(گزارش - مارکوس) امروز وقتی مریم مقدس رسید، من را مانند همیشه سلام کرد و سپس به من گفت:
(مریم مقدس) "- پسرم، این را ببین".
(داستان - مارکوس) "سپس مثل یک 'پرده' بزرگ در جایگاه مریم مقدس ظاهر شد. روی این 'پرده' دود سیاه بزرگی با بوئی ترسیبی دیدم. سپس فهمیدم که شیطان است، که خشمگین بود و به من دخانیه میانداخت.
من چنان ترسیدم که از سر تا پا «سنگ» شدم. مریم مقدس را در آن لحظه خواستار کمک شدم زیرا احساس ناکامی کردم.
سپس شیطان صداهایی خشمگین داد، و سپس نور بزرگی دیدم که فهمیدم خداست, صدایی گفت:".
(خدا) "- تو از کجا آمدهای؟" پاسخ دیو داد:
(دیو) "من برای گردش در جهان، به همه کشورها و ملتها آمدم". و خداست گفت:
(خدا) "- آیا میبینی پناهگاه ظاهرات من در ژاکارئی؟ آیا روح پسرم مارکوس را میبینی؟ آیا بندگان مادرم را میبینی؟ "چیزی نیست که بیشتر از این ارزش، مراقبت و لطفی برای من دارد. شیطان پاسخ داد:
(دیو) "- خوب. پس بزنیم یک قرارداد. جهان تمام را به تو بازمیگردانم، که در دسترس من است، و تو پناهگاه، روح مارکوس تادئوس و بندگان مادرت را به من بدهی!" و پروردگار عالی گفت:
(خدا) "نه! پس با بقیه جهان بمان و نه پناهگاه را لمس کن، نه بدن و روح پسرم مارکوس، نه بندگان مادرم، زیرا چیزی نیست که بیشتر از این دوست دارم، محافظت میکنم و آرزو دارم، و هیچ چیز در آینده برای من بهتر نخواهد بود. در آینده جهان تمام را با قدرت مقدس خود از طریق پناهگاه من در ژاکارئی خواهیم داشت، جایی که همه قدرتمندی و جلال خود را نشان خواهم داد، نه بر اساس هر قرارداد با تو! سپس پروردگار خدا با صدای قوی گفت:
(خدا) "- برو!" سپس صداهایی شنیدم مانند انفجار و شیطان ناپدید شد، و بعداً دیدار هم ناپدید شد، به مریم مقدس بازگشت همانطور که قبل از آن بود، و پیام زیر را داد:
(مریم مقدس) "- اجازه دادهام تا این را ببینی تا ارزش بینهایت، تقدیر و علاقهای که پروردگار و من برای زیارتگاه ظهورات، تو و بندگانش داریم ببینی.
شیطان همه چیزهایی که در ژاکارئی از من است را نفرت دارد و بنابراین سعی میکند برنامههایم را مختل کند. او درخواست زینتیه، روحش و بندگان مرا کرد و به عنوان پاداش دنیا را تمام برای خدا بازگرداند. خدا به او گفت 'نه' و من با غیوریت همه چیزهایی که در اینجا از من است را نگهداری میکنم.
پسرم، دعا کن، اعتماد بیاور، منتظر باش. برنامههایم را انجام خواهم داد و تو شاد خواهی شد، به ویژه وقتی کاپلی کوچک مرا آماده ببینی، زمانی که بسیاری از گناهکاران وارد آن میشوند و تبدیل میگردند. در آنجا آیات بسیار اتفاق خواهد افتاد و صلح بشر از دعاهایی که در آنجا گفته میشود بیرون خواهد آمد، جایی که من نور مستوری را بر روی تمام زمین ریختهام.
(توضیحات - مارکوس) "این ظهورات در ساعت 6:41 بعدازظهر پایان یافت."