پیامی از ماریا قدیسترین
«پسرم، من "باران و پیام صلح" هستم. امروز تو و برادرانت ۱۶مین سالگرد آمدن اولیهٔ من، پیام اولیهٔ من بهتو را جشن میگیرند. پسرک! دلم از شادی پرش کرده که صداتو را بشنوید، خودت رو همه برای من دادهای، برای یکسال دیگر و برای تمام عمرت.
آه پسرم! اینجا تو را مقایسه میکنم، تو کوچکام هستی، توی گوسفند سفید محبوبم هستی، تو آن کسی که با دست خودم پرورش یافتهای، تو آن کسی که مستقیماً از نان نعمتم، عشقم، ترجیحداشتنم و خیرم تغذیه شدهای. بهتو پسرم، بهتو من مراقبتهای محبتیترین دلم را اختصاص دادهام، مثل مادر نترسنده تو رو پرورش دادهام، محافظت کردم، عشق ورزیدم، راهنمایی کردم، هدایت کردم و شکلدادم، بلند کردم، الهیکردم، با خداوندم و من تو رو متحد ساختم.
آه پسرم! بهنام جلالم سوگند میخورم که توی یک الماس زیبای نادر و بینظیر تبدیل خواهم کرد تا در تاجم گنجانده شویی. آری، پسرم. تو را ستارهای روشن تبدیل خواهم کرد که با دیگر ستارگان دور سرم تاجی از جلال، خوشحالی و افتخار برای من، مادرت، خانومت، پشتیبانات، همخداوندات، محافظات، دفاعکنندهات، معلمات، ملکت.
دلم در تو کارهای عجیب انجام داده و هنوز بسیاری از کاریها باقی است، بسیار بیشتر. بهتو پسرم که من بهتو خیلی دادهام میگویم: میخواهم خیلی بیشتری بدهم. خیلی بیشتر. من پسرم برای تویی گنجینههایی در خزانه دلم پاکیزه دارم که تو رو باز خواهم کرد و بهتو میگویم، پسرک: جانت تنها از شادی نمی�فته وقتی آن گنجینهها را ببیند که باید بدید، چون من نخواهم تا هنوز با من به بیشت بری. این گنجینهها رو باید در زمین ببینی و داشتهباشی تا از طریقات همهای که تو رو بشنوند نیز غنیتر شوند، بلندتر و شریفتر.
آری پسرم! وقتی پیامهایم را میگویی، پیامهای روحالقدس، پیامی فرزندم، ما هستیم که از طریق صداتو سخن میگوییم و دلها که ایمان و عشق واقعی دارند آنها احساس میکنند، چشیدن میکندند و نور سهگانهٔ قدسیم را دریافت میکنند که حتی تاریکیترین شب رو به روز روشنتر تبدیل میکنه و در این جانها همیشه ظهر است، همیشه!
ببین شانزده سال پیش امروز بود که تو را برای اولین بار دیدم بچهام. یادت هست؟ چقدر ترسیدی؟ وقتی نور من روی مذبح دیدم؟ و آیا صدای من به تو سخن گفت و نمی�دی چه میگذرد؟ فکر کردی در حال مرگ هستی، نه بچهام؟ آره! ترسیدی، زیرا خیلی کوچک و شکننده بودی، هیچ چیز ندیدی، چیزی نمیتوانستی. از آن روز بعد بچهام روحت را به باغ من تبدیل کردم. در آن روز دانههای قدسیتی، دانههای عشق، دانههای نعمت، فضیلت و صلح در تو گذاشتم تا این دانهها در روحت، در دلت رشد کنند و یک باغ پرورشی و بویا برای آرامش من، لذت من، رضایت من و شادی من شود، و حقیقتاً بچهام آنچه که در تو کردم، آن را نیز در بسیاری از دلهایی که به راستی مرا پذیرفتهاند اینجا انجام دادم، و پیامهای من را با وفاداری و کاملیت اطاعت کردند.
آره بچهام. در بسیاری از دلها درختان پرورشی و بویایی رشد کردهاند که مرا آرام میدهند، رضایت میبخشند، شادی من را افزایش میدهد، جادوگرم کننده هستند، و در این روحها میتوانم از کار سخت و دردناک تبدیل کردن دلهایی که ایمان ندارند، دلهای سختی و سرد، دلهای شکاک و بیایمانی که بردهٔ چیزهای دنیا هستند آرام بگیرم. آره، در این دلها میتوانم از مبارزهٔ سخت من برای اطاعت پیامهای من با وفاداری و کاملیت آرام بگیرم. آره، پسرم. میتوانم در باغ درون روحت و روح فرزندانام که به مرا بله گفتند و به این بله وفادار هستند آرام بگیرید.
