یکشنبه، چهاردهم اوت دو هزار و یازده:
عیس گفت: «قومم، امروز در میان شما کسانی هستند که به شیاطین وابستهاند. زن روزگاری این انجیل میخواست از دخترش شیطان را بیرون کند. او برای یهودیان بیگانه بود اما با ایمان خود پافشار ماند حتی وقتی ابتدا من نمی喋یدم کمک کنم. حقیقتاً میخواستم به دخترش کمک کنم، ولی آزمون کردم که چقدر پایدار است. با پاسخاش دیدم که واقعی در توانایی درمان من باور دارد، پس شیطان را از دخترش بیرون آوردم. این داستان یک درس خوب دربارهٔ ایمان وقتی نیاز دارید هست. پافشار ماندن در دعا و اعتقاد به توانایهای درمان من شما را مورد لطف قرار میدهد. عمق چنین ایمانی مهم است اگر باید آزمونهای زندگی خود را تحمل کنید. مانند مثلی از کسان که دانهٔ کلامم هستند. فقط فریاد زدن «پروردگار، پروردگار» شما را نجات نمی�دهد بلکه باید مثل خاک حاصلخیز باشید که در آن دانه میتواند رشد کند و سیباره، شصتباره و صدباره محصول دهد. اگر ایمانتون مانند دانهای است که بر روی سنگ ریخته شدهاست، ابتدا پاییزه میشود اما سپس به دلیل نداشتن ریشه مردهاست. اگر ایمان شما مثل دانهای است که میان خارها افتادهاست، آن هم وقتی توسط لذتها و جذبهای دنیا غرق شود مردهاست. دلتان باید باز باشد تا من را در زندگی خود بپذیرم و اجازه دهید به عنوان پروردگارتون باشم. یک ایمان قوی و پافشار مانند زن انجیل داشته باشید و روی راه درست برای رسیدن به بیابان خواهید بود.»