شنبه، ۱۸ ژانویه ۲۰۱۴

شنبه، ۱۸ ژانویه ۲۰۱۴:

عیس گفت: «قومم، من لویی را که گمرک‌بر بود فراخواندم تا پیروی از من کند و بعداً نامش متی شد. وقتی با او و دوستانش ناهار خوردیم، برخی فریسیان مرا به خاطر خوردن با گمرک‌بران و گناهکاران انتقاد کردند. آنگاه به آنان گفتم که بیمارانی نیاز به پزشک دارند و من آمده‌ام تا گناهکاران را درمان کنم نه خودراست‌ها. این است که گناهکاران را فراخواندم تا نزد مرا برای تعهد بیایند، تا بتوانم گناهانشان را بخشیم و نعمت‌های خویش را در روحشان بگذارم. در مثنوی فریسیایی و گمرک‌بر، گمرک‌بر سینه‌اش را کوبید و گفت: ‘خداوندا، من یک گناهکار هستم؛ مرا ببخش.’ فریسیای هم از دارائی‌های خود سپاس‌گزار بود و شادمان شد که مانند گمرک‌بر نیست. گمرک‌بر با طلب بخشش و رحمت خویش را توجیه کرد. فریسیایی بسیار غیور بود و برای بازدیدش جز کمی ارزشی دریافت نکرد. باید متواضع باشید، و نباید بپندارید که از کسی برتر هستید، زیرا همه شما برابر در پیش من هستید.»