آره! دل من امروز بر شانزده سال گذشته نگاه میکند و اگرچه درد را برای همهی آنها احساس میکنم که صدای مرا شنیدند و به مرا بله نگفتند، اما دل من شاد است زیرا دید که کسانی که به مرا بله گفتند، این بله را با حقیقت، کاملیت و وفاداری گفتم.
آره! دل من میبیند کارم کلاً بینتیجه نبود! دل من میبیند اشکهایمن حتی خونآلود، دردی که داشتم، خستگی من، تلاش عالی و شدید من بینتیجه نبود. دانهها کاشت شدهاند، رشد کردهاند و حالا دستهای مقدس را تسبیح میگویند که آنها را کشتند.
دل من امروز تو را مبارک میدارد بچهام... چون باید تنهایی را تحمل کردی، بیفهمی، تعقیب، افترا و اعدام عمومی برای عشق مرا و طرحهای دلِ پاکم.
بله پسرم! تو یک شهید کوچیک بودی، حتی بدون ریختن خون، برای من رنج بردی، توسط شر انسانها به خاطر عشق من شهیدی شدی.
آه پسرم! تو را پاداش میدهم، وعده میدهم و قسم میخورم بر افتخار و جلال من که همه آزارها و رنجهایی که برای عشق من و به خاطر عشق طرحهای من، برنامههایم، پیامهای ما گذرانیدی، در آسمان با سخاوت و فراوانی پاداش تو را خواهند داد و به پسرم میگویم:- بزرگ خواهد بود پاداشی، پس ادامه بده، صدای من باش
صدامان باش، صدای صوت ما بر زمین باش، ادامهی ما بر زمین باش، پسرم فرشته خوبی باش که از تکرار، گفتن و نجات دادن کلام ما، آرزوهای ما، ارادهٔ ما هرگز خسته نمی�دی.
آه پسرم! به تو میگویم امروز همه سرافیمها، کروبیمها، فرشتگان، ملاكهای بزرگ، عرشها، قدرتها، فضیلتها، فرمانروایان، تمام فرشتگان در جشن رسمی و مقدسی بر آسمان هستند برای این روز مبارک!
بله! چون وقتی که اولین بار به جاکارئی آمدم، پر از عشق و خیرخواهی تا نخستین برخورد من با تو باشد، پسرم عیسی انسانها را نشان داد گستردگی، بلندی، عمق و وسعت رحمت بیپایان خود بر کل نژاد انسانی. چرا پس از آنکه کلام به گوشت تبدیل شد هیچ نعمتی بزرگتر نبود از آمدن من اینجا همراه روحالقدس، با پسرم، سنت جوزف، فرشتگان ما و قدیسان ما. بنابراین همه بیهش در شادی میخوانند، دعا میکنند، شادمان هستند، فرشتگان به خاطر خیرخواهی بسیار بزرگ خدا و دل من که مرا با این پیامهای نجات، عشق و صلح فرستاده است، از عشق و شادی لرزید.
شاد باشیم با هم، فرزندانم! شاد باشیم با هم، پسرم! شاد باشیم با هم، چون نامهایی که پیامهای من را به کمال و وفا اطاعت میکنند در کتاب حیات آسمانی نوشته شدهاند، و این نامها برای خداوند بخشی از جلال است که او را بر بیهش تا سدهٔ بیپایان خواهد داد.
پیام سنت جان تبیعی
"-برادری من، عشقم، محافظت شدهام، دفاعشدهام. جان حبیب شاگرد هستم، آن کسی که ۲۰ سال پس از صعود مسیح به آسمان مادر مقدس خدا را حفاظت کردم، عاشقش بودم، نگهداریاش کردم، احترام گذراندم و اطاعت کردم. من همان کس هستم که تو را دوست دارم و محافظت میکنم و مأموریت داریم تا عشق حقیقی برای خدا، عشق کامل برای خدا، برای مریم مقدس، برای خداوند به تو آموزش دهیم.
آری! آن کسی که برای مریم سنتیشیماوس و ظاهرشها مبارزه نمیکند، او که بین اطاعت از او و اطاعت از مردان تقسیم شدهاست، چه قدر مقدس هم بپندارند اما با پیامهای او مخالف هستند، آنها عشق او را ندارند.
آنها که برای مریم مقدس مبارزه نمی�بریزند که در زمین ظاهر میشود، در تعقیب، فقر، سادهزیستی، درد و رنج، در ترک خودشان، آنها عشق او را ندارند.
آنهایی که زندگیشان را برای مریم مقدس نمی�بریزند اما هنوز قصد دارند او را بهخود اختصاص دهند، عشق او را ندارند و زندگیشان را از دست خواهند داد زیرا زندگیاشان را به مریم سپرده نیست.
