۲۰۱۶ مارس ۲۷, یکشنبه
یوم یکشنبه عید پاک

سلام، عیسی که همیشه در مقدسترین قربانی مذبح حضور دارید. به شما ایمان میآورم، امیدی داریم و تسبیح میگوییم، خدای من و پادشاه من. از انتظار ما را اینجا در این کاپل تشکر میکنم. عید قیامت مبارک! عید پاک مبارک، عیسی. متشکر هستم برای قداس مقدس و اتحاد با شما، خداوند. دوست دارم تو!
“تشکر از من و پسرم (نام حذف شده) که امروز همراه من بودیم. کمی در این روز بزرگ جشن به اینجا خواهند آمد. اما همچنان منتظرشان هستم. با صبر برای حضور فرزندان خود انتظار میکشم.”
تشکر، عیسی. دوست داریم تو، خداوند.
“فرزند من، هفتهای سخت و آزموندار داشتی؛ آیا نه؟”
بله، عیسی، اما سختی آنقدر نبود که سختی هفتگی تو بود. از گم کردن قداس در چهارشنبه مقدس و شب قیامت بسیار ناراحت هستم، اگرچه قداس امروز خیلی زیبا بود.
“بله، فرزند من. فهمیدم. کار یک عمل رحمت انجام دادی، فرزند من. میدانستم چه مقدار از عشق برای من قربانی کردید.”
عیسی، ترس دارم که در چند هفته گذشته همیشه عاشقی نشان ندادهام. این زمان بسیار استرسآور بود. به نظر میرسد که ما تنش خود را بر یکدیگر بیرون آوردهایم تا متحد باشیم. از قسمت من برای دفاع و تلاش برای توضیح موقعیت خودمتاسف هستم. باید مانند تو بودهام، که «دستان باز نکرد.» زبان من اغلب برتر است. لطفا مرا بخشد، خداوند، زمانی که صلحساز نبودهام. میخواهم اما گاهی تصمیم میگیرم برای خود دفاع کنم و این بسیار غرورآمیز است. آیا میتوانید به من کمک کنید، عیسی؟
“بله، فرزند من. در حال کمک کردن به رشد شما هستم و ادامه خواهیم داد.”
تشکر، خداوند و خدای من. عیسی، تشکر از شفا (نام حذف شده)! سبحان الله که همه نعمتها از او میآید! تشکر، پدر، پسر و روح القدس. بسیار متشکرم! لطفا به وی کمک کنید تا بهبود یابد و از عفونتهایش رهایی پیدا کند. به وی کمک کنید وزن بگیرد و قوت خود را بازیابی کند. خداوند، من ایمان دارم که شما او را شفا دادهاید و نمی�بید فقط برای ترک کردن او با بیماریهایی دیگر که باعث کاهش مستمر میشود. عیسی، در تو اعتماد داریم. میدانستم چه کاری بهترین است برای ما انجام دهی. به ما کمک کنید تا (نام حذف شده) مراقبت کنیم. به (نامهای حذف شده) صلح بدهد. همه نیاز داریم به صلح، عیسی و نیز وحدت. تمام این بارها و نگرانیها را در پای صلیب مقدس خود گذاشتهام. خداوند، لطفا (نامهای حذف شده) از سرطانشان شفا دهید. عیسی، در تو اعتماد داریم.
«پریده من، تشکر میکنم که بار صلیب بیماری را بر عهده گرفتهاید. میدانم این برای شما دشوار بودهاست، به ویژه با وجود سایر صلیبان. از تو سپاسگزارم. روحانیان که قربانیان شما تأثیر گذاشتهاند یک روز از تو سپاسگزاری خواهند کرد. این صلیب تقریباً کامل شده است، فرزند من. تنها کمی دیگر زمان باقی مانده است. برایت لنت سخت بودهاست به دلیل دلایل بسیاری، اما مطمئن باشید که تلاشهایتان بیفایده نبوده بلکه حاصلخیز و مفیدی برای روحانیان بودهاند. خداوند سپاسگزار هستم و از تو تشکر میکنم.»
عیسی، این به نظر بسیار چالش برانگیز و تقریباً غیرممکن بود. اما بدون فضل شما غیرممکن بود. حالا با این همه چیز کوچک به نظر میرسد. در مقایسه با رنجت بر گولگوتا و غموغصهای که برای روحانیان دارید، هیچ چیزی نیست. آرزو دارم شجاعتر بوده باشم. آرزومند هستم حتی اکنون شجاعت داشته باشم. نمی�دیدم چرا چنین نبوده ام، عیسی. شما به من هر گونه کمک میدهید. لطفا مرا در کمال مقدست رشد دهید، خداوند. احساس میکنم که با کمک شما یک قدم جلو و سه قدم عقب میرویم.
