(گزارش - مارکوس): در این روز، مریم مقدس با لباس بنفش و پرده سیاه ظاهر شد، حتی اگر آن یک روز جشن بود. هرچند که گریست نبود، چهرهاش از 'غم عمیق' بود. پس از سلامات اولیه، مادر مقدس به من گفت:
(مریم مقدس) "- پسرم، امروز تو یاد مریم در بانهوکس، بلژیک را در سال دور ۱۹۳۳ و برای دختر فقیر کوچک مریته بیکو دارید.
. این یک ظاهر مهم بود. این یک ظهور تعیینکننده بود.
. در آن 'مکان مبارک' من دنیا را به دعا، فقر و اعتماد بر مرا دعوت کردم.
. در آن 'مکان مبارک' من برای کل جهان یک چشمه آب معجزهآسا ارائه دادم تا بیماران را آرام کنیم، متاسفین را تسلی دهیم، و بلم عشق مرا بر همه فرزندان مرا ریخته شود.
. در آن 'مکان مبارک' من خودم را به عنوان مریم فقیر معرفی کردم تا به آنها بگویم که آنان را در رنجها و دشواریهایشان ترک نمیتوانیم، و همانطور که فقر داشتم و با صبر دردها و کارهای این زندگی کنار پسر الهی مرا و یوسف مقدس بودم، من نیز میخواهم به اشتراک گذاشتن در رنجها و کارهای آنها. بار سنگین را که فرزندان مرا بر دوش دارند کاهش دهیم.
. در آن 'مکان مبارک' خودم را به عنوان مریم فقیر معرفی کردم تا به آنان بگویم که تنها نیستند در دشواریهایشان، بلکه من با همه فرزندان مرا هستم، و میخواهم از تمام آنها رحمت مرا ریخته شود.
. در آن 'مکان مبارک' آمدهام تا کل بشریت را به توبه، دعا و تعزیر دعوت کنیم. در دعای پایدار که دختر کوچک مریته در برف و سردی انجام داد در حالیکه منتظر آمدن من برای ظهور بود، یک مثال عمیق از دعا و تعزیر این جهان بیخدا، مادامحور و لذتطلب ارائه شد. همه ما باید از دختر مریمت میآموزیم چگونه توبه و قربانی را که بسیار به مرا خوشایند است انجام دهیم.
. در آن 'مکان' من برنامههای خودم را دنبال کردم که در لا سالته، لوردز و فاطمه آغاز شده بود، روحان کل جهان برای رویدادهای تعیینکننده آماده میکردم که دنیا را به غلبه قلب بیعیب مرا خواهد رساند، و شکست کامل شیطان و گناه در جهان.
. پس فرزندانم، امروز دعوت میکنم تا چشمهایتان را بر من به عنوان 'نشان امید، آرامش و عشق' بلند کنید و با من در دعا و توبه آماده شوید، در انتظار رویدادهای 'معیّنکننده' که شما را به پادشاهی عشق قلب بیعیبونقص من میرساندند، زیرا زودا برای کاهش رنج آمدنم.
(گزارش - مارکوس): "پس از این پیام، مریم مقدس هنوز به من بسیاری از راهنماییهای شخصی داد و با من مانند یک مادر بسیار محبتآمیز و پراز لطف سخن گفت. سپس میخندید، برکت را برایم فرستاد و ناپدید شد".