پیام هایی به مارکوس تادو تکسیرا در جاکاری، برزیل

۲۰۰۱ ژوئیهٔ ۱۸, چهارشنبه

درد مخفی من توسط مادر ما آشکار شد

من امروز می‌خواهم به جهان یکی دیگر از دردهای مخفی خود را آشکار کنم. بگذارید آن شناخته شده، احترام گذاشته و پراکنده شود تا دنیا تمام تبدیل شود و صلح داشته باشد...قلب بی‌عیب من بسیار بدتر شد هنگام مرگ شریک زندگی مقدس من یوسف ناصری. او که ما را با محبت قلبش محافظت کرده بود، دوست داشت و پشتیبانی می‌کرد، برای همیشه از ما رفت و به ما گذاشت تا کار بزرگ خلاصی انسان‌ها را ادامه دهیم و تمام کنیم. او که با شجاعت خود و عشق دائمی‌اش، بام دردهای بیشترین سختی و دردی بود...قلب من آنگاه غرق شد در یک دریا از دردها بی‌پایان که تنها پدر ابدی و پسر الهی‌ام می‌توانستند بفهمند. درد مانند 'شمشیری تیز' قلب مرا به دو قسمت کرد و خونین ساخت. ...شریک مقدس من در آغوش عیسی مرد، قلب او و من را پر از درد و آرزو گذاشت...پسرم، برای دردی که آن ساعت احساس کردم این رنج بزرگی که احساس کردم را به دنیا تمام آشکار کن. بنابراین بگذارید همه بدانند و احترام گذراند تا بتوانم با فضیلت‌هایی که کسب کرده‌ام کمکشان کنم.

منابع:

➥ MensageiraDaPaz.org

➥ www.AvisosDoCeu.com.br

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید