پسران و دخترانی که دوست دارم! قلب مقدس من امروز در این جشن از جسد مقدس من بر شما مبارک باد!
قلب من برای دعاهای عشق، تعظیم، ستایش و توبهای که به من در این روز در این کاپل مقدس، در این مکان منتخب و مورد علاقه قلب قدسیسمو کوراکائوم کردهاید، تشکر میکند.
و قلب من واقعیاً آرام شد! آرامش یافت از گناهان بسیاری که هرروز به او وارد میشود. آرامش یافته از ترک کردن توسط فرزندانی بسیار که امروز مرا رها کردند. آرامش یافته از خیانتهای خدمتکاران، حواریون و کشیشها زیادی که مانند یهودا در آخرین شام، دقیقاً زمانی که من مقدسترین عشقم را برای جهان دادم، به دشمنانم تسلیم کرد!
چند نفر امروز همانطور از مرا خیانت میکنند، مالهایم، گنجینهها و همه آنچه رها کردهام در دنیا را ترک میدهند تا توسط پای دشمنانم غارت شود و ویران گردد.
چند نفر من را دوباره صلیب کشیدهاند، با زندگی که یک انکار واقعی و غیرعادی از عشقم و همه آنچه آموختهام است!
به همین دلیل قلب من حقیقتاً نیاز به آرامش دارد، زیرا درد او، تنهاییاش مانند آن چیزی بود که در باغ زیتون رنجیدم! باید آرام شود قلب مقدس من برای شما فرزندان مرا! با وفاداری پیامهای مادر قدیسم را بپذیرید و باشید کودکان کوچک او که توسط او تغذیه میشوند، شکل گرفتهاند، تربیت شدهاند و روزانه در محوطه امن قلب بیعیبش رشد میکنند! شما که گلهایشان پر از زهر هستند در باغ مادرم و همه آنچه گفتهاست را انجام میدهید، فضایل مسیحی را حتی وقتی نیاز به قربانی سختترین و دردناکترین است کشت و اعمال میکنید، آن گلهایی هستید که جای خارهایی قرار میگیرند که امروز قلبم را سوراخ کردهاند و باعث خونریزیاش شدهاند.
شما گلهای نازک هستند که مادرم هر روز در باغ امن دل خود کشت میکند و آنها را هر روز بیشتر رشد میدهد: در فضیلت، در عشق به خدا، در خیرخواهی واقعی، در تطبیق با اراده مقدس پروردگار و در مطابقت کامل با آرزوهای او. شما دکمههای گل رز معطر هستید که جای تاج خارها را میگیرند که دشمنانم بر سر من گذاشتهاند: برای گناهانشان، برای نفرتیشان، برای مخالفتشان با من. و بدینسان به من خوشی بیپایان، رضایت بینهایی و شادی بزرگ ارائه میدهید، زیرا در باغ مادر آسمانیم گلهای واقعی عشق، وفاداری، اطاعت و آرزوهای صادقانه رشد کردهاند: برای عاشقی از من، برای آرامش دادن به من، برای ستایش کردن من و پرستیدن من!
شما این گلها هستید که چشمهایم را جادو میکنند و اشک خوندارمن را با نگاههایی واقعی خوشی جایگزین میکند! بنابراین باید ادامه دهید. برای خوشی حقیقی دل خود. و بدینگونه اطراف من یک قطعهٔ کامل از عشق، محبت و علاقهای صادقانه و بیدغدغه تشکیل خواهید داد که امیدوارم آن را از شما همه دریافت کنم.
هر روز بیشتر تلاش کنید تا اراده خودتان با اراده دل قدسمن تطبیق پیدا کند؛ خودتان و آنچه بیشترین آرزوهای تان است، وابستگیهایتان را ترک کنید؛ زیرا در غیر اینصورت هرگز به شما پیوستن نخواهم کرد و نمی�برم توانایی ایجاد کردن: خانه آرامش من، باغ آرامش من و قصر عشقی من!
فقط زمانی که دلهایتان متعلق به من باشد، بدون هیچ سایهای از مخالفت یا رقبا، دل قدسمن در شما حقیقتاً سلطنت خواهد کرد و تمام زندگیتان را تصرف خواهد کرد، آن را تبدیل میکند، حالا، به پیشدیدگی آسمانی روی زمین برای اتحاد کامل جانهای تان با من.
آنچه دل قدس من جستجو میکند عشق است. عشق کامل. اما در هیچیک از روحها پیدا نمی�برم آن را. همانگونه که به زن سامریایی آب خواسته بودم و گفت: ":- یک نوشیدنی بده! همینطور امروز به شما میگویم: به من نوشیدن بده! به من نوشیدن بده در چاه عشقتان. به من نوشیدن بده از فونت عشق پاک، صادقانه و وفادار تان! به من نوشیدن بده در چاه دلتان پر از کارهای واقعی عشق که نشاندهنده ایمانتان، عشقتان و اطاعتتان از صدایم است!
