط یک زیورآلات دیگر هستند.
بچههای حقیقی من باید به مطابق آموزههایم زندگی کنند,
آنها باید روحانی باشند و اول از همه فرمان عشق را برآورده سازند، یعنی مرا دوست داشته باشید و همسایهتان را مانند خودتان دوست دارید.
شما همسایگان خود را نمی�به میدارید زیرا خودشتنو دوست ندارید، این هدیه ارزشمند زندگی را دوست ندارید، درون خودتون رو دوست ندارید و به آنچه دنیوی و گناهکار است معرضه شدهاید.
من همه چیز را گفتهام، همه چیزی که نوشتهشده در کتاب مقدس. هیچ چیز دیگری نیست برای افزودن، اما چون پدر عشق هستم و نگران بچههایم، سعی میکنم با هزار و یک روش توضیح دهیم و مثال زدنی از آنچه که نوشته شدهاست.
من خدایی خاموش نیستم، من خدای بیتحرک نیست؛ من خدا هستم که همیشه نگاهداری بچههای خود میکنم، برایشان مبارزه میکند و همین است که حتی در آخرین لحظه نیز خاموش نخواهم شد زیرا خونم فقط برای آن لحظه تقدیم کردم و گذشتهاست. عذابمن همچنان در حال جاری بودن است، عشقم همواره جاری است، خونم همیشه جریان دارد و در هر لحظه میخواهم همه آدمها را نجات دهم.
به عنوان پدر عاشقانه، چندین مثال ارائه میدهم تا بچههایم به راه برگردند، تاریکی رها کنند و از آن لایهٔ آلودهای که در آن غرق شدهاند برخاستن.
از کشیشان وفادار و محبوب خود میخواهم تا همیشه کلامم را با یک دعوت شدید و شدت اعلام کنند مانند آنچه من کردم، تا مردمام به راه نور برگردند.
کسی اندکی هستند که صدایشان بلند کرده و به مردم من سخن میگویند تا دوباره فکر کنند و در ردیف گناهکاران نپیوندند؛ کسانی اندکی هستند که با زورگویی شدید علیه قتل جنین فریاد میزنند. انسانها، خصوصاً جوانان، خود را در مواد مخدر مصرف کردهاند، هر بار بیشتر به شیطان نزدیکتر شدهاند. شیطان نیازی ندارد تا روحهای انسانی را فریب دهد زیرا خلاقیت بشر خودش برای شیطان خوشایند است.
مرد و زن با جنس متفاوت خلق شدند و اتحاد بین جنسیت یکسان مطابق اراده من نیست.
کسی اندکی از فرزندان وفادار من هستند که با قوت و شجاعت اموال خود را میان کسانی تقسیم میکنند که گرسنگند، و به آرامیها و راحتیهای زندگی بیاعتنایی نشان میدهند.
شاگردان من خانهشان و مالشان را ترک کردند، بر پاهای خالی راه رفتند و همچون پیروانشان استاد، حتی لباس خود را میان کسانی که هیچ چیز نداشتند تقسیم کردند.
من در این لحظه دشوار برای تربیت خانوادهها پدرها و مادرها را میخوانم, تا آگاه شوند و قوی باشند پیش از فرزندان خود، تا مسئولیتشان که بر آنها خواهد افتاد اگر کودکانشان را به راه راست نبرند دوباره بگیرند.
من جوانان را میخوانم تا دربارهٔ احترام برای والدینتان فکر کنید, تا در مورد مسیری که بر آن راه میروند فکر کنند، جایی که بدنشان با مواد نامناسب مسموم شدهاست و ذهنشان غرق فیلمها و محصولاتی است که باعث رفتارشان به شیوهای بیارزش میشود.
امروز من رهبران مذهبی را میخوانم، آنهایی که مسئول گروههای مذهبی هستند، آنهایی که لاییکان متعهدند دعوت میکنم تا توقف کنند و درون خودشان نگاه کنند. آنها باید نمونه کارهایم و اعمال من باشند، حقیقیتر از دینی، روحانیتر. دین فراوان است اما روحانیت کمابیش است.
در این لحظه فرزندم باید کودکی باشد که فهمیده و آرامش دهد، همه آنچه میگذرد را ببیند و در آن فکر کند، همانا دلسوزی برای روحها داشتهباشد، بین کارهایشان و اعمالشان هماهنگی و یکدستگی داشتهباشند، نمی�بند که حقیقت مطلق دارند و برادران و خواهرانشان را با عشق من دوست دارند. او باید نیازهای دیگران را پیش از اینکه به وی گفته شود ببیند و بیدرنگ کسانی را کمک کند که در نیازمندی هستند، نه تنها مادی بلکه روحانی نیز که امروز فراوان است: روحیاتی که نیازی دارند.
