۲۰۱۴ فوریهٔ ۹, یکشنبه
پیام از خدا پدر ابدی - 229مین کلاس مدرسه قدسیت و عشق مریم مقدسه
ویدئو این ظهور را تماشا کنید:
شامل:
جشنواره سناکل ۲۳ ساله یادبود ظهورهای ژاکارئی
نمايش فیلم لوردز 3
مطالعه درباره شروع ظهورها
ظهور و پیام خدا پدر ابدی
ژاکارئی، ۹ فوریه 2014
یادبود ۲۳ ساله ظهورهای ژاکارئی
229مین کلاس مدرسه قدسیت و عشق مریم مقدسه
پخش زنده روزانه ظهورها از طریق اینترنت در ورلد وب تی وی: WWW.APPARITIONSTV.COM
پیام از خدا پدر ابدی
(مارکوس): "پروردگاری و خدای من، خالقم و همهچیز من. با تمام دل من تو را دوست دارم. از تو میخواهم که عشق من به تو بیشتر شود، و عشق تمامی کسانی که اینجا حاضرند نیز برای تو افزایش یابد تا در چشمهایت مقدس باشیم. و اینکه قلبهامان تو را دوست داشته باشد و خدمت کند هر روز زندگیمان با قدسیتی، وفاداری و تمام عشقی که قادر هستیم به آن دست پیدا کنیم؛ بدین گونه اِی پدر، ارادهٔ تو در ما انجام شود، و ما همان چیزی باشیم که از ابتدا میخواستی بودیم وقتی خلق کردی. دلیل زندگانی من، علت وجودم، مبدأام، خدای من. آن کسی که از او آمدهام، از او آمدهام، تو را دوست دارم و پرستش میکنم و اکنون قلبم و بلی این دل که هیچ چیز دیگری نمی�باید جز اینکه تو را دوست داشته باشد."
آیا میتوانم هر چیزی را بخواهم؟ پس از تو میخواهم نجات ابدی تمامی کسانی که امروز اینجا هستند.
متشکریم پروردگار، به همه خواهم گفت که اگر گناه نکند، اگر خلاف ارادهٔت نکند، و اگر با گناه هیچ چیز را خراب نکند، تمام نعمتهای لازم برای نجات خودشان خواهد داشت و حتماً نجات یابد.
بله، خواهم گفت که به کسانی که اینجا هستند نعمتی ویژه میدهید تا نجات یابند."
(خدا پدر): "فرزندان عزیزم، من پدر، خالق شما هستم و شادمان از این که دوباره با شماست و پیام سوم خود را به شما میدهم و برکت سوم خود را نیز."
شما نمیتوانید تصور کنید چقدر تو را دوست دارم و چه قدر برای من گرانبها هستید. شما برگزیدهام، برگزیده شدهاید تا در این ساعت با من باشید.
به راستی به شماست میگویم: ساعتم رسیدهاست، و همین دلیل است که برای گفتن عشق خود را به شما آمدهام و نجات شما را میخواهم چه قیمتای هم باشد. نیامدیم تا شما را محکوم کنیم، بلکه آمدیم تا کمک کنید. نمی�باید گناه شماست در چهرهٔتان بیندازم، اگرچه درست و عادلانه بود که چنین بکنم. اما تنها برای این آمدهام که دست خود را به شما باز کنم، و به شماست میگویم که آسمان برای شما باز است، نجات اکنون نزدیک شماست، و میتوانید آن را با دستان خویشتان بدست آورید."
همین کافی است که 'بله' خودت رو به من بدهید، فقط باید دل خودت را به من بسپارید، تا تو را تبدیل کنم به آن اثر ماسترپیس، کامل و عجیبالخلقی که از ابتدا میخواستم انسان باشد، یک کار که توسط گناه خراب شد، تخریب شده توسط شیطان، دشمن من. اما در ویرجین مری، دختر محبوب من و مادر پسر الهیم من، دوباره آن را بازسازی کردم، کامل و زیبا، جلالآلود و مجید ساختهام تا همه شما بتوانید در او زیبایی، جلال، کمال و قدسیت را ببینید که از تمامی شما میخواهم.
