(مارکوس): (ماریام در عصر ظاهر شد. گفت که باید برای تحقق برنامههای مادریاش دعا کنیم و شیطان نمی�باید توانایی مانع شدن از این برنامهها را داشته باشد که عیسی و او آنها را برای نجات روحان ساختهاند. درخواست روزارهٔ کرد. لباسش براق بود و با باد میلپزد، کمربند سفیدش در هوا معلق شد. گفت:)
"کودکان محبوبم، امروز آمدهام تا از شما بیشتر دعا بخواهم. شیطان میخواهد برنامههای من را مانع کند و آنها را به ترک خدمت من وادار سازد، فکر کنند که من همه این کارها را انجام نمی�دهام."
"کودکان محبوبم! ناامید نشوید! بیشتر دعا کنید، با شدت بیشتری! عیسی و من برنامههای زیادی برای شما ساختهایم تا روحان نجات یابند. روزارهٔ بگذارید!"
(مارکوس): (در مورد تشویق شدیدی که در گروه دعای ما احساس میکردیم، پرسیدم. مریم مقدس گفت:)
"- این تشویقات از دشمن است تا آنها را ناامید کند و آنها را بیرون بیاورد از دعا. عیسی انتظار دعاهای شما را دارد، اگر ناامید شوید، دیگر نمی�باید."
"نه، کودکان! هرگز دعای خودتان را متوقف نکنید! وقتی احساس حضور او میکنید، بیشتر و با شدت بیشتری دعا کنید! من به کمک شما خواهم آمد و آرامش خواهم داد."
(مارکوس): (او ناپدید شد. دعای خود را تمام کردیم. اما در عصر دوباره ظاهر شد و مانند یک مادر به گروه دعا سخن گفت، آنها را تسلی بخشید، تشویق کرد و اصلاح کرد. سپاسگزارم، مادر آسمان.)