مریم با دستهای خود رو به پایین و مانند تصویر مریم فرح وارد شد. او پوشیده شده بود به سفید، همانطور که همیشه میبینم او را. خوشحال بود ما را در دعا جمع دید.
سلام بر شما فرزندان عزیزم!
من مادرت هستم و توها را دوست دارم و از حضورتون این شب خشنود هستم.
از شنیدن دعوت من به دعا سپاسگزاری میکنم و از حضور شما در اینجا. دعوت میکنم تا تسبیح بخوانید مانند یک خانواده. فرزندان عزیزم، تسبیح بخوانید زیرا بدین طریق قدرت خواهید داشت برای مبارزه با شیطان و غلبه بر هر نوع شر. بیتوجه به دعا نباشید. دنیا نیاز زیادی به دعا دارد.
دعوت من را قبول کنید تا خدا شما را نعمتهای بزرگ عطا کند... نگاه کن...
در این لحظه، پرتوهای نور از دستهای مریم بر همه ما و جهان تابید. مریم روشنتر شد و پرآور شد. چقدر زیباست دیدن بکره چنین زیبا، مقدس و پاک! فوراً میخواهد کسی که آن را مشاهده کند به سوی آسمان برود.
...این نعمتهای هستند که این شب برای شما عطا میکنم: نعمتها و برکات از آسمان. به خدا برگردید با ترک گناه و رفتن به اعتراف اگر لازم باشد. مردان و زنان، باشید خدایی. برای پادشاهی آسمان مبارزه کنید. خدا امشب بزرگترین نعمتها را به آمازون عطا میکند با حضور مادرانه من.
من از آسمان آمدهام تا راهی که به عیسی میرسد را نشان دهم. کلمات مادری من را در دلهای خود بپذیرید، و خواهید دانست چه باید کرد در زمانهایی سخت و آزمونآمیز.
فرزندان عزیزم، هیچگاه شما را رها نمیتوانم. اینجا هستم تا تمام عشق من را به شما بدهم، اما بسیاری از فرزندان من هنوز دلهای خود را مانند آرزوهای من باز نکردهاند و در حضور مادرانه من ایمان ندارند.
برای این فرزندان من با دلها بسته شده و سخت برای روزی که تبدیل شوند دعا کنید. دوباره سپاسگزاری میکنم از حضور شما، فرزندان عزیزم. به خانههای خود برگردید با صلح خدا. همهتان را مبارک میدهم: در نام پدر، پسر و روحالقدس. آمین!