به من بیایید و تو رو تقدیس خواهم کرد؛ چه چیزی برای من غیرممکن است؟ من خدا هستم، کسی که دریا پیش موسی و قوم منتخبش باز کرد؟! چیست که برای من غیرممکن باشد؟ من خدا هستم، کسی که آب را از سنگ بیرون آورد تا مردم خودت راشو بیاوردم! من، کسی که ماننا را از آسمان فرو ریخت تا گرسنگی فرزندانت، کودکان خویش رو برطرف کنم؟! چیست که برای من غیرممکن باشد؟ من خدا هستم، کسی که روغن بیوه زارفات را با پیامبر الیاس به پایان نرسیده بود! من حقیقتاً خدای غیرممکنهاست و میتوانم تو رو فقط با یک نفس از دهان خودت تقدیس کنم.
میخواهم این کار را انجام دهم، اما 'بله' خودت و همکاریت را خواهش میکنم، باید گناه رابردارید و با لطف همکار باشید. این شرطی است برای نجات انسان؛ نمی喫د از تو خواستن که کاری بزرگ بکنی، فقط اینکه گناه بردارایی و با لطف همکاری کنی.
اگر گناه را رها کردی و لطف من رو پذیرفتید، هر روز تلاش کنید به مطابق ارادهام زندگی کنید، بقیه کارم است. چون شکست دادن شیطان و گناه تنها با توانایی خودت نیست، بلکه در لطف من هست. و این لطف را به کسی که میبینم مستعد، آرزو دارنده از لطف من و همکار با این لطف باشد تا بر سر او غلبه یابد.
این همهچیز است که خواهش میکنم: تسلیم شدن در برابر لطف من. غیرممکن نیست و سخت نیز نیست. نگاه کنید که چه چیزی از تو خواستهام، چون هیچوقت چیزهای غیرممکن را از انسان نخواستم؛ فقط تسلیم شدن در برابر لطف من رو میخواهم و بقیه کار این لطف است.
تو را خیلی دوست دارم، و تبدیلت رو امروز میخواهیم. مثل مردم منتخب من پس از موسی در بیابان سختگیر نباشید. آنها علیه همهچیز که برایشان خوب کردم سختگیر بودند؛ اگر ماننا فرستادم شکایت کردند، اگر آب از سنگ فرستادم شکایت کردند. هیچکدامی آنان را راضی نمی�ده و هیچکدامی من رو به افتخار، جلال و ستایش نرسانیدند.
کلماتم توسط آنها رد شد، فرمانهایم توسط آنها رد شد، تا جایی که بندهام موسی لوحهای فرمان را بر آنان انداخت.
قلم قلبت نباشید، قلم دل نباشید، مثل این مردم سختگیر نباشید. بلکه در قلب خود تسلیم شدنی که میخواهم، اطاعتِ که میخواهم، همکاری و هماهنگی را داشته باشید که از تو خواستهام.
من خسته شدهام از جستجوی همه جا روی زمین با مریم برای همکاری، عشق، اطاعت، و نمیتوانستم پیدا کنم. حداقل درتو، میخواهم درتو 'بله' مریم رو بیابم، که تمام وقت حاضر است، به من داده شدهاست، همراهش، از طریق او و درون او، زیرا همهچیز اینست که از تو خواستهام: بلهی توی.
مثل مردم منتخب بیابان نباشید که خیلی دوست داشتم، اما همیشه من رو با کلمات شورشیشان، سختگیری و ناطاعتشان زخمی میکردند که آنها را بسیار ناارزش فضل من کرد.
از طبیعت بدت، از طبیعت فاسدش، از طبیعتی مانند آنچه در آسمان بیرون انداختم، تبدیل به ابژدیترین موجودی در جهان شد: شورشی از ابتدا.
مثل او نباشید! مثل مریم باشید، که همیشه آن بودم که پیدا کردم: عشق، همکاری، بله. او کسی است که میتوانستم بر همهچیز و هر زمانی که خواستم به او اعتماد کنم. مانند این باش تا بتوانم حقیقتاً ارادهی من درتو انجام بدهم.
به من بیایید و مثل آنها نباشید که پیامبران مرا کشتند. یک پیامبر پس از دیگری فرستادم، یک رسول پس از دیگری فرستادم، و این فرزندانش چه کرد؟ مردم منتخب من؟ یکییکیشان را کشتند و صدایی من درشان خاموش کردند تا بتوانند با گناههایشون آرام زندگی کنند.