«فرزند من، اینگونه به نظر تو میرسد، میدانم. اگر اجازه دهم بیشتر فهمیده باشیدی. تو نیست کسی که رشدت در کمال مقدست یا نبودن آن را ارزیابی کند، اما. توضیح خواهم داد، پریدم. اگر صلیبان شما همیشه یک اندازه بودند، زودتر به حمل آنها عادت میکردید و حتی سادهتر از اینها به نظر میرسیدند تا اینکه دیگر مانند صلیب ظاهر نشوند. همانطور که ورزشکاری است که قصد افزایش قدرت عضلانی دارد، وزن باید با گذشت زمان افزایش یابد. همچنین در زندگی روحانی. برای افزایش توانایی اعتمادت، تکیه بر من در رنجت، بار و حتی تعداد صلیبان باید افزایش یابد. هرگاه یک صلیب سنگینتر شود، قوت شما چالش میپذیرد و احساس میکنید قادر به تحمل این بار نیستید. شروع به دعا کردن بیشتر میکنید، خود را به من تسلیم کنید و لطفا از نیکیهای لازم برای حمل هر صلیبی بهرهمند شوید. نمی�دیدم آنها را وزن دهید و بنابراین نمیتوانستید ببینید که این صلیبان بسیار سنگینیتر از آنچه در گذشته تحمل کردهاید هستند. مقایسه فیزیکاً غیرممکن است زیرا با واقعیتهای روحانی سروکار داریم. بله، فرزند من، حقیقتهایی هم شامل میشوند مانند زمانی که به تو باری صلیب بیماری یا مشکلات جسمانی میآورم، اما هدف اصلی روحیانهاست. گاهی اوقات صلیبان دادهشده به شما کاملاً روحانی هستند و گاهها روحانی و فیزیکی. پس دیدید، پریدم، نمیتوانستید ارزش حاصل شده از صلیبان که من برایت فرستادم یا حتی اجازه دادم را تخمین بزنید. در حالی که روی زمین هستی غیرممکن است.»
“بله، فرزندم من خوب میدانم زمانی که توی گیر افتادید و سقوط کردید، اما سقوط یک جرم غیرقابل بخشش نیست، آیا؟ اگر بود، من یسوع تو زمان عذاب خود ۳ بار نمی�افت. به یاد آور وقتی سقوط کنی باید همیشه به آسمان نگاه کن برای کمک. به چیزها یا مردم این دنیا نگاه نکن بلکه فقط به آسمان. خوب بود که از دوستان نزدیکت خواستی تا برایت دعا کنند. همین نیز به آسمان نگاه کردن است اما درخواست کمک برای انجام آن. این خوبه، فرزندم. وقتی کسی سقوط کنی یا گیر افتاد معمولاً چون چشمش را از من یسوع برداشته. اگر نظرت بر من متمرکز باشد، من تو رو پایدار میکنم و راهت رو مستقیم میکنم. بله، هنوز صلیب خودتو حمل میکنی اما با نگاه به من بسیار آسانتر است. یاد بگیر چقدر آسانتر بود برایت از تپه سنگی پس از رسیدن به غار پایین آمدن با چشمات بر من. این را اغلب به خاطر بسپار فرزندم و تحمل صلیبان سنگین کمتر دشوار خواهد شد. هر آزمون در زندگی یک درس برای توست؛ وقتی آنرا به من میآوری برای توضیح. دوست دارم، دخترم و همراهت هستم. همراه خانوادهتو و محبوباتت هستم زیرا دوست دارم تو رو و آنها را با دل مقدس خودم دوست دارم. چنین کامل و تمامی که تو رو دوست دارم. حاصل عشق و رحمت من در بیماری (نام پنهان شده) دیده میشود. گوسفند کوچکم، هیچ شک نیست که من (نام پنهان شده) از سرطان رهایی دادم که بدنش را آزار داده بود. به من اعتماد کن. این صدای خوب برای حقیقت است فرزندم و هنوز نتیجه بیوپسی آنرا ثابت نمی�ده؟
بله، یسوع. ستایش شما خداوند عیسی مسیح. پزشک بزرگ هستید و از رحمت و نیکویی شما سپاسگزاری میکنم. لطفت بیش از اندازه است خداوند. سپاسگزارم.
“به خاطر تو، دخترم. من درباره مردم شکاک آگاه هستم که ادعا میکنند در بیوپسی اشتباهی بوده یا suficient area covered نشده بود. به چنین سخنان فریبنده توجه نکنی. وقتی روی زمین قدم گذاشتم شکاکان بودند و همیشه شکاکان در این دنیا خواهند بود. زیرا ایمان کم است. برای اتفاق افتادن معجزات، ایمان لازم است فرزندم. بدون ایمان خدا معجزه نمی�ده. خودت را از چنین سخنان جدا کن و نگاهت رو به نجیبترین خالق که دعاهای تو، خانوادهتو، دوستانت و (نام پنهان شده) پاسخ داد متمرکز کن. شاد باش و خوشحال شو. درباره صلیبان دیگر این نیست که من آنها را اکنون از او بردارم زیرا هنوز درسهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد و تصفیه بیشتر. با زمان، این صلیبها کمتر خواهند شد. به من اعتماد کن. به رحمت من اعتماد کن. به عشق من اعتماد کن. این اعتماد لازم است فرزندم، حالا و همچنین برای آنچه خواهد آمد.”