آنهایی که همه چیز و هر کس را دوست دارند مگر مریم مقدس، اولوآخرش را نمی�بریزند و برای این همه چیز دیگر را ترک میکنند تا او را بدست آورند، عشق او را ندارند. عشق او را ندارند!
آنهایی که به بخشی از پیامها باور دارند، ایمان جزئی در آنها دارند، بعضی قبول و اطاعت پیامهایشان میکنند ولی برخی نمی�بریزند، مریم را دوست ندارند و علاقهشان و دوستیشان با او را خواهند ازدست داد.
آنهایی که همه چیز برای مریم تحمل نکنند، همهچیز برای مریم رنج نمی�بریزند، از مریم و در مریم همهچیز انتظار نداشته باشند و به مریم و برای مریم همهچیز سپرده نباشند، عشق او را ندارند. آنها عشق این مادر مقدس را نخواهند داشت.
آنهایی که مریم را دوست ندارند، عشق را نمی�بریزند، آنهایی که میگویند مریم را دوست دارند اما از ظاهرش و پیامهای او دور هستند تا مردان راضی کنند یا هر کس دیگری راضی شوند و اطاعت جعلی به کسی داشته باشند که مریم را دوست ندارد. او ارزش مریم را ندارد.
عشق مریم آن نیست که صلیب با او و با خداوندمان را برخود نگیرند و این صلیب را در تمام روزهای زندگیاشان بهصورت تضرّع، صبر، تسلیم، اطاعت و ایمان مطلق تحمل نکنند.
کسی که دنیا را بیشتر از مریم دوست دارد، از مریم ارزشمند نیست.
کسی که محبوبانش را بیشتر از مریم دوست دارد، از مریم ارزشمند نیست.
کسی که کشیشها، اسقفها و مذهبیان را خلاف ظهورها و پیامهای مریم دوست دارد، کسی که آنها را بیشتر از مریم دوست دارد، از مریم ارزشمند نیست. او از مریم ارزشمند نیست.
کسی که خودش را بیشتر از مریم دوست دارد، از مریم ارزشمند نیست.
کسی که منافع خودش را دوست دارد، کسی که ارادهاش را بیشتر از مریم دوست دارد، از مریم ارزشمند نیست.
کسی که برای خودش نمیمیرد، کسی که خودش را ترک نکردهاست، از مریم ارزشمند نیست. از مریم ارزشمند نیست.
کسی که حاضر به قربانی کردن همه چیز نیست، حتی برای وفاداری به ظهورها و پیامهای مریم. از مریم ارزشمند نیست. از مریم ارزشمند نیست.
من همه چیز را برای پروردگارم و خاتونام ترک کردم، به او جوانی خودم، زندگی، قوت، پیراییاش تقدیم کردهام. من برای او رنج کشیدهام، با تمام قدرتش دوست داشتم، و کسی که همین کار را برای مریم و پروردگار انجام ندهد، از او ارزشمند نیست.
من خودم را به پروردگار و مادر او شایسته کردم با زندگی فقط برای او, وجود تنها برای او...استفاده از تمام قوتش فقط برای اطاعت و دوست داشتن او.
برکت بر روحهایی که همه چیز را به دلیل مریم در ظهورهایش ترک کردند، زیرا آنها شایسته او خواهند بود.
برکت بر روحهایی که همه چیز و رنج میکشند برای مریم، چون آنها شایستهٔ او خواهند بود.
برکت بر کسانی که صلیب را با عیسی و مریم در ظهورهایشان بردارند، رنج میکشند از تعقیب، مخالفت و ترک زمین، چون آنها شایستهٔ او خواهند بود.
برکت بر روحهایی است که خودشان را برای زندگی تنها به خاطر مریم و فقط در ظاهرشان کشتهاند، چون این روحها ارزشمند زندگی ابدی با مریم در بیابان خواهند بود.
برادران، من شما را با سلامت میبخشم، صلح به شما میدهم و وعده میدهم که از همه شرورها، تمام فریبهای دشمن جهنمی دفاع کنم، همیشه همراه شماست تا در تعقیباتی که بر اثر ظاهرشان مریم متحمل شدهاید، راحت باشید.
همیشه برادر شما، نگهبانی و پناهگاهتان خواهم بود. به آسمان که در آنجا منتظر شماست. سلامت!
پیام سنت اولالیا
مارکوس: "-پرنسس آسمانی، آیا شما سانتا اولالیا هستید؟
"-دوستداران عزیز، من اولالیا هستم، خدمتکار خداوند ما یسوع مسیح و مریم مقدس. هم از شماست دوست دارم.