چشمهای بدون آب نباش، زیرا به شما میگویم: -روحی که چشمهای بدون آب است و آنرا وقتی برگشته یافتم، این روح، به شما میگویم، از حضور من بیرون رانده خواهم کرد و او را ترک کرده ام در تشنه بودن. عشقت را در زندگی خود بر روی زمین، این روح محکوم خواهد شد به تشنگی ابدی مرا در جهنم. و این تشنگی برای عشق، صلح، نعمت و نجات که آنجا میکشد هرگز خاموش نخواهد شد یا منقطع نمی喻د، زیرا آن آتشهای جاودانه همیشه دوباره تشنگی او را برمیانگیزد تا ابدیتی بدون کسی که آنرا خنک کند!
روحی که به مرا نان عشق خود در زمین اینجا ندهد، این روح محکوم خواهد شد به گرسنگی جاودانه** ، به غیبت جاودان من و عشقت در آتشهای جهنمی از آن فرار نخواهد کرد!
به همین دلیل، فرزندانم، از شما میخواهم: چشمههایی پر از آب باشید، با آب عشق، با آب پاسخ واقعی و اطاعت به فرمانهای من. سپس در آسمان مرا اجازه دهید که یک فونتانی از آب زنده بگیرید: از عشقت، از لذتهایم، از دانش اسرار مقدس و عالیترین من برای همیشه ابدیتی، و بعدت دیگر نخواهند شد!
هر کسی که از مرا نوشیدنی میکند، هرکسی که از مرا خوردن میکند به جاودانگی زندگی خواهد کرد! در این روح زنده خواهم بود و ما برای قرنها، برای قرنهای عشق یک خواهیم شد.
من درباره بیداریهای شما فکر نمی�زم! من درباره عیوب شما فکر نکنم! کمیکمی همه را در آتشهایی که از دل مقدس مرا بیرون میآید سوزانده خواهم کرد، اگر خودتون رو به طور کامل به مرا بدهید و کاملاً اطاعتکننده به ارادهی من و برکت دیوانی من باشید.
به همه امروز شما را فراواناً از طریق مادر مقدسم و از طریق پدر سائو ژوزهام مبارک میکنم، بارانهای فراوان برکت دل مقدس مرا رویتون ریخته خواهم کرد".
********
*** یادداشت: گرسنگی و تشنه جاودانه ***
شرح دیدار مارکوس تادئو درباره آنچه عیسای در پیامش دربارهٔ گرسنگی جاودان روحهایی که نان عشق را بر روی زمین اینجا به مرا ندهند، تشنه جاودانه روحهایی که آب عشقت رو بر روی زمین اینجا به مرا ندهند در آتشهای جهنمی میکشد.
«هر کس که به دوزخ برود، از خدا تشنه نیست، از خدا آرزو ندارد. گرسنگی که محکومان در جهنمی میخورند، گرسنگی ابدی است، گرسنگی برای لعنت ابدی، گرسنگی برای لعنت نرم، گرسنگی برای تنهایی ابدی، گرسنگی برای جدایی ابدی از خدا, گرسنگی برای عشق ابدی. آنجا روح در گرسنگی مرگ رنج خواهد برد، یعنی تا ابد و به جا مانده: بدون عشق، بدون تسلی، بدون هیچ امیدی که یک روز بتوانند با خدا متحد شوند، از خدا آرزو کنند یا حتی آن مکان آزار را ترک کنند، در همراهی با این شیاطین ترسناک که آزار میدهند.
این گرسنگی است که عیسی امروز در پیامش دربارهاش سخن گفته: هر روحانی که به او نان عشق خود، آب عشقی خود انکار کند، در این زندگی رنج خواهد برد.
همهٔ کسان را دوست دارند! اما عیسی و مریم مقدس نیستند! به همه خوب و کمککننده هستند، مگر برای عیسی و مریم مقدس! زمانی برای همه است، مگر برای آنان! قوت، سلامتی، جوانی شجاعت، اراده برای هر چیز هست! مگر برای آنها. زندگی خود را وقف خدمت به همه میکنند، مگر برایشان!
روحانیان که در این دنیا نان عشقشان و آب عشقی شان را انکار کنند، در جهان بعد تا ابد گرسنگی ابدی و تشنهای ابدی در آتش جهنمی رنج خواهند برد. و کسی نیست که آن را شرب کند؛ زیرا برای همیشه در لعنت ابدی، جدایی ابدی و غیرقابل تعمیر از تنها منبع عشق که روح انسانی را میتوان شربت داد، گرسنگی و تشنه خواهد بود.