کلیسای من باید یک کلیسا متحد باشد، که تبلیغ میکند و عمل میکند. خانهها باید خانههای متحده باشند زیرا هیچ خانهای تقسیم شده برقرار نخواهد ماند: آن خواهد فرو ریخت، خواهند تقسیم شد و سقوط خواهند کرد. این استراتژی شیطان است که همه چیز را در مسیر خود تقسیم میکند تا مردم من را تکهتکه کند، پنهانانه و به آرامی.
این انسانها با لحظات حیاتی روبرو هستند و نمی喻ند زیرا از زندگی در گناه لذت بیشتری برمیآورد تا اینکه خود را فدا کند یا از همه چیز که آن را از من دور میکند محروم شود.
من احساس یک زندانی درون انسان هستم، زندانی و کورکرده اما حتی با این کورکورهٔ شما روی من گذاشتهاید، همچنان دقت دارم و بیشتر از آنچه تصور میکنید میدانم، زیرا فرزندان من هستید و من را دوست دارم.
جوانان را هشدار دهید تا بیدار شوند. با چه غمی، با چه غمی این مسیح که خون خود را برای جوانان ریخت میبیند چگونه شر آنها را از طریق همه چیزهایی که دریافت میکنند مصرف کرده و آنها را به گونهای سرنگون میکند که فکر نمی�زنند، من را نخواهند خواست، جوانانی بدون مادر!
به شما، جوانان متعهد، فراخواندم تا حقیقت باشید! هشدار دادن به برادران و خواهران خودتان تا از شر در این لحظه آگاه شوند که درون آنها هستند.
لازم است بیدار شویم و دوباره زاده شویم,
لازم است هر کس از داخل خود مستعد باشد برای خودش/خودش
برای دوباره زاده شدن، تغییر در همه جنبههای زندگیاش یا زندگیشان.
فرجام دوم من نزدیک است, بسیار نزدیک و نخواهم بیصدا آمده باشم؛ فرشتگان بزرگ مرام را اعلام خواهند کرد تا هر مرد، هر مخلوق بداند که پادشاهش میآید. اما قبل از آن همه را اجازه خویشتنپاکی برای کارهایشان و اعمالشان خواهد داد.
نیاز دارم به کسانی که من را دنبال میکنند تا «خوب، خوب» و «شر، شر» بگویند.
لطفا، لطفا مردم مرام برای آسیا دعا کنید، آن خواهد رنجید، خواهد نالیدن و گریستن بسیار زیاد.
دعای من فرزندانم برای مکزیک، آن را در دعاهایتان ترک نکند.
برای همه مخلوقات بشریت دعا کنید.
به جای یکدیگر مداخله کنید زیرا شما پردهای بر چشمهای من نپوشاندهايد، بلکه خودتان آن را روی چشمان خویش گذاشتهاید تا حقیقت گناهکارانهای که این بشریت در آن زندگی میکند و راهی بیدستورانی که دنبال کردهاید را ندید.
ای مخلوقات من! تو را دوست دارم زیرا عشق من واقعی است، چون عشق من بود، هست و خواهد بود.
ای مخلوقات من! تو را دوست دارم، زیرا عشق من بود، هست و خواهد بود. چرا که همان کسیام که دیروز، امروز و همیشه بودهام. دردمن مستمر است و پایان نمی�یابد.
از مادرم خواستهام کنار شما بماند و از شماست دفاع کند، اما او خود را با دستهای بسته مییابد روبروی انسانی که او را رد کردهاست.
عزیزان کشیشان، مادرم را دوست دارید. او راهنمای شما به من است. کلیساییام، مادرم را دوست دارید. او راهنمای شما به من است.
با بازوهای گشاده و قلبی که برای هر یک از شماست میپردازد منتظرت هستم.
در هر لحظه شما را برکت میدهم، دعوتهای من را نادیده نگیرید، به دعوتهای من گوش فرا دهید و فرزندانی باشید که آرزوهای آن کسیست که برای شماست خودرا در صلیب تقدیم کرد، اما در صلیبی از قیامت و شکوه، عظمت و قدرت جایی که با مادرم و من متحد شدهاید کلیسای من پیروز خواهد شد، غلبه خواهند کرد و مأموریت را که برای آن خلق شدند انجام خواهند داد: بازگشت پادشاهیام به من که در این لحظه از دست دادهام.
عزیزانم، عشقمن گناه انسان را فراتر میرود، همهی شما را منتظر هستم حتی گناهکارترینها. در صلح من بمانید، برکتتان میدهم.
توقف نکنید، با قوت، شجاعت و ایمان ادامه دهید، چرا که کنار شماست ماندهام و شما را رها نمیتوانم کرد، فقط من را فراخواند، تنها نام من را به دل از قلب بگوید، فقط پشیمانی کنید.
در صلح من بمانید.
یسوعت.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.
سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.