این نسل تو هم همین کار رو برای پیامبرانی که به توی فرستادم، فرشتگان محبوب مرا، فرشتگان منتخب مریم، بینایان من، این فرزندم مارکوس ثادئوس میکنند.
نسل شما آنها را با انتقاد بیاساسی خود، با حملات ناپاک و خشنشان، با آزار و اذیتهای لفظی و جسمانیاشان، با فسادشان و گوشسردیشان به قتل میرساند. این نسل حقیقتاً آنان را با بیتوجهی، سردی و سختدلی خود کشتار میکند.
چند نفر از آنها شانههایشون را تکان داده و میگویند: 'من چه مرگی که خدا برای این یا آن سخن گوید؟ به من اهمیت ندارد، خدا مردهاست، وجود نداشته و هیچ چیز را کنترل نمی�ی. ما باید چیزی جز زندگی کوتاهتر انتظار نکنیم، پس بگذارید همه لذتها، شادیها و گناهان را تجربه کنیم زیرا زود میمیریم.'
ای نسل بیدانش! ای نسل شیطانی! کیست که به شما گفتم من مردهام؟ زندگی دارم، حتی در اینجا برایتان نشان دادم در جشن عذراء مریم، مادر پسرم، معجزهٔ خورشید قبل از ظهور خود را تا بگوییم که نه تنها زنده هستم بلکه هرگز نزدیکتری به شما نبودهام مانند حال حاضر.
من این کار بزرگ و عجیب را کردم تا مطمئن شوید که نه فقط مرده نیستم، زندگی دارم، و هیچگاه نزدیکی تر از حال حاضر در ظاهرات خود ندارم.
پس تنها کسی نجات نخواهد یافت که مانند یک بلوک سنگ بیحس به من ایستاده باشد، مثل شیطان بد است و وقتی مرا میبیند نشانهای از عشق ندارد. زیرا برای همه، برای همه آمدهام تا دست خود را بگشایم و فرصت نجات را پیشنهاد کنیم.
دیدم که میتوانستم به اینجا بیآیم تا شما را مانند گناهانشما مجازات کنم، حتی حالا با یک حرکت همه دلهایتان را متوقف سازم. بدین ترتیب در حضور من مجازات خواهید شد. اما نمی�ی خواهم کرد، زیرا خدا مردگان نیست بلکه زندهها است. میخوام که در من زندگی کنید و من در شما زندگی کنم. میخواهم بهوسیلهٔ پیوندهای عشق نابودنی با هم متحد شویم؛ این عشق کامل را از شما میخواهم. همین دلیل است که آمیدم تا همه نعمتها و کمکهای دست راست خود را برایتان از طریق مریم پیشنهاد کنم، تا قدیسان باشید و فرزندان واقعی من.
بهمن با دعا صادق بیایید. بهمن با دعا مستمر بیایید. بهمن مانند دعا ساده پسرم مارکوس، مثل آنگلیهای کوچک فاطمه، مثل دختر کوچولو مریم برنادت لوردز، مثل کودکان کوچولوی که انتخاب کردم تا پیشوا در جهان باشند، بیایید.
فقط بهمن بیایید و حقیقتاً آمیدم تا تمام تاریکی را از شما بردارم و با نور پر کنم.
شما نمی喫د تصور کنید چه قدر محبت بود که شما را خلق کردم، چهقدر محبت بود که هر عضو، هر قسمت از بدن شما را بافتم. حتی وقتی هنوز هوشیار نبودید، من در رحم مادرتان به شما عشق میورزیدم و پیشترینتشاندهاید تا اینجا در حضور من، در حضور مریم باشید، تاکه اینجایید همه نعمتهای و خیرها را از دستهای من دریافت کنید.
شما نمی喫د تصور کنید چه تعداد خطرات طی زندگی شما را آزاد کردم، چه تعداد دامهای دشمن من را از آنها رهایی دادم و حفظ کردم.
شما نمی喫د تصور کنید چه تعداد نعمتهای روزانه به شما دادهام، از طلوع آفتاب تا غروب خورشید، از بیدار شدن تا خوابیدهشدن. و بزرگترین آنها اینجاست که زندهاید تا در حضور من باشید و امروز این ترانهٔ عشق را بشنوید که از دل من برای همه شما بیرون میآید.
این ترانهٔ عشق را بیستوسه سال است که اینجا، در این مکان، به وسیله مادر پسرم، خود پسرم، روحم، فرشتگانم و قدیسانم سرودهام.
