نویس: پسرم، راه «کمال» دشوار است، اما با لطف من و کمک مادرم، روح میتواند از «پلههای قدسیت»، که سالها پیش به تو نشان داده شد، بالا رود و به قممهای بالاتر کمال برسد. «میزانی قدس»، «میزانِ آسمان»، مادر مبارک من است! آه پسرم! چقدر کسانی این «مرتبه» را نادیده گرفتهاند تا خودشان سعی کنند به آسمان برسند! آه، مارکو! چقدر کسی که از او اطاعت نکرده، گوش نداده، عشق نداشته و زنجیرهای شیرینِ محبت مادرم را پذیرفته نیست که با آنها من را باندازد. باور داشتند که بدینسان بیشتر ارزشش نسبت به من میدهند و اینگونه مرا آزار میرسانند. چه اشتباهی مرگبار! آه، چه گمراهی نیرومندی از دشمنِ ابدی من! اکثر مسیحیان در این گمراهی افتادهاند، و برای همین دلهای مقدسم را با تلخی عمیق پر کردهام. اگر روحها مادرم را بیشتر میشناختند و به او گوش میدادند، مردم زمین مرا بیشتر محبت، شناختن و خدمت میکردند... اما برخلاف همه این سردی و بیتوجهی نسبت به مادرم، جلالِ او در جهان روشن خواهد شد با نور قویتر از هفت روز در یک روز، و ملتها لرزیدن خواهند کرد وقتی چنین زیبایی، جلالی و عظمتی را که پدرم، من و روح قدس من برایش دادهایم، میبینند... مارکو پسرم، آرزوِ داغدار من این است که مادرم توسط همه مردم زمین محبت، شناختن و احترام یابد. همین دلیل بود که تو را آفریدم، زندگی دادیم، روان و چنین بسیاری از نعمتها و لطفهایش به تو بخشیدیم تا با عشق دادن روحها به او، مرا بیشتر و کاملتر عاشق کنند و جلالِ بیشتری بر من بگذارند که مخلوقات میتوانند در اندازه و شرایطشان برایم بدهند. تو ادامهدهنده پاری-له-مونیا، لوردس، فاتیما و همه ظهورات ما هستی. تو «چهارمین گلهبان کوچک» مادرم هستی، و مانند دیگران، معجزهها را بر رویت انجام میدهم.