من بسیار شما را دوست دارم و میخواستم در ظاهرشان جاکاری به اینجا بیام تا با شما سخن بگویم، برکت دهم، صلح خودم را به شما بدهم، دست من را برای کمک به شماستنده کنم، پیشنهاد کمک در راه تقدیس، عشق، وفاداری و اطاعت از خداوند و مادرشان.
من نزدیکتان هستم. هم اینجا در این کاپل مقدس زندگی میکنم، در این مکان مقدس و حتی اگر کسی نمی�یده باشد، همه کسانی را که با خستگی واقعی برای پیامهای مادر خداوند و خدای ما به اینجا آمدهاند کمک میکنم.
من خواهر شما هستم، بسیار خیلی میخواهم کمک کنم! بدانید برادران و خواهران عزیز که سختترین شهادت را برای عشق خداوندمان و مادرشان تحمل کردم، اما از ایمان و وفاداری خود در آنها دست نکردم.
همین توصیهای به شما میدهم و گفتم: با خداوند ما حتی بر صلیب، در رنج، در درد، در بیماری، در تعقیبات، در سوءتفاهم که برای پیروی از پیامهای دلهای مقدس متحد متحمل شدهاید وفادار باشید.
دید که اینجا در این مکان مقدّس، مادر خدا به شما گنجینههایی بینظیر زیبا و بسیار بلندپرواز، دعاهایی بسیار قوی و مؤثر، نشانههای پیشگوییانگیز و عجیبالخوار، قادر بر تبدیل حتی سنگی سختترین را به سرافیمها مقدسترین، بالاترین، پارساترین و وفادارتر پارادیس.
آری، همانطور که مادر خدا اینجا معجزههایی بدون همتای انجام دادهاست. ناچیز از او نباشید. ناچیز از این پیامها نباشید. ناچیز از این گنجینههای بینظیر نباشید.
ناوافا، ناکارآمد، دروغین، ریاکار، تندرست، ناراضی نباشید., دفتر مرکزی!!!! ارزشمند باشید... از مادر خدا و خدای که اینجا به این مکان مقدّس میآیند. ناچیز نباشید. وفادار باشید!
این وظیفتم است . شما را آموزش دهیم تا وفادار باشید. شما را تعلیم دهیم تا از مادر خدا اطاعت کنید. شما را آموختیم که پذیرا، ارزشمند برای مادر خدا و خدای که اینجا میآیند تا چنین غنائم بلندپرواز و اسرار عشق و لطف خودشان را با شما در ارتباط قرار دهند.
من . یولیا، وعده میدهم نزدیک تو باشم، به ویژه وقتی پیامهای اینجا را میخوانی تا کمک کنم معنی، دل و روح آنها را بفهمید.
وعده میدهم که همه کسانی که از این ظاهرات و پیامها پخش کنند. ساعت صلح را ایجاد کرده و منتشر کنند، از مدیت شده سنت جوزف رزاری تا سیزدهم به ستنا و هر چیز دیگری که خداوند و مادر خدا اینجا برای شما دادهاند. وعده میدهم یک چراغ در شب تاریک جهان باشم. وعده میدهم راهی باشم. همیشه بر پا، مستقیم، دقیق و مطمئن تا شما را به دلهای مقدس متحد یسوع مریم و جوزف هدایت کنم.
وعده میدهم که برای تو همیشه باشد. تیرکمانی که راه راست نشان دهد. و اجازه نمی�برید از طریق کوتاههای دروغین و جادهها وسیعتر را گمراه کنید دشمن پیش روی شما در میان سفر باز کرده تا شما را فریب دهد. به دور از دلهای مقدس برود و شما را محکوم کند.
مارکوس. چقدر دوست دارم! چقدر دوست داریم و محافظت میکنیم و دفاع میکنیم. برادر من، چگونه نگهبانی میکنم وقتی خوابید و هنگامی که بیدار شوید. زمانی که به سر میبرید و هنگام کار کردن. هنگامی که دعا میکنید. هنگامی که خواندن میکنی. هنگامی که مدیت میکنی. هر روز کنار تو هستم و حتی یک لحظه از تو دور نمیتوانم باشم. با تو کار میکنم. نیروت را به تو میدهم. تشویق میکنم، روشنایی میبخشم، پشتیبانی میکنم وقتی نیاز داری.
بله، وعده میدهم که کمک خودم را به همه کسانی که در نیازمند هستند و برای جستجوی پیامهای نجاتآور آمدهاند، بدهم. تا آنها را به آسمان ببرند.
همیشه هستم، همیشه کنار تو. فقط فکر کن به من و فوراً کمک میکنم و حمایت میکنم.
به قدسیت خود در آسمان و خوشبختی دائمی خود در بیابان سوگند یاد میکنم مارکوس: نمیآیم کنار تو در بیابان.
سلام!."