اما لطفا گوشهای شما سنگین شدهاست، گوشهایتان با کفر، سختدلی، شکاکیت، بیتوجهی شیطانی و سردی پر است که مانع شنیدن این ترانهٔ عشق میشود، فهمیدن آن و پاسخ دادن به این محبت توسط سرودن همین ترانه همراه ما.
این دلیل است که امروز شما را برای بازگشت حقیقی به من دعوت میکنم، تا با من این ترانهٔ عشق را بسرایید، یعنی تا مقدس باشید مانند آنکه من مقدس هستم، پاک باشید مانند آنکه من پاک هستم، پر از محبت باشید مثل آنکه من پر از محبت هستم.
این دلیل است که اینجا آمدهام تا شما را دعوت کنم و نزدیکتر به من بیاوردم، تاکه هیچکس نترسد نزد من بیاید، چون من پدرتان محبتی هستم، همچنین عادل هستم. گناههای ستمگرانی که در زندگی حاضر و آینده مجازات میکنم، اینجا با رنجها و آنجایید با آتش جهنم.
اما فقط پس از اینکه همه تلاشهایم برای آشتی دادن گناهکار به من ناکام ماندند، مجازات را اعمال میکنم.
میخواهم شما با من آشتی یابید، من پدرتان و آشتیساز هستم. میخواهم از طریق مریم، آشتیساز گناهکاران، با من آشتی یابید. میخواهیم خودتان را در بازوهای من تسلیم کنید تا بر شما دریاچه نعمتهای مرا ریخته شود. و بدینسان روزانه روی زمین مقدس زندگی کنیم، فرمانهایم را نگه دارید و درست پیش چشمهایشان باشید.
خانوادههایتان تبدیل شدهاند به لانه گناه، لانه شیطانان، آشیانی مارهای جهنمی. آنها کاملاً توسط دشمنم خورده شدند، زیرا شما نماز را از خانههای خود بیرون کردهاید. و در جای آن فقط برنامهها و موسیقی بیحیاء، خواندن فاحشهپرستی، بازیها و همه چیز دیگری که میتواند تو رو بگمراه کند و از من دور کنید، کسی که تنها منبع صلح برای شما و خانوادههایتان هستم.
به مرا برگردانید چون میخواهم خانوادههایت را بازسازی کنم، میخواهم آنها را درمان کنم تا مقدس، زیبا، پر از عشق و صلح، وحدت شوند، و خانوادههایتان تبدیل به آنچه که من خواسته بود وقتی آنها را آفرید: باغهایی از عشق، قدسیت، که روحانی پر از عشق برای مرا تقدیم میکنند در کجایی میتوانم عجزها انجام دهم.
من روهای پر از عشق میخواهم، من کودکان، جوانان، فرزندان پاکیزه و پر از عشق به من میخواهم تا بتوانم در آنها و از طریقشان معجزات مرا نشان دهم و جهان را با چهرهای پر از عشق و آرزو برای نجات همه دیدار کنم.
شما خودتان اغلب عاشقی مرا نادیده گرفتهاید، میراثی که به شما بعد از غسل تعمیدی داده بودم را نادیده گرفتید، تمام کامیابیهای عالیتری که برای شمایان پیشنهاد کردم وقتی تو رو فرزند من پذیرفتیم. و آسمانی که برای شما آماده کرده بودم رها کردید تا پیشکشها و قربانیان نجس دشمن مرا بپذیرید. برای چند لحظه لذت، گناه، یک رضایت کوچک کثیف، میراثی را عوض کردید که برای شمایان آماده کرده بودم. بر چهرهام توید و عاشقی مرا نادیده گرفتید و من رو از زندگیهایتان رد کردید.
و من با دل شکسته و خرد شده به خاطر شما، برای شمایان گریه کرده بودم، حتی وقتی میخاستم تو را محکوم کنم، یک عذاب ناگهان برای کفرگاریت بفرستم نمیتوانست. چون مریم مادرتان، قاضیالتحکیم تان، با اشکهای خون در پیش مرا ایستاده و به خاطر شمایان دعا کرده بود، درخواست کرد که من آنگاه غضب عادلانهم را بر او بار کنم، اما فرزندانش بیاحسانهاش را بگذراند. و سپس من تو رو با دل پر از عشق برایش بخشیدم.
