(مارکوس): (مریم مقدس در تابوت ظاهر شد. من در روزاری نعمت بودم. وقتی او در تابوت ظاهر شد، کاملاً سفید پوشیده بود و قلبش با 'گلها' احاطه شده بود. از یک پلهٔ سفید پایین آمده، گفت:)
"- من پاکیزهزادهگی هستم! مادر نعمت هستم! مادر همه مردان هستم!
بچههای عزیز، میخواهم از شما بخواهم که به خدا دیرینهٔ دعا کنید! روزانه تسبیح بگویید، خاصه برای تبدیل روسیه، ایالات متحده، کانادا، چین، عربستان و انگلستان، تا متوقف شوید خدا را آزار دهید و خطاهای خودتان رو در جهان پخش نکنید!
نام این شهر عزیز من همیشه یادگار خواهد ماند! همه مردم آینده از عشقم برای شما خبردار خواهند بود!
به تمام کسانی که به خاطر عشقمن کار میکنند، این کلیسا؛ در نام پدر. پسر و روحالقدس برکت میدهم".
(مارکوس): (تعداد زیادی از مردم حاضر بودند: تقریباً هزار نفر در دعا تسبیح، چون مریم مقدس چند ماه پیش همه را خواسته بود که آن روز به کلیسا بیایند و تسبیح مقدس بگویند.
در بعدازظهر پدیدهٔ خورشید در طی مراسم رخ داد. هنگام تاجگذاری مریم مقدس دوباره ظاهر شد و اشکهای طلایی ریخت. گفت:)
"- از همه کسانی که من را با چنین عشقی دوست دارند و ستایش میکنند، بسیار آرامش یافتم! شاد باش (مارکوس) هم، چون به تو صلحم را میدهم!".
(مارکوس): (رویدادی که نگهبانان در میدان از من مدالهای صلح خواستند. مریم مقدس آنها رو فراهم کرد و یکی گریست).