سپاسگزارم عیسی شیرین، خداوندت و خدایم. دوست دارم تو رو.
«و من هم تو را دوست دارم. اکنون در دعا باشید هنگامی که تو و (نام مخفی) برای این شب با فرزندان من نیازمند آماده میشوید. آرامش داشته باشید. لطفها برای صلح و شادی فرستادهم. این آخرین کاری است که باید امشب انجام دهید، پسرم و دخترم، اما همه چیز را به خاطر عشق به من بکنید. اکنون زمان استراحت از خستگی شما نیست به دلیل سفر طولانی. فرزندان من، اکنون وقت استراحتی نیست ادامه بدهید و بر من تکیه کنید. کمک میکنم و راهنمایی میکنم. باشید عشق، بشارت، صلح، شادی. توهاستی که خستهاید، میدانم. دخترم، در من آرامش یاب. اگر اجازه دهی، تو را حمل میکنم.»
بله عیسی. لطفا مرا حمل کن. از این شب و تمام هفته آینده با روح صلح و شادی عبور کن. به شما نیاز دارم، پروردگار یا هیچ کاری نمی�برم، حتی اعمال بشارت که از ما میخواهید. در من زندگی کنید. از طریق من زندگی کنید. به من جوهر حضورت، عشقت را بدهد. مرا با عشق الهیتان پُرکن. آنکه از تو جاری شود عیسی تا برای دیگران حمل شود. روح قدوس، ما را با آتش عشقت و بشارت پر کن. در ما کار کن و از طریق ما عمل کن، روح قدوس، عاشق جانهای ما تا حقیقی شاگردان عیسی مسیح باشیم.»
«این یک دعا ارزشمند است، گوسفند کوچکم. دعایت را قبول میکنم و به همان صورت که درخواست کردهاید انجام خواهدم داد.»
پروردگار، از رحمتت و مهربانیت تشکر میکنم. پروردگار، از پسران قدیس پریسترتان تشکر میکنم. از فراخوانهایشان تشکر میکنم. آنها برای ما، مردم شما، هدیهای هستند. راهنمایی، نگهبانی و حفاظتی کنید بر آنان، پروردگار. روحیهٔ آنها را تجدید کرده و به ایمان، صلح، شجاعت و عشق قهرمانانه بهدیه دهید. کمک کنیم، گوسفندانتان، که پریستران ما را دوست داریم و برایشان دعا میکنیم که با وفاداری سکرامنتها را به ما میآورند؛ شما را در مقدس یوکارستیس، سكرامت مذبح، به ما میآورند. روح قدوست را جاری کن عیسی و چهره زمین را تجدید کن. پدر خداوند، از فرستاده شدن پسرتان برای مرگ بر صلیب و قیام از قبر تشکر میکنم. تو پروردگار کامل، خدای آفریدهٔ منی. تو را دوست داریم و ستایش میکنیم، خدایتان و پادشاهتان. از عشقتان و برنامهی کامل شما تشکر میکنم. پدر، لطفا مرا هرگز ترک نکنید. لطفا حتی یک ثانیه هم فکرتان از من دور نشود یا برای همیشه گمشده خواهم شد. تو را دوست دارم، خدای من.»
«بله، فرزندم. ادامه دهید تا برای دختر زیبای من (نام حذف شده) دعا کنید. او در دستهای من است. دعاها و تضرعات همه کسانی که از او دوست دارند را میشنوم. این دعاها بینتیجه نخواهند بود بلکه بسیار حاصل خواهند داشت. ادامه بدهید تا دعا کنید. به برنامهی من اعتماد داشته باشید. همه چیز خوب خواهد شد. فرزندان نور باید یاد بگیرند در تاریکی روشنایی باشند و تنها با اتحاد با من، منبع تمام زندگی و نور میتوان این کار را انجام داد. نور شما باید از شعلهای که (نام حذف شده) برایت گفته بود افزایش یابد تا نه فقط یک شعله بلکه آتش بزرگی باشد که دیگر شعلههای عشق را برافروخته ولی مصرف نمی�دهد. به درخت سوزانندهی نشان دادهشده به پسر مقدس من موسی فکر کنید. این درخت با قدرت و عشق خدا میسوزید اما آن را نابود نکرد. بلکه، درخت با نورم، گرمایم، تواناییام روشن شد. همین چیزی که از شما خواستهام، فرزندان نور. برای اینکه چنین براقی به وسیلهی عشق خدا سوزد باید خودت رو بکشید. اجازه دهید تا غرور نادرست، غریزیگرایی و همه گناههای غروری مانند غرورت را سوخته باشند تا با نور مسیح پاک شوید. آنگاه شما حاملان نورم، عشقم و رحمتام خواهید بود. برای صلح دعا کنید، فرزندان من. برای صلح دعا کنید. همین است که میخواهم بگویم. در نام پدرم، در نامم و در اسم روحالقدس مقدست را برکت میدهم.»
مرسی، عیسی. از تو دوست دارم، عیسای من.