ببین چقدر او شما را دوست دارد، و ببین هم که چقدر شمایان به خاطر گناههایتان او رو زخمی کردهاید، چقدر باعث رنج او شدهاید. دیگر سگها بیاحسانه من فرزندانم نباشید، چون همه کسانی که سگها بیاحسانه هستند از پادشاهیم بیرون رانده میشوند، از مزار مرا بیرون رانده میشوند و با منتخبهایم در پادشاهیم نشسته نخواهند بود تا غذاهای ابدی را که برای شمایان آماده کرده ام بخورید.
پاداشدار باشید، شکرگزار باشید و هر زمان و جایی از من به مریم تشکر کنید چون ما برایتان رحمتِ بینهایت و تقریباً نامحدود داشتهایم و شما هیچکدام کاری نکردهاید یا آن را در نظر نگرفتهاید. اکنون وقت است که با اعمال نشان دهید که شناسایی شدهاید.
میخواهم بیرون بروید، میخواهم جهانگردی کنید و پیامهای ما را به همهی دنیا ببرید، دعوت من برای تبدیل شدن شما را به هر خانواده برساند. همهرا فراخوانید، همهرا فراخوانید تا عشق من را بشناسند، پیامهایی که اینجا داده شدهاند را بشناسند چون میخواهم همهرا نجات دهم. و زیرا زمانی که برای تبدیل شما دادم اکنون حقیقتاً به آخر رسیدهاست، تقریباً تمام آنها فرو ریختهاند. زودا یا رحمت من جای خود را به عدالت من خواهد داد تا بر تمامی گناهان این مردان دیوانه و دوستان دشمن من که بدون وقفه مرتکب میشوند توقف گذارد.
دیگر نمیتوانم چنین بیعدالتیها را تحمل کنم، صبرِ من تمام شدهاست، دیگر نمی�اب توانستم چنان ظلمهایی را که علیه مریم و پسرم انجام دادهاند بپذیرم.
دیگر نمیبتوانم چنین خیانتهای زیادی را تحمل کنم، حقیقتی که از طریق پسرم، از طریق مریم، از طریق حواریون در کلیسای من آشکار شدهاست.
دیگر نمی�اب توانستم خیانتیِ همان پستانداران را که انتخاب کردم و مردمِ محبوبِ خود را تحمل کنم، آنها که توسط پسرم تقدیس شدند.
دیگر نمیبتوانم خیانتهای مردمی را که توسط پسرم نجات یافتهاند تحمل کنم.
دیگر نمی�اب توانستم چنین بیعدالتیها، گناهان و نقض فرمانهایی که خود من به شما دادهام را تحمل کنم.
قانونِ من زیر پا گذاشته شدهاست و نامِ من هر روز لعنت میشود، تحقیر میشود و حتی توهین میکند. بنابراین، خواهم آمد تا بر تمامی این وحشتها توقف بگذارم و با آتش خود زمین را پاک کنم و پس از آن، یک سرزمین صلح، یک سرزمین عشق خواهد بود. و شما که وفادار هستید، وارد این زمین جدید، جهانِ من، دنیا مریم شدهاید. سپس همهی اشکهایتان پاک خواهند شد، دیگر رنج نخواهید کشید، دوباره توسط دشمنم یا هرگونه زیان جسمی یا روحانی آزار نمی�اب خواهم داد. یک زمان بسیار طولانی، بزرگ، زیبا و شدتدار از خوشبختی و قدسیت را تجربه خواهید کرد.
هرگز گناه، نجاست، تندرستی، فاحشه، طمع، غرور، جنگها و هر گونه شر از سوی خودشان به آتش فرستاده میشوند که دیگر هیچگاه بیرون نمی�یند.
و شما زندگی حقیقی را در من تجربه خواهید کرد، با تمام پُر بودن آن حتی در گوشت فانی مانند مبارکین که با من در آسمان هستند. دلهایتان شادی خواهد یافت و هنگامیکه دعا میکنید حضورم را به گونهای احساس خواهید کرد که پیش از این هیچگاه انسانها تجربه نکردهاند. شما اتحادی مشابه اتحاد موسی و پیامبران من تجربه خواهید کرد. من در تو هستم و تو در من، من در تو زندگی خواهم کرد و تو با من زندگی خواهی کرد، مانند آنکه مردم منتخب مرا در بیابان هدایت میکردم.
چنین خواهد بود زندگی شما بعد از پیروزی ما، پس تلاش کنید فرزندانم گناه را ترک کرده و تبدیل شوید، زیرا نمی�ید توانایی تصور کردن عجایب ای که برایتان در زندگی آینده آماده میکنم و در نعمت شگفتانگیز آسمان نوین و زمین نوینی که برای شما آماده میکنم و زود به دستشون خواهد رسید.
هر یک از شمای که اینجا هستید انتخاب شدهاید و برای این نعمت برگزیده شدهاید، آن را با گناه خراب نکنید حالا که زمان کم مانده تا به زمین وعده دادهشده ای که برای شما آماده میکنم برسید، زندگی شگفتانگیز با من، عصر قدسیتی و صلح.
تسبیح مریم را دوست دارید زیرا کسانی که تسبیحش را دوست دارند نیز همه تسبیحات و ساعات دعا ای که به شما داده است بر پیشانیشان علامت او و علامتم قرار دارد. من شمای برگزیده خودم در هر جایی که هستید میشناسم و نگاه مرا همیشه روی آنان ثابت است تا نگهداری، روشنایی، حفاظت، دفاع و نجات از همه شرهایشان کنند.
در مصائب و رنجهایتان بگویید: «خدا وجود ندارد، خدا من را ترک کردهاست، خدا مرا به دلیل اینکه دیگر اینجا نیست درد میدهد.» نه! هنگامیکه شما درد دارید، با شمای درد داریم. وقتی که گریه کنید، بر شمای تاسف میکنیم. و زمانیکه زیر صلیب خسته شدهاید، مانند آنکه روی پسر من افتاده بود به سویت خم میشوم تا شما را آرام کنم همانگونه که روی او خم شدم تا او را آرام کنم. و مریم نیز برای آرامی دادن به شما در رنجهایتان خم میشود. ما از شمای دور نیستیم، اگرچه صامت باقی ماندهایم.
اما با شما هستیم، و اگر با ایمان ثابت باشید، مقاومت کنید، صبر کنید و بفهمید که بعضی صلیبهایی که به شما اجازه میدهم، نه از این رو است که شمای را نفرت دارم بلکه چون شمای را دوست داریم، زیرا تنها راه پاکسازی از گناه و نزدیک شدن بیشتر به من است.
به این باور کنید، رنج دیگر دشمن نخواهد بود بلکه پل ای خواهد شد که شما را نزد مرا میآورد.
من بسیار دوست دارم تو، آرزو داری نجاتت باشه چه قیمتی هم بپردازد، دیگر پیامبران مرا مانند قوم کتاب قدیم نکشتنید، گوش بدهید به آنچه فرستادگان مریم در نام من به شما میگویند.
راه دعا، ترک و توبه را دنبال کنید که از طریق آنها به شما آموختهام و نشان دادهام، زیرا این تنها راه است، یک راه تنگ که به زندگی میرسد و کمی از شماست که واردش میشوید یا آرزو دارید از آن بگذرید. اما فریب نخورید، چون پشت راه وسیع و راحت لذتهای دنیوی که دشمنتان را پیشنهاد میکند عدد '۶۶۶' اوست، عدد وحشیانه. و کسانی که این راه را طی میکنند این علامت بر پیشانیشان قرار میگیرد، و من آنان را رد میکنم، زیرا بیارزش هستند، عشق مرا خیانت کردهاند، و نمی�یستند از طریق راه سلطنتی صلیب مقدس: خودداری کردن، صبر در رنج، ایمان به من بالاتر از همه دردها، بالای هر چیز.
من خداوند هستم، دوست دارم تو و حالا میخواهم با مریم, همراه مریم و درون مریم برکتت بدم.
تمامیتان را، خانوادههایتان، اموالتان، خانهها، شهرها، زمینهاتان، کشاورزهایتان، کارخانجاتتان و اعمالتان میبندم تا در همه چیز برکتم حاضر باشد و شما را هدایت کند که با من، برای من و درون من هر کاری بکنید، و همیشه بیشتر به سمت راه قدسیت و تکمیل کامل برنامه عشقم برای تو هدایت کنید.
حالا با محبت برکت میدهم همه نعمتهای مرا روی شما ریخته شود و برکتم پدری."